ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 10 رأی - میانگین امیتازات: 4.9
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گفت و گو با خدا...
۳ آبان ۱۳۸۸, ۱۱:۵۵ عصر
ارسال: #1
گفتگوی من با ...
گفتم : خستم…

گفتی : لا تنفطوا من رحمه الله

( از رحمت خدا نا امید نشید ) / [ زمر/ ۵۳ ]

گفتم : دلم گرفته …

گفتی : یفضل الله و برحمه فبذلک فلیفرحوا

( مردم به چی دلخوش کردن ؟ باید به فضل و رحمت خدا

شاد باشن ) / [ بقره / ۲۱۶ ]

گفتم : انا عبدک الضعیف الذلیل …

گفتی : ان الله بالناس رئوف الرحیم

( خدا نسبت به همه ی مردم مهربونه ) / [ بقره / ۱۴۰ ]

گفتم : …

ادامه داره ...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط boshra ، هُدهُد صبا
صفحه 5 (پست بالا اولین پست این موضوع است.)
۲۱ بهمن ۱۳۹۲, ۱۲:۰۰ صبح
ارسال: #41
RE: خدای من از کارت دست نکش
داستان کلینیک خدا, یک روز در مطب خدا


به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم، فهمیدم که بیمارم …


خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده.


زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج ۴۰ درجه اضطراب نشان داد.


آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم، تنهایی سرخرگهایم را مسدود کرده


بود و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند.


به بخش ارتوپدی رفتم چون دیگر نمی توانستم با دوستانم باشم و آنها را در آغوش بگیرم.


بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کرده بودم …


فهمیدم که مشکل نزدیک بینی هم دارم، چون نمی توانستم دیدم را از اشتباهات اطرافیانم فراتر ببرم.


زمانی که از مشکل شنوایی ام شکایت کردم معلوم شد که مدتی است که صدای خدا را آنگاه که در طول


روز با من سخن می گوید نمی شنوم …!


خدای مهربان برای همه این مشکلات به من مشاوره رایگان داد و من به شکرانه اش تصمیم گرفتم از این


پس تنها از داروهایی که در کلمات راستینش برایم تجویز کرده است استفاده کنم :


هر روز صبح یک لیوان قدردانی بنوشم


قبل از رفتن به محل کار یک قاشق آرامش بخورم .


هر ساعت یک کپسول صبر، یک فنجان برادری و یک لیوان فروتنی بنوشم.


زمانی که به خانه برمیگردم به مقدار کافی عشق بنوشم .


و زمانی که به بستر می روم دو عدد قرص وجدان آسوده مصرف کنم.


امیدوارم خدا نعمتهایش را بر شما سرازیر کند:


رنگین کمانی به ازای هر طوفان ،


لبخندی به ازای هر اشک ،


دوستی فداکار به ازای هر مشکل ،


نغمه ای شیرین به ازای هر آه ،


و اجابتی نزدیک برای هر دعا .


جمله نهایی : عیب کار اینجاست که من ” آنچه هستم ” را با ” آنچه باید باشم ” اشتباه می کنم ، خیال


میکنم آنچه باید باشم هستم، در حالیکه آنچه هستم نباید باشم . /


زنده یاد احمد شاملو
[font=tahoma][/font]

خداوند می بیند می داند می تواند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط Bitanem ، مریم گلی ، هُدهُد صبا
۲۳ تير ۱۳۹۶, ۰۲:۵۶ عصر
ارسال: #42
RE: گفت و گو با خدا...
دعاهای زیر از کتاب سومین جشنواره بین‌المللی "دستهای کوچک دعا" است.
خدای عزیزم! در سال جدید کمک کن تا مادربزرگم دوباره دندان دربیاورد آخر او دندان مصنوعی دارد! (الناز جهانگیری / 10 ساله)
ای خدا! کاش همه مادرها مثل قدیم خودشان نان بپزند من مجبور نباشم در صف نان بایستم!(شاهین روحی / 11 ساله)
آرزو دارم سر آمپول‌ها نرم باشد!(تاده نظر‌بیگیان / ۵ ساله)
خدای مهربانم! من در سال جدید از شما می‌خواهم اگر در شهر ما سیل آمد فوراً من را به ماهی تبدیل کنی!
(نسیم حبیبی / ۷ ساله)
ای خدای مهربان! پدر من آرایشگاه دارد. من همیشه برای سلامت بودن او دعا می‌کنم. از تو می‌خواهم بازار آرایشگاه او و همه آرایشگاه‌ها را خوب کنی تا بتوانم پول عضویت کانون را از او بگیرم چون وقتی از او پول عضویت کانون را می‌خواهم می‌گوید بازار آرایشگاه خوب نیست!
(فرشته جبار نژاد ملکی / 11 ساله)
خدای عزیزم! من تا حالا هیچ دعایی نکردم. میتونی لیستت رو نگاه کنی. خدایا ازت میخوام صدای گریه برادر کوچیکم رو کم کنی!(سوسن خاطری / 9 ساله)
آرزوی من این است که ای کاش مامان و بابام عیدی من را از من نگیرند. آنها هر سال عیدی‌هایی را که من جمع می‌کنم از من می‌گیرند و به بچه‌ آنهایی می‌دهند که به من عیدی می‌دهند!(سحر آذریان / ۹ ساله)
بسم الله الرحمن الرحیم.
خدایا!
از تو می‌خواهم که برادرم به سربازی برود و آن را تمام کند. آخه او سرباز فراری است. مادرم هی غصه می‌خورد و می‌گوید کی کارت پایان خدمت می‌گیری؟(حسن / 8 ساله)
خدایا! کاری کن وقتی آدم‌ها می‌خوان دروغ بگن یادشون بره!(پویا گلپر / 10 ساله)
خدا جون! تو که اینقدر بزرگ هستی چطوری میای خونه ما؟ دعا می‌کنم در سال جدید به این سؤالم جواب بدی!
(پیمان زارعی / 10 ساله)
خدایا! یک برادر تپل به من بده!!(زهره صبورنژاد / 7 ساله)
خدایا! در این لحظه زیبا و عزیز از تو می‌خواهم که به پدر و مادر همه بچه‌های تالاسمی پول عطا کنی تا همه ما بتوانیم داروی "اکسجید" را بخیریم و از درد و عذاب سوزن در شبها رها شویم و در خواب شبانه‌یمان مانند بچه‌های سالم پروانه بگیریم و از کابوس سوزن رها شویم...
(مهسا فرجی / 11 ساله)
دلم می‌خواهد حتی اگر شوهر کنم خمیر دندان ژله‌ای بزنم!
(روشنک روزبهانی / 8 ساله)
خدایا! تمام بچه‌های کلاسمان زن داداش دارند از تو می‌خواهم مرا زن داداش بدهی!(شایان نوری / 9 ساله)
خدایا ماهی مرا زنده نگه دار و اگر مرد پیش خودت نگه دار و ایشالله من بتوانم خدا را بوس کنم و خانم معلم‌مان هم مرا بوس کند(امیرحسام سلیمی / 6 ساله)
خدیا! دعا می‌کنم که در دنیا یک جاروبرقی بزرگ اختراع شود تا دیگر رفتگران خسته نشوند!(فاطمه یارمحمدی / 11 ساله)
ای خدا! من بعضی وقت‌ها یادم می‌رود به یاد تو باشم ولی خدایا کاش تو همیشه به یاد من بیوفتی و یادت نرود!
(شقایق شوقی / 9 ساله)
خدایا مهدکودک از خانه ما آنقدر دور باشد که هر چه برویم، نرسیم. بعد با مامان و کیف صبحانه برگرديم خانه. پاهای من هم یک دعا دارند آنها کفش پاشنه بلند تلق تلوقی می‌خوان دعامی‌کنند بزرگ شوند که قدشان دراز شود!
(باران خوارزمیان / 4 ساله)
خدایا! برام یک عروسک بده. خدایا! برای داداشم یک ماشین پلیس بده!(محمد حسین اوستادی / 7 ساله)
خدایا! من دعا می‌کنم که گاو باشم! و شیر بدهم تا از شیر، کره، پنیر و ماست برای خوراک مردم بسازم!
(سالار یوسفی / 11 ساله)
خدای قشنگ سلام! خدایا چرا حیوانات درس نمی‌خواننداما ما باید هر روز درس بخوانیم؟ در سال جدید دعا ميکنم آنها درس بخوانند و ما مثل آنها استراحت کنیم!
(نیشتمان وازه / 10 ساله)
خدای عزیزم! سلام. من پارسال با دوستم در خونه‌ها را می‌زدیم و فرار می‌کردیم. خدایا منو ببخش و اگه مُردم بخاطر این کار منو به جهنم نبر چون من امسال دیگه این کار رو نمی‌کنم!(هدیه مصدری / 12 ساله)
خدایا! دست شما درد نکند ما شما را خیلی دوست داریم!
(مینا امیری / 8 ساله)

خداوند می بیند می داند می تواند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed
ارسال پاسخ 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا