ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
من کجا و اونا کجا؟
۲۲ فروردين ۱۳۹۰, ۱۱:۱۰ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۸ دي ۱۳۹۲ ۱۰:۴۰ عصر، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #1
من کجا و اونا کجا؟
من کجا واوناکجا؟
............................
دلم خیلی گرفته از زرق وبرق دنیا
از فاکتورهایی که تورا آدم می خوانند
از دل هایی که ثانیه ای آزاد بگذاری،دلها را به آتش کشند
دلم از این زمانه دلم از نگاهای پر از زرو زیور دنیا گرفته
تورا به لباسی میشناسند
تورا به ماشینی میشناسند وتورا...............
دلم خیلی گرفته،از بسی که حرف دلم با کوه پر از درد ،بی بازگشت ماند.
خسته از نهفته ماندن،خسته شدم از ماندن حرف در دل ،بی اجابت ماندن نیاز
دلم گرفته از شعار های شهرها که من اینم وتو آن
از غرور بی حد انسانها،از ایمانی به مانند بادباک
دلم گرفته از حد فکرت قدم برداری وبگویند دیوانه
از اینکه خودت را بگذاری وبگویند تو ساده ای بیش نیستی
دلم خیلی گرفته میخواهم صدایم را کسی نشنود،چون برایم مرحم نیست
خدایا میشود دلم را آزاد کنی؟
میخواهم نمازم را در مخفیگاه شب بخوانم
میخواهم اشکانم زیر باران باشد
میخواهم سجده گاه دلم خاکریز باشد
دیواهایش کیسه های پر از خاک است نه چسب سلیکس
سقفش آسمان توست نه بتنی چند صد کیلویی
پنجره هایش چشمانم است ونه پنجره های فایبر
فرشش یه جفیه سادست نه ابریشم دست باف
تکیه گاهش کیسه خاکی بیش نیست نه مبل usa
اینجا گوشهایم صدای رگبار عشق را میشنود نه دروغ وغیبت ووعده های دروغین وامید های پوشالی
اینجا غذایم نان خشکی ایست ونه کباب سلطانی
مسافرتم،دل را روانه شهادت است نه سفر به آنتالیا
کفش های سفرم، پوتین از رنگ رفتست،نه فانتوم شخصی
خدایا دلم خیلی گرفته دوست دارم اینجا بمانم نه به کلام ورویا،میخواهم لمسش کنم
چون اینجا تورا به مال ومقامت نمیشناسند،تورا به دلت میشناسند
تورا به لباس خاکی ات می شناسند نه به مدهای روز
تورا به حساب بانکیت نمیشناسند،تورا به پلاک یا فاطمه زهرا میشناسند
خدایا دلم گرفته از این دنیا،خدایا توی خاکریز دوستانی دارم اما در دنیا...................
دلم گرفته میخواهم پرواز کنم،جایم اینجا نیست،خاکیترین نقطه مال منست
خدایا یعنی میشود سجده گاهم جایی باشد که فریاد از دل خاک بیرون بیاید وبگوید اینجا شهدای گمنام هستند
خدایا میشود اشکم را جایی بریزم که با جفیه ای خشک شود
خدایا میشود خنده هایم از روی صداقت ویکرنگی دلها ویکی بودن باشد ونه رنج از یکی نبودن و شنیدن شعارهای من،من،من،من،من.
خدایا خنده هایم خنده نیست اشک پشت پرده است،خدایا دلم پر از پینه های حاصل از زخم نامردمی هاست
خدایا خیلی دلم گرفته،میخواهم بر سر زبانم نامی جز نام حضرت مهدی(عج) نباشد.
خدایا میخواهم بیایم پیش تو ،آیا می توانم؟
.............................
یا صا حب الزمان ادرکنی
یا صاحب الزمان اغثنی
یازهرا
دلنوشته غریبه منتظر

تورا خسته روان باید شد
انگشت نمای اینو آن باید شد
گر آدمی بساز با آدمیان
ورملکی برآسمان باید شد
....................
یا فاطمه الزهرا(س)
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط shahed ، safirashgh ، هُدهُد صبا
۲۳ فروردين ۱۳۹۰, ۱۰:۵۷ صبح (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۳ فروردين ۱۳۹۰ ۱۱:۰۳ صبح، توسط safirashgh.)
ارسال: #2
RE: من کجا واوناکجا؟


بسم الله الرحمن الرحیم

داغ داریم نه داغی که بر آن اخم کنیم
مرگمان باد اگر شکفه ای از زخم کنیم

مرد آن است که از نسل سیاوَش باشد
عاشقی شیوه ی رندان بلاکش باشد


خوب داند ، که در سینه چه ها می گذرد
هر که از کوچه ی معشوقه ی ما می گذرد

بنویسید غم و خشت و تگرگ آمده بود
از در و پنجره ها زجه ی مرگ آمده بود

با دلی پر شده از زخم، نمک می خوردیم
دوش وقت سحر از غصه ، ترک می خوردیم

زیر بام غم شهرم جگرم می سوزد
بخدا بال و پرم ،بال و پرم می سوزد

مثل مرغی شده دل ، ز قفسی از آتش
هر قدر این ور ، و آن ور بپرم می سوزد

بوی نارَنج و حَنا های ِ نکوبیده بخیر
که در این شهر ِ پُر از دود ، سرم می سوزد

الغرض از غم ِ دنیا گله ای نیست عزیز
گله ای هست دگر؛ حوصله ای نیست عزیز

یاد دادن به ما نخل ِ کمر تا ، نکنیم
آن چه داریم ز بیگانه تمّنا نکنیم

آسمان هست ، غزل هست ، کبوتر داریم
باید این چادر ماتم زده را بر داریم

تَن تُرد چلچله ها در خاک و
پای هر گور چهل نخل تناور داریم

مُشتی از خاک تو را باد چو پاشید به شهر
پشت هر حنجره یک ایرج دیگر داریم

داغ دیدیم شما داغ نبینید قبول
تبری هم نفس باد نبینید قبول

گاه گاهی به لب ِعشق صدامان بکنید
داغ دیدیم امید است دعامان بکنید


بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا ، غریب ومنتظر(غریبه منتظر)
۲۳ فروردين ۱۳۹۰, ۱۱:۴۰ صبح
ارسال: #3
RE: من کجا واوناکجا؟
اي غم تو شوق به خود رسيدن
خود شدن و غير خدا نديدن

اي تو هواي رستن و شكفتن
از تو شنيدن به تو از تو گفتن

همنفس محرم آرزويي
آينه در آينه روبرويي

گريه تويي، خنده تويي، هوا تو
اي همه تو، درد تويي، دوا تو

شور تويي، نغمه بي نوا من
شعر تويي، زخمه بي صدا من

بي تو به شك، بي تو به شب رسيدم
جان شدم و بي تو به لب رسيدم

جان شدم و با تو به دل نشستم
دور شدم از تو به گِل نشستم

آينه تو، نور تويي، نظر تو
خانه تويي، راه تويي، سفر تو

اي غم تو شادي زائر تو
ميرسد از راه مسافر تو

از شاعر: اهورا ايمان

آيا به آيات قرآن نمى‏ انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟
سوره محمد(ص)/ آیه 24
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط safirashgh ، غریب ومنتظر(غریبه منتظر)
۲۶ فروردين ۱۳۹۰, ۰۹:۵۴ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۶ فروردين ۱۳۹۰ ۱۰:۴۲ عصر، توسط غریب ومنتظر(غریبه منتظر).)
ارسال: #4
اسیرم،آزادم کن
بسم رب الشهدا والصدیقین
اللهم عجل لولیک الفرج
................................
دردی دارم بی درمان،نفسم در سینه حبس است.
دستانم وچشمانم نماد گدایی بسوی تو دارد
افسوس،افسوس که دردم بی درمان است.
سالها،گشتم وندیدم داروی خود را
دردم دنیا نیست،در دنیا نیست دارویش
افسوس،افسوس،که دستانم نمی توانند شاهد اشکانم باشند.
کاشکی،کاشکی،صدایم هم نوا با خونم میبود
کاشکی،کاشکی،آرزو بر من نبود
کاشکی،کاشکی،از نیایش به درگاه رنج نمی رسیدم.
کاشکی،کاشکی،دردم را یکی میدانست
می گویند آشناییم به این درد، ولی من کجا واونا کجا !!!؟
فقط نفسی برای حضور خود در مه غمم میگیرند
می خواهم از نیم نفسی زودتر ناقوس ظهور تو به صدا در آید
می خواهم از خاک به عرش تو آیم
میدان را کی به من خواهی داد؟
اسب وحشی وگستاخ دلم ،دیگر توان نگه داشت زنجیر انتظار را ندارد
آه سردم در گرما محو می شود
کجایی؟کجایی؟کجایی؟
درد مرا فرا گرفته وبه زمین زده
قرمزی خونم به سفیدی تنم گردیده
تپش قلبم،روحم را به ستوه درآورده
منتظر صدای ناقوس ظهور تو ام
منتظر صدای ناقوس ظهور توام
منتظر صدای ناقوس ظهور توام
مهدی فاطمه کجایی؟یوسف زهرا کجایی؟
همچنان در انتظار ظهور تو
..............................
دستم را بگیر که خیلی به تو نیاز دارم مهدی جان
از زمین بلندم کن که خیلی هوای پرواز دارم مهدی جان
میخواهم هر چه هست ونیست برایت بگذارم مهدی جان
برگذر عمرم خیلی طعنه رفاقت زدند و رفتند مهدی جان
زخم تیغ هایشان بر تنم خود نمایی میکند مهدی جان
فتاده شدم،توانم در کوزه دنیا اسیر شده مهدی جان
خنجر دشمنان برمن شده چیره مهدی جان
آزادم کن تا جواب طعنه ها را بدهم مهدی جان
آزادم کن تا افسار گسیخته به جنگ سیاهی ریا بروم مهدی جان
آزادم کن،آزادم کن،آزادم کن
آشنا به دردم،آشنا به صبرم،باشد می مانم تا تو بیایی مهدی جان
.............................
یا زهرا
یا صاحب الزمان ادرکنی
یا صاحب الزمان اغثنی
دلنوشته غریبه منتظر

تورا خسته روان باید شد
انگشت نمای اینو آن باید شد
گر آدمی بساز با آدمیان
ورملکی برآسمان باید شد
....................
یا فاطمه الزهرا(س)
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط Montazer Almahdi ، هُدهُد صبا ، ضحی
۲۷ فروردين ۱۳۹۰, ۰۵:۳۹ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۷ فروردين ۱۳۹۰ ۰۵:۴۳ عصر، توسط Montazer Almahdi.)
ارسال: #5
RE: اسیرم،آزادم کن
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام.
از بچگی و هنگامی که مادرم اسامی و ترتیب پیامبر و ائمه ی اطهر را یادم می داد و می گفت که معصومین (ع) چه کسانی بوده اند ، به فکرش افتادم.
باخود می گفتم اگر اگر همه ی امامان معصوم شهید شده اند ، پس امام روزگار ما کیست؟ شب به هنگام خواب باخود گفتم که: فردا از مادر می پرسم پس به خواب ناز رفتم و صبح کمی پس از بیدار شدن و خوردن صبحانه از مادرم پرسیدم و او گفت که صاحب الزمان (عج) چه کسی است و از آن زمان بود که همه ی سعیم را می کردم که خود را به ایشان نزدیک کنم و واقعاً خوشحالم که شیعه ی جعفری بودم و از کودکی با معصومین (ع) آشنا شدم ، آقا هنوز هم چشم انتظارتم زود بیا.Rose

جناب غریب و منتظر ، اگر دوست داشتید که ظهور را تحت بحث و برسی قرار دهید به انجمن ائمه ی اطهر و موضوع "امام زمان (عج)" بیایید.

در انتظار تیتر بزرگ روزنامه ها ام:

[تصویر:  attachment.php?attachmentid=5958&d=1282893083]
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا ، ضحی ، منتظر ، safirashgh
ارسال پاسخ 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا