تقوا و عمل؛
۲۷ تير ۱۳۹۰, ۱۲:۳۹ عصر
ارسال: #1
|
|||
|
|||
تقوا و عمل؛
تقوا و عمل؛ تنها راه رسيدن به سعادت و پاداش الهي
امام باقر عليه السلام مي فرمايد: «ما تنال ولايتنا الا بالعمل و الورع؛ به ولايت ما نتوان رسيد جز با عمل نيك و پرهيزكاري و دوري از گناه». اكنون چند روايت در تأييد اين مطلب ذكر مي كنيم: طاووس يماني مي گويد: امام سجاد عليه السلام را ديدم كه از وقت عشاء تا سحر به دور كعبه طواف مي كرد و به عبادت مشغول بود. چون خلوت شد و كسي را نديد به آسمان نگريست و گفت: خدايا ستارگان در افق ناپديد شدند و چشمان مردم به خواب رفت و درهاي تو بر روي درخواست كنندگان گشوده است... . طاووس جمله هاي زيادي در اين زمينه از مناجاتهاي خاضعانه و عابدانه آن حضرت نقل مي كند و مي گويد: اما چند بار در خلال مناجات خويش گريست سپس به خاك افتاد و بر زمين سجده كرد. من نزديك رفتم و سرش را بر زانو نهاده و گريستم. اشكهاي من سرازير شد و قطرات آن بر چهره اش چكيد. برخاست و نشست و گفت: كيست كه مرا از ياد پروردگارم مشغول ساخت؟ عرض كردم: من طاووس هستم اي پسر پيامبر. اين زاري و بي تابي چيست؟ ما مي بايد چنين كنيم كه گناهكار و جفا پيشه ايم. پدر تو امام حسين عليه السلام و مادر تو حضرت فاطمه زهرا عليهاسلام و جد تو پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم است (يعني شما چرا با اين نسب شريف و پيوند عالي در وحشت و هراس هستيد؟) امام به من نگريست و فرمود: «هيهات هيهات يا طاووس دع عني حديث ابي و امي و جدي، خلق الله الجنة لمن اطاعه و احسن و لو كان عبدا حبشيا، و خلق النار لمن عصاه و لو كان ولدا قرشيا. أما سمعت قوله تعالي: « فاذا نفخ في الصور فلاانساب بينهم يومئذ و لا يتسائلون ». و الله لا ينفعك غدا الا تقدمة تقدمها من عمل صالح؛ نه، نه، اي طاووس! سخن نسب را كنار بگذار، خدا بهشت را براي كسي آفريده است كه مطيع و نيكوكار باشد هر چند غلامي سياه چهره باشد و آتش را آفريده است براي كسي كه نافرماني كند ولو آقازاده اي از قريش باشد. مگر نشنيده اي سخن خداي تعالي را كه «وقتي كه در صور دميده شود، نسبها منتفي است و از يكديگر پرسش نمي كنند». به خدا قسم فردا تو را سود نمي دهد مگر عمل صالحي كه امروز پيش مي فرستي». پيامبر اكرم پس از فتح مكه بالاي تپه صفا رفته فرياد كرد: " اي پسران هاشم! اي پسران عبدالمطلب! " فرزندان هاشم و عبدالمطلب گرد آمدند. وقتي جمع شدند آنان را مخاطب ساخته فرمود: «اني رسول الله اليكم، اني لشفيق عليكم، لا تقولوا ان محمدا منا، فوالله ما اوليائي منكم و لا من غيركم الا المتقون، فلا اعرفكم تأتوني يوم القيمة تحملون الدنيا علي رقابكم و يأتي الناس يحملون الاخرة. الا و اني قد اعذرت فيما بيني و بينكم و فيما بين الله عز و جل و بينكم و ان لي عملي و لكم عملكم؛ من فرستاده خدا به سوي شما هستم، من دلسوز شمايم. نگوييد كه محمد از ماست. به خدا از ميان شما يا غير شما تنها پرهيزكاران، دوستان من اند و بس. مبادا روز قيامت بياييد در حالي كه شما دنيا را بر دوش بكشيد و ديگران آخرت را. هان كه من عذري بين خودم و شما و بين شما و خدا باقي نگذاشتم. براي هر كس از من و شما عملش خواهد بود». تواريخ نوشته اند كه رسول اكرم در ايام آخر عمر خود شبي تنها بيرون آمدند و به قبرستان بقيع رفتند و براي خفتگان بقيع استغفار كردند. پس از آن به اصحاب خود فرمودند: جبرئيل هر سال يك بار قرآن كريم را بر من عرضه مي كرد و امسال دو بار عرضه كرد. فكر مي كنم اين بدان جهت است كه مرگ من نزديك است. روز بعد به منبر رفتند و اعلام كردند كه موقع مرگ من فرا رسيده است. هر كس كه به او وعده اي داده ام بيايد تا انجام دهم و هر كس از من طلبي دارد بيايد تا ادا كنم. آنگاه به سخن خود چنين ادامه دادند: «ايها الناس انه ليس بين الله و بين احد نسب و لا امر يؤتيه به خيرا او يصرف عنه شرا الا العمل. الا لا يدعين مدع و لا يتمنين متمن، و الذي بعثني بالحق لا ينجي الا عمل مع رحمة و لو عصيت لهويت. اللهم قد بلغت؛ ايها الناس! ميان هيچكس و خدا خويشاوندي يا چيزي كه خيري به او برساند يا شري از او دفع كند وجود ندارد جز عمل. همانا كسي ادعا نكند و آرزو نكند و خيال نكند كه غير از عمل چيزي به حالش نفع مي رساند. قسم به كسي كه مرا مبعوث كرد نجات نمي بخشد مگر عمل توأم با رحمت پروردگار. من نيز اگر عصيان كرده بودم سقوط كرده بودم. خدايا شاهد باش كه رسالت خود را ابلاغ كردم». امام رضا عليه السلام برادري دارند به نام زيد النار. رفتار اين برادر چندان مورد رضايت امام نبود. در وقتي كه امام در مرو بودند، روزي در مجلسي كه گروه زيادي شركت داشتند و سخن مي گفتند زيد نيز در آن مجلس حضور داشت. حضرت در حالي كه سخن مي گفتند متوجه شدند كه زيد عده اي را مخاطب قرار داده دم از مقامات خاندان پيغمبر مي زند و بطور غرور آميزي دائما " نحن " "نحن": " ما چنين. .. ما چنان. .. " مي گويد. امام سخن خود را قطع كرده زيد را مخاطب ساخته فرمودند: اين سخنان چيست كه مي گويي؟! اگر سخن تو درست باشد و فرزندان رسول خدا وضع استثنائي داشته باشند، خداوند بدكاران آنها را معذب نكند و عمل نكرده به آنها پاداش دهد، پس تو از پدرت امام كاظم عليه السلام در نزد خدا گرامي تري، زيرا وي خدا را بندگي كرد تا به درجات قرب نائل آمد و تو مي پنداري كه بي آنكه بندگي خدا كني مي تواني در درجه موسي بن جعفر قرار گيري. امام آنگاه رو كردند به حسن بن موسي الوشاء كه از علماي كوفه بود و در آن مجلس حضور داشت و فرمودند: علماي كوفه اين آيه را چگونه قرائت مي كنند: «قال يا نوح انه ليس من اهلك انه عمل غير صالح؛ (خدا) فرمود: اي حضرت نوح عليه السلام! در حقيقت او (پسرت) از كسان تو نيست، او عملي ناصالح است» (هود / 46)، وي پاسخ داد كه آنان چنين مي خوانند: «انه عمل غير صالح» يعني او فرزند تو نيست و از نطفه تو نيست، او فرزند يك مرد زناكار است. امام فرمود: چنين نيست، آيه را غلط مي خوانند و غلط تفسير مي كنند. آيه چنين است: «انه عمل غير صالح»؛ يعني فرزند تو خودش ناصالح است. او واقعا فرزند نوح بود، او بدان جهت از درگاه خدا رانده شد و غرق شد كه شخصا ناصالح بود با اينكه فرزند نوح پيغمبر بود. پس فرزندي و انتساب به پيغمبر و امام سودي ندارد، عمل صالح لازم است. منبع:www.noorportal.com در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۳۰ تير ۱۳۹۳, ۱۱:۳۵ صبح
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: تقوا و عمل؛
شرح: (تمرین صبر) وقتی خداوند میخواهد منتظر بمانید
صبر کردن خیلی سخت است. وقتی مشکلات و نگرانیهایمان را بارها و بارها با خدا درمیان میگذاریم، از منتظر ماندن خسته میشویم. کمکم حس میکنیم که با کسی حرف میزنیم که حرفهایمان را نمیشنود. معمولاً دوست داریم که طاقت بیاوریم و کنترل خودمان را در دست گیریم؛ این بهترین واکنش به سکوت است. به همین دلیل از خداوند میخواهیم که به ما صبر دهد تا بتوانیم با آرامش بیشتری منتظر بمانیم. دعا کردن به آن معنا نیست که محیطمان تغییر میکند. تنها فرزندمان بیمار است و در بیمارستان بستری است. پیوند ازدواجمان روز به روز شکنندهتر میشود و امیدی که سالها داشتیم با سرعتی باورنکردنی رنگ میبازد. وقتی بارها و بارها درمورد چیزی به درگاه خداوند دعا کرده باشید، ممکن است خیلی راحت صبرتان را از دست داده و دلسرد شوید. اما باید کاری کنید که این باقیماندههای صبر و تحملتان شما را برای ادامه راه ترغیب کند. تنها شما نیستید که صبر میکنید. صبر کردن تجربهای کاملاً متداول است. همه برادرها و خواهرهای باایمان ما میدانند که صبر کردن برای خدا چه معنی دارد. به آنهایی فکر کنید که خیلی از قبل از شما صبر پیشه کرده بودند: حضرت ایوب، حضرت داوود، و ... وقتی قرآن یا انجیل را باز کنید با آیات زیادی درمورد صبر کردن روبهرو میشوید و کسانی که در آن برتری یافتهاند را معرفی میکند. لغتنامه جدید انجیل صبر را اینطور معنا میکند، "خویشتنداری خدادادی در مقابله با مخالفت یا سرکوب". صبر همیشه زمان موردنیاز است که دلیلی برای منتظر نماندن باشد. همیشه در مواجهه با مخالفت صبر لازم است. به همین دلیل است که صبر کردن در خیلی جهات مثل یک مبارزه است. چیزی که میتوانیم به آن تکیه کنیم این است که صبر، خویشتنداری خدادادی است. این خداوند است که آرامش روحانی را در ما ایجاد میکند تا بتوانیم وارد آن مبارزه شویم. خیلی وقتها فکر میکنیم که صبر فقط تحمل کردن است اما این منطق اشکال دارد. با قدرت و توانایی خودمان نیست که خویشتنداری میکنیم. درواقعیت، تنها مسئولیت ما این است که به خدا اعتماد کنیم و اوست که قدرت و توانایی لازم برای ادامه مسیر برطبق ایمانمان را برای ما فراهم میکند. این قدرت چطور به ما داده میشود؟ این قدرت را وقتی سرشار از روحانیت شویم دریافت میکنیم. میدانیم که منبع بینهایتی از صبر درون ما وجود دارد. نقش ما این است که به خداوند اعتماد کنیم و از او بخواهیم که به ما قدرت دهد در هر موقعیتی که در آن هستیم، تاب ادامه دادن را پیدا کنیم. تجربه صبر کردن در راه خدا به ما یادآور میشود که واقعیت ما در محیط ظاهری ما نیست، بلکه در عشق خداوند و زندگی درون ماست. این به ما امید بخشیده و مطمئنمان میسازد که خداوند همیشه خوب ما را میخواهد. این در حد توانایی ما نیست که بدانیم خداوند چه زمان و چگونه کارمان را درست میکند. نقش ما اینجا این است که به وعده او اعتماد کنیم. نقش ما در این مبارزه چیست؟ دوباره به معنای صبر بعنوان خویشتنداری خدادادی فکر کنید. خداوند به ما این اجازه را میدهد که به خویشتنداری روحانی دست پیدا کنیم اما این انتخاب خودمان است که آن را بپذیریم و از آن دنبالهروی کنیم. به آدم و حوا آزادی و اراده کامل داده شده بود. اختیارات زیادی در بهشت به آنها داده شده بود تا نیاز به استفاده از میوه ممنوعه را پیدا نکنند. اما، تصمیم گرفتند که خویشتنداری پیشه نکنند و درعوض از فرمان خداوند سرپیچی کردند. وقتی از خویشتنداری خدادادی برای منتظر ماندن به اراده و زمانبندی او استفاده میکنیم، در راستای اطاعت از فرمانهای او قدم برمیداریم. این روند هدفی دارد. صبر کردن در راه خدا باعث میشود به او نگاهی بیندازیم. مستقیماً نظر ما به پیامبرانی جلب میشود که منبع ایمان ما هستند. این آزمایشات باعث میشود که با عمق بخشیدن به علممان درمورد خدا و تکیه بر او، استقامت به خرج دهیم. صبر کردن در راه خدا به این معنا نیست که ساکن بمانیم. اطاعت از فرمانهای خداوند در حالی که صبر پیشه کردهایم اصلاً حالت منفعلی نیست. چه احساس کنیم که فاقد صبر لازم برای منتظر ماندن خداوند هستیم یا ادامه دوست داشتن آنهایی که دوست داشتنشان دشوار است، به همه صبری که موردنیازمان است دسترسی داریم. میتوانیم به خداوند اعتماد کنیم که قدرت لازم برای تحمل موقعیتی که در آن هستیم را به ما داده و درعوض از آن زمان انتظار برای تقویت صمیمیت بین خودمان و خداوند استفاده کنیم تهیه کننده سند: uBL [font=tahoma][/font] خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
۶ مرداد ۱۳۹۳, ۰۵:۱۱ عصر
ارسال: #3
|
|||
|
|||
RE: تقوا و عمل؛
سلام و ی خسته نباشید بزرگ
به همراه تبریک عید سعید فطر |
|||
|
۴ بهمن ۱۳۹۵, ۰۱:۰۷ عصر
ارسال: #4
|
|||
|
|||
RE: تقوا و عمل؛
تقوا تنها امتیاز برتر بودن انسانها نزد خداوند است
آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا