ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
آگهی برای یک دل ...
۱۰ آذر ۱۳۸۸, ۱۰:۵۴ عصر
ارسال: #1
آگهی برای یک دل ...
سلام :
قبل از اینکه این متن زیبا رو بخونید باید بگم که این متن رو خیلی اتفاقی تو یه وبلاگی خوندم و اونقدر به نظرم زیبا اومد که یادداشتش کردم اما متاسفانه فراموش کردم آدرس وبلاگ رو یادداشت کنم بنابراین از نویسنده ی این متن قشنگ هم تشکر می کنم و هم معذرت می خوام .BlushShyShyShy
من که واقعا لذت بردم ...




دلم را سپردم به بنگاه دنیا.
و هی آگهی دادم اینجا و آنجا .
و هر روز برای دلم،
مشتری آمد و رفت .
و هی این و آن،
سرسری آمد و رفت.
…….
ولی هیچ کس واقعاً،
اتاق دلم را تماشا نکرد.
دلم قفل بود.
کسی قفل قلب مرا وا نکرد.
…….
یکی گفت:
چرا این اتاق ،
پر از دود و آه است؟
یکی گفت:
چه دیوارهایش سیاه است؟
یکی گفت:
چرا نور اینجا کم است؟
و آن دیگری گفت:
و انگار هر آجرش،
فقط از غم و غصه و ماتم است.
…….
و رفتند و بعدش
دلم ماند بی مشتری
ومن تازه آن وقت گفتم:
خدایا تو قلب مرا می خری؟
………..
و فردای آن روز
خدا آمد و توی قلبم نشست.
و در را به روی همه
پشت خود بست.
………
و من روی آن در نوشتم:
ببخشید،
دیگربرای شما جا نداریم.
از این پس به جز او ،
کسی را در اینجا نداریم
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط admin ، مشکات ، امرتات ، zeinab ، هُدهُد صبا
۱۲ آذر ۱۳۸۸, ۰۴:۲۶ عصر
ارسال: #2
RE: آگهی برای یک دل ...
سلام
من یک بار از شما به خاطر این مطلب فوق العاده تشکر کردم ولی اینقدر این مطلب زیبا و قشنگه که یک بار تشکر کردن در مقابلش خیلی خیلی خیلی کمه .
واقعأ متشکرم !

اي خدا ...
من به سجود مستمر امواج ، بر ساحل عبوديتت رشك مي برم .
مقام انسان را كهتر از آب و خاك مخواه ...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا
۲۸ مهر ۱۳۹۵, ۰۴:۲۳ عصر
ارسال: #3
Rainbow RE: آگهی برای یک دل ...
قرینه است ،
این درخت ُ آن درخت ،
بر آبی بی انتهای بالاتر !
تنها جای تو خالی ست ،
سبزه قبای خواب ُ خیال ِ من !
و دوباره خش خش ِ گربه ی یاد ِ تو
که به حیاط ِ دلم برگشته است !
می نشینم
و در جمعیت نیمه روشن ِ آن سوی پنجره
در ایستگاه دنبال کسی شبیه ِ تو می گردم . . .
و خوب می دانم که کسی کـَس نمی شود
زیرا هیچ انسانی قادر به ادامه انسانی دیگر نیست !
پس بازی ها فقط یک بازی اند ُ همین !
با این وجود کسی شبیه تو را پیدا می کنم
و از او دور می شوم . . .
و هر چه دورتر می شوم ،
شباهتش به تو بیشتر و بیشتر می شود . . .
و باز سکوت !
"حسین پناهی"

Roseدر انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشیدArrow
من یک اخراجی هستم
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
۲ اسفند ۱۳۹۵, ۰۷:۲۸ عصر
ارسال: #4
Rainbow RE: آگهی برای یک دل ...
من از راهی دور
برای خواندنِ خواب های تو آمده ام،
من از راهی دور
برای گفتن از گریه های خویش.
... راهی نیست،
در دست افشانیِ حروف
باید به مراسمِ آسانِ اسمِ تو برگردم،
من به شنیدنِ اسمِ تو عادت دارم.
من
مشقِ نانوشته ام به دستِ نی،
خواندن از خوابِ تو آموخته ام به راه.
من
بارانِ بریده ام به وقتِ دی،
گفتن از گریه های تو آموخته ام به راه.
به من بگو
در این برهوتِ بی خواب و طی،
مگر من چه کرده ام
که شاعرتر از اندوهِ آدمی ام آفریده اند؟...!

"سیدعلی صالحی"

از کتاب: ما نباید بمیریم، رؤیاها بی‌مادر می‌شوند

Roseدر انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشیدArrow
من یک اخراجی هستم
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا