شما هم دلتون میگیره؟
۳۰ دي ۱۳۸۹, ۰۴:۵۸ عصر
ارسال: #1
|
|||
|
|||
شما هم دلتون میگیره؟
سلام به همه دوستان گلم
تا حالا شده دلتنگ باشید و دلتون بگیره ولی ندونید واسه ی چی؟ معمولا از چی بیشتر دلتون میگیره؟ اون موقع چیکار می کنید؟ خوشحال میشم راهکاراتون رو ارائه بدین سپاس از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم
|
|||
|
صفحه 4 (پست بالا اولین پست این موضوع است.) |
۲۱ فروردين ۱۳۹۰, ۰۸:۱۷ عصر
ارسال: #31
|
|||
|
|||
RE: شما هم دلتون میگیره؟
الهي اعتبارتون رو از دست آقا بگيرين .. اينجا كه همه مثل هميم..
حرفتون صحيحه.. واقعا دلگيره كه اين حرفها رو ميشنويم و لمس ميكنيم.. اما.. بدانيد مومن واقعي كمه چون مومن واقعي بودن خيلي هنره اما واقعا الگوي زيبايي واسه ما هستن... اينقده رفتاراشون قشنگه..دلنشينه.. و با هر كي چنان خوب و مناسب برخورد ميكنن كه واقعا جذب بشن.. من كه خودم اينطوري جذب شدم.. الهي تعدادشون بشتر بشه..البته خودمونم بايد بخوايم كه ببينيموشون و نا اميد نشيم... آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
|
۲۲ فروردين ۱۳۹۰, ۰۱:۵۴ عصر
ارسال: #32
|
|||
|
|||
RE: شما هم دلتون میگیره؟
این پسره !!!!!!!!!!!!
آقاجان بدانید و بدانند که لبخند رضایت شما را با هیچ چیز عوض نخواهیم کرد |
|||
۲۴ فروردين ۱۳۹۰, ۱۰:۱۹ عصر
ارسال: #33
|
|||
|
|||
RE: شما هم دلتون میگیره؟
به نام خدا
با سلام ظهور آقا نزدیکه،دختره دوست داره پسر بشه،پسره دوست داره دختر بشه،البته ناگفته نماند که این یه نوع بیماری هم هست که از دوران کوچیکی شروع میشه وتوی این سن خودشو نشون میده،همکلاس خودم توی دانشگاه دقیقا همینجوری بود. تورا خسته روان باید شد انگشت نمای اینو آن باید شد گر آدمی بساز با آدمیان ورملکی برآسمان باید شد .................... یا فاطمه الزهرا(س) |
|||
۲۵ فروردين ۱۳۹۰, ۱۰:۲۱ عصر
ارسال: #34
|
|||
|
|||
RE: شما هم دلتون میگیره؟
منم وقتی دلم می گیره به عکس حرم آقا علی بن موسی الرضا (ع) نگاه می کنم یا به بین احرمین (حرم آقا امام حسین (ع) و حرم آقا حضرت عباس(ع))
اگه اونوقت بازم دلم گرفت و به گریه افتادم یا قرآن می خوانم یا نماز و قبل از آن یه درد دل حسابی با خدا جون می کنم تا دلم باز شه |
|||
|
۲۸ فروردين ۱۳۹۰, ۰۹:۲۰ عصر
ارسال: #35
|
|||
|
|||
RE: شما هم دلتون میگیره؟
پیرو چند بحث پیش:
نمیدونم ربطی به اینجا داره یا نه اما من که دلم گرفت ایا ایران اینگونه هست شده داره میشه ؟؟؟!!! نوه ها
در صحرا میوه كم بود . خداوند یكی از پیامبران را فراخواند و گفت : « هر كس تنها می تواند یك میوه در روز بخورد این قانون نسل ها برقرار بود ، و محیط زیست آن منطقه حفظ شد . دانه های میوه بر زمین افتاد و درختان جدید رویید . مدتی بعد ، آن جا منطقه ی حاصل خیزی شد و حسادت شهر های اطراف را بر انگیخت . اما هنوز هم مردم هر روز فقط یك میوه می خوردند و به دستوری كه پیامبر باستانی به اجدادشان داده بود ، وفادار بودند . اما علاوه بر آن نمی گذاشتند اهالی شهر ها و روستا های همسایه هم از میوه ها استفاده كنند . این فقط باعث می شد كه میوه ها روی زمین بریزند و بپوسند .. خداوند پیامبر دیگری را فراخواند و گفت :« بگذارید هرچه میوه می خواهند بخورند و میوه ها را با همسایگان خود قسمت كنند .» پیامبر با پیام تازه به شهر آمد . اما سنگسارش كردند ، چرا كه آن رسم قدیمی ، در جسم و روح مردم ریشه دوانیده بود و نمی شد راحت تغییرش داد . كم كم جوانان آن منطقه از خود می پرسیدند این رسم بدوی از كجا آ مده . اما نمی شد رسوم بسیار كهن را زیر سؤال برد ، بنابراین تصمیم گرفتند مذهب شان را رها كنند . بدین ترتیب ، می توانستند هر چه می خواهند ، بخورند و بقیه را به نیازمندان بدهد . تنها كسانی كه خود را قدیس می دانستند ، به آیین قدیمی وفادار ماندند . اما در حقیقت ، آن ها نمی فهمیدند كه دنیا عوض شده و باید همراه با دنیا تغییر كنند از کتاب : " پدران، فرزندان، نوه ها " پائولو کوئلیو در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۳۰ فروردين ۱۳۹۰, ۰۸:۳۵ عصر
ارسال: #36
|
|||
|
|||
RE: شما هم دلتون میگیره؟
گاه دلتنگ می شوم
دلتنگ تر از همه دلتنگی ها گوشه ای می نشینم وحسرتها را می شمارم و باختن ها را و صدای شکستن ها را ... نمی دانم من کدام امید را ناامید کرده ام و کدام خواهش را نشنیدم و به کدام دلتنگی خندیدم که اینچنین دلتنگم؟ . .. ...
......یا بن الحسن روحی فداک ....متی ترانا و نراک....
|
|||
|
۲۵ مرداد ۱۳۹۰, ۱۲:۰۶ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۵ مرداد ۱۳۹۰ ۱۲:۱۵ عصر، توسط aaaaa.)
ارسال: #37
|
|||
|
|||
RE: شما هم دلتون میگیره؟
متاسفانه اینقدر سرم شلوغه که وقت رسیدگی به دلتنگی هام روندارم .و این خیلی بده خیلی بد .
والبته باعث تعجب خیلی ها هم شده نمی خواستم این حرف رو بزنم آخه وقتی توی بخش بیمارستان هزار جور بیمار مشکل دار می بینم حالم گرفته میشه ولی چون ممکنه همون لحظه با درمانی که براشون انجام میدم لبخند رضایت وسرور رو رو لب هاشون ببینم دلتنگی هام یادم می ره حتی زمانی که مادرم در همون بیمارستان محل کارم عمر شون رو دادند به شما فقط آروم اشک ریختم و اشکهام رو از بیمارانم پنهان کردم چون اونها به امید احتیاج داشتند و صبر کردم و از خدا مدد خواستم حتی لحظه ای که مادرم رو با کمک بابا بادستهای خودم شستم و کفن کردم و به خاک سپردم فقط برای چند لحظه آرام گریه کردم چون من باید منشا امید برای نزدیکانم می شد. باید همیشه در اوج دلتنگی ها بیاد خدا بود چون خدا هم تنهاست وهم غریب السلام علیک یا ابا عبدا...(ع) |
|||
۲۵ مرداد ۱۳۹۰, ۰۶:۰۹ عصر
ارسال: #38
|
|||
|
|||
RE: شما هم دلتون میگیره؟
(۷ بهمن ۱۳۸۹ ۱۰:۱۱ صبح)هُدهُد صبا نوشته: ممنونم منتظر عزيز سلام جمله ی آخرتون یکی بود
TuHaN
|
|||
۳ مهر ۱۳۹۰, ۰۱:۰۸ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۳ مهر ۱۳۹۰ ۰۱:۰۹ عصر، توسط فاطمه گل.)
ارسال: #39
|
|||
|
|||
RE: شما هم دلتون میگیره؟
وقتی تو جامعه مردایی رو میبین که چشماشون رو از دخترای بد حجاب برنمیدارن و همونجوری که دارن راه میرن خیره میشن
اونوقت دلت میسوزه، برای همه، برای این اسلامی که ماداریم، حداقل مسلمانان کشورهای دیگه با حجابشون واقعا" با حجابن، یه لاخ موشون هم دیده نمیشه و اونایی هم که بی حجابن معلومن دیگه کسی وسط خیابون وقتی داره از حرم میاد بیرون فوری چادرش رو در نمیاره حداقل میتونه بره یه گوشه که از آقا دیده نشهد و ایشون ر وظاهرا" ناراحت نکنه؟نمیشه؟؟؟؟؟؟؟نمیدونم شاید ما چادری ها هم مقصریم؟؟؟/ تو این شرایط وقتی دلتون میگکیره چیکار مینین؟توکل، توسل، غرلند کردن، غصه خوردن،یا.... خدایا دستانم خالی اند و دلم غرق در آرزوها ، یا دستانم را توانا کن یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن |
|||
|
۴ مهر ۱۳۹۰, ۱۱:۲۱ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۵ مهر ۱۳۹۰ ۰۶:۳۱ عصر، توسط کبوتر حرم.)
ارسال: #40
|
|||
|
|||
RE: شما هم دلتون میگیره؟
آره میگیره، چرا نگیره
دلمون تخته سیاه هست ولی از سنگ که نیست... چقدر باید جواب اراجیفو با روی خوش و چندتا شوخی سرهم کرد!!! چرا بعضیا زبونشون مث نیش ماره... وقتی مردمو آزار میدن یه ذره فک نمیکنن که حضرت علی علیه السلام فرمودن:
همونجا دلم می خواست بزنم لهش کنم ولی حیف بلد نبودم... هیچ کس دیگری را سرزنش نمی کند مگر به همان گرفتار شود! جواب صدتا یه غاز دادن که کاری نداره ولی مگه دهنم دروازس که بزارم هر چی بگه... خدایا تو شاهدی همین برام کافیه،اما بزار این شهادتت رو بفهمم ،که اگه نفهمم می یفتم ته چاه آقاجان بدانید و بدانند که لبخند رضایت شما را با هیچ چیز عوض نخواهیم کرد |
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا