ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 8 رأی - میانگین امیتازات: 4.25
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
آدینه های بی قراری
۱۸ شهريور ۱۳۸۸, ۰۳:۲۱ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۲ اسفند ۱۳۸۸ ۱۰:۴۷ عصر، توسط admin.)
ارسال: #1
شعر
مرا از جمعه ها آغاز کن از شنبه بیزارم

که از حس غریب و مبهم آدینه سرشارم



من از تعطیل چشمان شما- نه- برنمی گردم

خدا هم خواسته، پس من کی ام تا دست بردارم



و اعجاز شما در جمکران معراج شعری شد

که بعد قله اش هرگز نخواهد شد پدیدارم



غروب و انتظار و پنجره شد مال من آقا

کمی تعجیل کن آشفته از این جمعه بازارم



به شوقت چشمهای خسته را تا عشق آوردم

از اینجا می رسی؟ باشد، بگو تا چند بشمارم



گلاب و عطر و خاک و ضجه ضجه آیه قرآن

و نرگس در مسیر خالی پروانه می کارم



برایم هفته از دیدار تو آغاز می گردد

مرا از جمعه ها آغاز کن از شنبه بیزارم

اللهم عجل لولیک الفرج

ما جز محبت مادری ز زهرا ندیده ایم ***** ما ها لباس عیدمان را محرم خریده ایم



تاخواست قلم ،نقطه ضعفش بنگارد*****بیچاره ندانست علی نقطه ندارد
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط LeMa.86 ، admin ، naser motahary nasab ، زائر سرداب
۱۸ شهريور ۱۳۸۸, ۰۶:۲۲ عصر
ارسال: #2
RE: امام زمان (عج)
مرا به غیر تو نبود پناه مهدی جان



که من گدایم و هستی تو شاه مهدی جان





در انتظار تو شاها گذشت عمر عزیز



نگشت حاصل من غیر آه مهدی جان





شها فقیرم و مسکین و بر سر راهت



نشسته ام به امید نگاه مهدی جان





من عاشقم که ببینم جمال تو آیا



بود به سوی جناب تو راه مهدی جان ؟





بحق حرمت اجداد خود نما نظری



ز مرحمت به من رو سیاه مهدی جان





خمید پشت من که از بار معصیت شاها



نموده ام همه عمر اشتباه مهدی جان



اللهم عجل لولیک الفرج

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط LeMa.86 ، admin ، غریب ومنتظر(غریبه منتظر)
۱۹ شهريور ۱۳۸۸, ۱۲:۵۸ صبح
ارسال: #3
RE: امام زمان (عج)
در بالای تخت یوسف کنعان نوشته اند
هر یوسفی که یوسف زهرا نمی شود



در این شبها زیاد برای آقا و سرورمون دعا کنید ، به قول آقا بهجت (رحمة الله علیه) که می فرمود :امام زمانمون (عج) التماس دعای زیادی دارند.
اولین و آخرین دعاتون برای امام زمان (عج) باشه.

ما جز محبت مادری ز زهرا ندیده ایم ***** ما ها لباس عیدمان را محرم خریده ایم



تاخواست قلم ،نقطه ضعفش بنگارد*****بیچاره ندانست علی نقطه ندارد
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط سلام59 ، admin ، alizamani
۱۹ شهريور ۱۳۸۸, ۰۴:۳۷ صبح (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۹ شهريور ۱۳۸۸ ۰۴:۳۷ صبح، توسط safirashgh.)
ارسال: #4
RE: امام زمان (عج)
سلامتی و تعجیل در ظهور آقا و مولامون مهدی صا حب الزمان (صلوات)

اللهم عجل لولیک الفرج

یا صا حب الزمان ادرکنی

یا صا حب الزمان ادرکنی

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط alizamani
۲ مهر ۱۳۸۸, ۰۴:۱۱ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲ مهر ۱۳۸۸ ۰۴:۱۳ عصر، توسط zeinab.)
ارسال: #5
RE: امام زمان (عج)
وقتي كه تو برگشتي ،هر غنچه اي گل داد
چشم تو به هر چشمه، آموزش قل قل داد
تا چشمه تو را حس كرد،قل قل زد وجاري شد
سهم همه ي گل ها، يك حس بهاري شد
هر گوشه كويري بود،روييدي و روييدي
پرگل شد و پرگل شد،هر جاكه تو خنديدي
امروز به چشم من چشمان تو تابيده
از عمق دلم حسي گل داده و روييده
از شادي ديدارت لبريز شده جانم
سر سبزي دنيا را از لطف تو مي دانم

در انتظارت هستيم....Heart

یاد شهدایمان بخیر!

من اگر بنشینم، تو اگر بنشینی، چه کسی برخیزد؟

[تصویر:  sisOJG_400.jpg]
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط admin ، LeMa.86 ، سلام59 ، alizamani
۱۳ آذر ۱۳۸۸, ۱۲:۲۸ صبح
ارسال: #6
امام زمان (عج)
جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد
ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد
بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم
مانده ام بی تو چرا باغچه ام گل دارد
شاید این باغچه ده قرن به استقبالت
فرش گسترده و در دست گلایل دارد
تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز
ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد
کودکی فال فروش است و به عشقت هر روز
می خرم از پسرک هر چه تفال دارد
یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت
یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد
هیچ سنگی نشود سنگ صبورت ، تنها
تکیه بر کعبه بزن ، کعبه تحمل دارد...


شاعر: سید حمید رضا برقعی

از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم

[تصویر:  1_emza_22.jpg]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط ذوالقرنین ، admin ، سلام59 ، alizamani
۱۸ آذر ۱۳۸۸, ۱۱:۵۶ صبح
ارسال: #7
RE: امام زمان (عج)
* لحظه شماری *

بیا ای جان ! که دل ها بی قرارند
زمین و آسمان در انتظارند
تو در آدینه روزی تا بیایی
تمام لحظه ها را می شمارند
تو آن خوبی که صدها یوسف مصر
برای دیدنت جان می سبارند
چنان در جاه و حکمت بی قرینی
که داوود و سلیمان ، آن ندارند
طلوع دولت مهرت چه زیباست!
که در آن ظالمان بی اقتدارند
برای دیدن سیمای ماهت !
تمام شعرهایم یادگارند
نه تنها قلب شیدا در بی توست
ترا دلدادگان بس بی شمارند

شعری از : سرکار خانم محبوبه ذوالقدر
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط admin ، ذوالقرنین ، سلام59 ، alizamani ، safirashgh
۱۸ آذر ۱۳۸۸, ۱۱:۰۲ عصر
ارسال: #8
RE: امام زمان (عج)
تویی بهانه ی آن ابرها که می گریند

بیا که صاف شود این هوای بارانی ...

" امروز شاید آسمون هم از سر بی قراری تو بود که این طور

برای دیدارت اشک می ریخت ... "
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط LeMa.86 ، zeinab ، safirashgh
۱۹ آذر ۱۳۸۸, ۰۲:۰۴ عصر
ارسال: #9
RE: امام زمان (عج)
کجایی تو ... ؟

باور کنید ! خسته ام از هر که غیر از او
از این همه حدیث مکرر ، بگو ، مگو
دارم بناه می برم از شر خود به عشق
سوگند می خورم به خدا ، لا شریک هو
عقلم به هیچ جای دگر قد نمی دهد
قد قامت الصلاة و ایاک نعبد
می خوانم و نماز به قصد اجابتت
اینجا کجاست ؟ قبله ، کجایی تو ؟ اعجلو
در ابتدای رکعت آخر و ناگهان
گم می شوم درون خودم حین جستجو
بیدا نمی شوی تو ولی ، من هنوز هم
چشم انتظار ... تا که بیایی و مو به مو
از رفتن و نیامدنت شکوه سر کنم
از این همه سکوت ، از این بغض و های وهو
در تنگنای این همه احساس و آرزو
آقا بریز به جانم سبو ، سبو

شعری از : جناب آقای سعید عاشقی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط سلام59 ، safirashgh
۱۹ آذر ۱۳۸۸, ۰۶:۴۸ عصر
ارسال: #10
امام زمان (عج)
عصر یک جمعه ی دلگیر، دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟
چرا آب به گلدان نرسیده است؟چرا لحظه ی باران نرسیده است؟
و هر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است،به ایمان نرسیده است!
و غم عشق به پایان نرسیده است
بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید
بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است ؟
چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟
دل عشق ترک خورد، گل زخم نمک خورد
زمین مرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد،فقط برد
زمین مرد، زمین مرد
خداوند گواه است،دلم چشم به راه است، و در حسرت یک پلک نگاه است
ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی
برسد کاش صدایم به صدایی...
عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس
تو کجایی گل نرگس؟
به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است زجنس غم و ماتم
زده آتش به دل عالم و آدم
مگر این روز و شب رنگ شفق یافته
در سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای ای عشق مجسم؟!
که به جای نم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت
نکند باز شده ماه محرم که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت!
به فدای نخ آن شال سیاهت! به فدای رخت ای ماه!
بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و این بزم تویی
آجرک الله!
عزیز دو جهان یوسف در چاه ،دلم سوخته از آه نفس های غریبت
دل من بال کبوتر شده خاکستر پرپرشده
همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس گشته هوایی و سپس رفته به اقلیم رهایی
به همان صحن و سرایی که شما زائر آنی
و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت ببری تا بشوم کرب و بلایی
به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد
نگهم خواب ندارد، قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد
شب من روزن مهتاب ندارد
همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق بیچاره ی دلداده ی دلسوخته ارباب ندارد
تو کجایی؟ تو کجایی؟ شده ام باز هوایی
شده ام باز هوایی...

از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم

[تصویر:  1_emza_22.jpg]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط ذوالقرنین ، admin ، کبوتر حرم ، zeinab ، alizamani ، safirashgh
ارسال پاسخ 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا