ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
۳ بهمن ۱۳۸۹, ۱۰:۲۵ عصر
ارسال: #1
اربعین
اینک قریب چهل روز از غروب غم فزای شهادت شقایق‌ها می‌گذرد؛
و اینک از صدای نحص شلاق خزان بر پیكر آلاله‌ها، اربعینی می‌گذرد
و اسارت، سیلی، غربت، فریاد و بیدارگری سهم حاملان پیغام قاصدک های عترت و عظمت شد.


اربعین حسینی بر شما عاشقان تسلیت باد


[تصویر:  35308296470353517730.jpg]


باز آمد اربعینی دیگر و ما خفته ایم .:. وه چه غرق در گناهان دل به دنیا بسته ایم

[تصویر:  IMAGE634309528444316250.jpg]

التماس دعا

از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم

[تصویر:  1_emza_22.jpg]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط کبوتر حرم ، هُدهُد صبا ، منتظر ، boshra ، گمنام
۴ بهمن ۱۳۸۹, ۰۴:۴۷ عصر
ارسال: #2
RE: اربعین
سلام علیکم؛
باز اربعین حسینی از راه رسید ناخود اگاه در غمی فرو می روم و
آهسته در دلم برای مظلومیت شهدا و اسرای کربلا اشک می ریزم .
عشقم به قراءت زیارت عاشورا بیش از پیش می شود
با شروع سلام به امام حسین " السلام علیک یا ابا عبدالله "
اشک از چشمانم سرازیر می شود .
بار دیگر یاد غربت زینب کبری و امام سجاد علیه السلام می افتم ......

پس از مطالعه مطلب ارسالی ما را از نظر خویش بهره مند بفرمایید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا ، گمنام
۱۴ دي ۱۳۹۱, ۰۲:۵۶ عصر
ارسال: #3
RE: اربعین
امام زمان (عج) در اربعین روضه می خواند

مقدس اردبيلي مي فرمايد: آمدم كربلا زيارت اربعين بود از بسكه ديدم زائر آمده و شلوغ است ، گفتم : داخل حرم نروم با اين طلبه ها مزاحم زوار از راه دور آمده نشويم .
گفتم : همين گوشه صحن مي ايستم زيارت مي خوانم ، طلبه ها را دور خودم جمع كردم يك وقت گفتم : طلبه ها اين آقا طلبه اي كه در راه براي ما روضه مي خواند كجا است ، گفتند: آقا در بين اين جمعيت نمي دانيم كجا رفته است .
[تصویر:  14.jpg]

در اين اثناء ديدم يك عربي مردم را مي شكافت و بطرف من آمد و صدا زد ملا احمد مقدس اردبيلي مي خواهي چه كني ؟ گفتم مي خواهم زيارت اربعين بخوانم ، فرمود: بلندتر بخوان من هم گوش كنم .
زيارت را بلندتر خواندم يكي دو جا توجه ام را به نكاتي ادبي داد وقتي كه زيارت تمام شد به طلبه ها، گفتم : اين آقا طلبه پيدايش نشد؟ گفتند: آقا نمي دانيم كجا رفته است يك وقت اين عرب بمن فرمود مقدس اردبيلي چه مي خواهي ، گفتم : يكي از اين طلبه ها در راه براي ما گاهي روضه مي خواند، نمي دانم كجا رفته ، مي خواستم اينجا بيايد و براي ما روضه بخواند.

آقاي عرب بمن فرمود مقدس اردبيلي مي خواهي من برايت روضه بخوانم ؟ گفتم : آري آيا به روضه خواندن واردي ؟ فرمود: آري كه در اين اثناء ديدم عرب رويش را به طرف ضريح اباعبداللّه الحسين (ع ) كرد و از همان طرز نگاه كردن ما را منقلب كرد يكوقت صدا زد يا اباعبداللّه نه من و نه اين مقدس اردبيلي و نه اين طلبه ها هيچ كدام يادمان نمي رود از آن ساعتي كه مي خواستي از خواهرت زينب (عليهاالسلام ) جدا شوي در اين هنگام ديدم كسي نيست فهميدم اين عرب مهدي زهرا(عليهاالسلام ) بوده واقعا ساعت عجيبي بود. (
ترجمه كامل الزيارات ص 416.)

[تصویر:  80683182710471481126.gif]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا