ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امیتازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
شما هم دلتون میگیره؟
۳۰ دي ۱۳۸۹, ۰۴:۵۸ عصر
ارسال: #1
شما هم دلتون میگیره؟
سلام به همه دوستان گلم
تا حالا شده دلتنگ باشید و دلتون بگیره [تصویر:  2284.gif] ولی ندونید واسه ی چی؟
معمولا از چی بیشتر دلتون میگیره؟
اون موقع چیکار می کنید؟
خوشحال میشم راهکاراتون رو ارائه بدین
سپاس[تصویر:  7155.gif]

از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم

[تصویر:  1_emza_22.jpg]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط کبوتر حرم ، منتظر ، Montazer Almahdi ، باران تنها ، خدمت ، ifawasun ، oxihuhwoacas ، igaxuqi ، ekiieige ، ineruyudijaa ، okufitur ، iteehaf ، uwessagoq ، ulalaxuci ، uviyajxoh
صفحه 2 (پست بالا اولین پست این موضوع است.)
۷ بهمن ۱۳۸۹, ۰۴:۰۸ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۷ بهمن ۱۳۸۹ ۰۴:۱۵ عصر، توسط منتظر.)
ارسال: #11
RE: شما هم دلتون میگیره؟
سلام
درسته" وقتي براي حرفهايت گوش شنيدني نيست سكوت بهتر است"

البته گاهی روزها ادامه پیدا میکنه تا یه اتفاق خوبی برام بیفته، مثل اربعین آخه رفتیم دیدن حضرت آقا. تا حالا چند باری رفنه بودم ولی برای اولین بار تونستم یه دل سیر آقا رو ببینم. البته بازم کمی دلم گرفت آخه آقا در عین این که خیلی دورش شلوغه خیلی تنهاس!
انشاء الله اتفاق خوب بعدی ظهور آقا امام زمان باشه.
الان داشتم یه کتابی رو برمیداشتم چشمم افتاد به یه کتاب دیگه یکدفعه یاد دلتنگی های حضرت زهرا(س) افتادم، آخه کتاب در مورد حضرت زهرا(س) هستش. خواستم اون قسمتی که حضرت زهرا(س) وقت های دلتنگیشون کجا میرفتن رو پیدا کنم تا لای کتاب رو باز کردم اون قسمت اومد بدون اینکه نشونه ای از قبل گذاشته شده باشه،نوشته:
"او در گوشه ای از قبرستان بقیع مینشیند و شروع به گریه میکند.
خورشید داغ مدینه بالا می آید،آفتاب بر فاطمه علیهم السلام میتابد.
فاطمه علیهم السلام از جای خود بلن میشود. اوبه دنبال سایه میگردد.
آنجا درخت کوچکی هست، فاطمه علیهم السلام زیر سایه درخت می نشیند و به گریه خود ادامه میدهد. غروب آفتاب میشود، علی(ع) به دنبال فاطمه علیهم السلام می آید و او را به خانه میبرد."
بعد از آنکه حضرت زهرا بخاطر شکایت همسایه ها از گریه او به قبرستان بقیع آمد، ملعون ها حتی نمی توانستند گریه حضرت را در قبرستان تحمل کنند تصمیم گرفتند درختی که حضرت از سایه آن در قبرستان استفاده میکرد را قطع کنند...
این قسمتی از کتاب فریاد مهتاب بود.

یک امروز است ما را نقد ایام
بر آن هم اعتمادی نیست تا شام
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا ، کبوتر حرم ، مشکات ، مهبا ، ضحی ، safirashgh ، zeinab ، Montazer Almahdi ، ofagezuxageh
۹ بهمن ۱۳۸۹, ۰۴:۴۷ عصر
ارسال: #12
RE: شما هم دلتون میگیره؟
سلام :

" هدهد صبا " ی عزیز ، فکر میکنم منم پیوستن شما رو به جمع دوستان قرآنیمون تبریک و خوش آمد گفتم . اما اگه اینطور نیست نذارید پای بی ادبی و تحویل نگرفتن . نه . ما از اضافه شدن دوستان قرآنی فعالی مثل شما خوشحال میشیم اما حقیقتش اینه که تو ایام درس و دانشگاه یه کم سرمون شلوغ میشه و کمتر سعادت سر زدن به تالار رو پیدا می کنیم .
به هر حال خیلی به جمع صمیمی یاران قرآنی تالار وب سایت ختم قرآن مجید خوش اومدید .

منم با شما " هدهد صبا " موافقم . وقتی گوش شنوایی برای شنیدن حرفات نیست ، سکوت گاهی حتی آرامش بخش هم هست .

اما جناب " منتظر " عزیز مطلب شما منو یاد یه جمله ای از مدیر کاروانمون تو مدینه انداخت :
جاتون خالی ، صبحای زود قبل از اذان صبح وقتی پشت درهای بسته ی قبرستان غریب بقیع می نشستیم و هق هق بچه ها بالا می گرفت می گفت : آروم گریه کنید ، این جا مدینس . این ها تحمل صدای گریه های فاطمه رو نداشتند و ....
دلم پر کشید سمت نرده های بقیع ...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط کبوتر حرم ، منتظر ، هُدهُد صبا ، Montazer Almahdi
۱۲ بهمن ۱۳۸۹, ۱۰:۱۷ صبح
ارسال: #13
RE: شما هم دلتون میگیره؟
سلام
خوب حالا فکر میکنید کدوم یکی از این راهها بهتره؟؟

یک امروز است ما را نقد ایام
بر آن هم اعتمادی نیست تا شام
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط Montazer Almahdi
۲۱ بهمن ۱۳۸۹, ۰۹:۳۲ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۱ بهمن ۱۳۸۹ ۰۹:۳۳ عصر، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #14
Sad RE: شما هم دلتون میگیره؟

هر چه قدر جلوتر ميرم و بيشتر از خوبيهاي معصومين و غريبيشون ميفهمم بيشتر دلم ميگيره..
چرا ما اينجوري شديم؟
چرا در جامعه ي مسلمون نشين بايد بگردي تا يه آدم واقعا معتقد و بي ريا و پاك پيدا كني؟
كجا رفت اعتقادامون ؟
خيلي دلم ميگيره وقتي بزرگترهايي كه يه روزي الگوي من بودن به جاي اينكه منو ارشاد كنن و بهم ميگن چرا چادري شدي؟ چرا اينقده خشك شدي؟ Sigh
خيلي دلم گرفته آقاي خوبان..
اي كاش زودتر بياي و ببيني براي خوب بودن بايد به همه جواب پس بدي و چه قدر ما غريبيم ..
انگاري ما مال اين زمان نيستيم..

آيا به آيات قرآن نمى‏ انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟
سوره محمد(ص)/ آیه 24
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط کبوتر حرم ، مشکات ، منتظر ، zeinab ، ضحی ، Montazer Almahdi
۲۴ بهمن ۱۳۸۹, ۰۵:۰۰ عصر
ارسال: #15
RE: شما هم دلتون میگیره؟
سلام هدهد صبای گرامی:
من فکر میکنم اگه به کسی بگن چرا اینقده خشک شدی؟، چرا با پسرای فامیل نمیگی نمیخندی؟ چرا اینقدره خودت رو میپوشونی؟_ به قول یکی از دوستان "کمیته امداد خونه میده تو هنوز توی چادر زندگی میکنی"_ همه ی اینا باید باعث بشه روز به روز با اعتقاد بیشتری این کارا رو انجام بدید اجر غریبیتون با حضرت زهرا(س) که توی شهر خودش غریبانه شهید شد.
البته فکر نکنید که اینا فقط برای دختر هاست پسر ها هم این حرف رو میشنون اما جور دیگه مثلا یکی از ریش گذاشتنت ایراد میگیره، یکی وقتی داری با دختری صحبت میکنی میگه: چیزی گم کردی که داری روی زمین رو نگاه میکنی؟ جالبه که حتی توی دانشگاه هم باید برای صحبت نکردن با دخترای غریبه و نا محرم هم دلیل بیاری.
عیبی نداره ما هم خدایی داریم.

یک امروز است ما را نقد ایام
بر آن هم اعتمادی نیست تا شام
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مشکات ، هُدهُد صبا ، کبوتر حرم ، ضحی ، Montazer Almahdi
۲۴ بهمن ۱۳۸۹, ۰۹:۰۵ عصر
ارسال: #16
RE: شما هم دلتون میگیره؟
سلام منتظر گرامي
الهي يه روزي انتظارت انتظارمون به پايان خوش وصال موعود برسه
خيلي با حرفاتون آروم شدم
راستش فكر ميكردم فقط خودم هستم كه اين حرفها رو ميشنوم و گاهي ميگفتم نكنه بزرگترها كه هميشه درست ميگفتن الانم دارن درست ميگنو من زيادي سخت ميگيرم اما الان فهميدم نه هميشه حق درسته و باطل غلط .
من واسه دلخوشي آدمها كاري نميكنم و بالاخره اونام يه روزي ميفهمن كه اصل زندگي همين رعايت چهار چوباست..همين ارزشها..
راستش اگه اونا به ما ميخندن منم توي دلم به حال اونا دلم ميسوزه چون همه رو خواهر و برادراي خودم ميدونم كه به خاطر ناآگاهي غافل شدن اما بزگتر ها چرا؟...
در عوضش خداروشكر من هنوز به خيلي از مشكلات روحي و ... خيلي از اين جوونهاي امروزي برنخوردم و هميشه ته دلم به داشتن خدا قرص بوده..
به قول شما ما هم خدايي داريم..
و همين كه ميبينم هنوز جوونهايي به سن و سال شما هنوز پاك و با ايمانن دل خوش ميشم..
به اميد فرج و لايق شدنمون..

آيا به آيات قرآن نمى‏ انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟
سوره محمد(ص)/ آیه 24
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط منتظر ، مشکات ، Montazer Almahdi
۹ اسفند ۱۳۸۹, ۰۸:۵۲ عصر
ارسال: #17
RE: شما هم دلتون میگیره؟
سلام
امروز میشه گفت اولین روز یکی از کلاسهمون بود. فارسی عمومی.
استاد اجازه داد بحث آزاد داشته باشیم راجع به ادبیات معلوم نیست چی شد یدفعه سر از حمله اعراب به ایران در آوردیم!
من این وسط فقط لبخندی به لب داشتم.به جاهلیت اینا!
حالا بازم همین طوری بحث افتاد. یکی از انتخاب نکردن دینش به اختیار خودش میگفت_ استاد این وسط نقش خنثی یی داشت_ حرف از جنگ تحمیلی شد.
استاد شروع کرد به صحبت کردن در مورد دفاع، یه چییزی گفت داشتم آتیش میگرفتم.
استادمون نه گذاشت نه برداشت یدفعه گفت:" از زمان ساسانیان تا حالا هیچ جای دنیا جنگی پیش نیومده که مردم اونجا با غیرت از سرزمینشون دفاع کنند"
خدا میدونه منظورش چی بود .
اول من ساکت شدم، فکر کردم یاد یه جمله ای توی کتاب دا افتادم خانم سیده زهرا حسینی گفته بد: زمانی رسیده بود که احساس کردم باید از دفاعمون دفاع کنیم"
صدام بلند شد: استاد ما 8 سال جنگ تحمیلی داشتیم جوونا از مشهد میومدن اهواز و خرمشهر از کشورشون دفاع میکردن!
یعنی اونا غیرت نداشن!
استاد گفت اونا رو با اجبار اورده بودن.
از حماقت استاد داشتم زجر میکشیدم.
گفتم: استاد اونایی که به اجبار اومده بودن مث سربازا و ارتشی ها روزای اول داشتن ول میگشتن توی خرمشهر ولی فقط اونا نبود خیلی ها داوطلبانه اومدن.
دیگه نفهمیدم چی شدم رفتم تو لک فقط فهمیدم سر این کلاس نمیشه هر حرفیو زد.
جالب بود از حمله اعراب توبی 1400 سال پیش میگفتن که دین اسلام رو با تهاجم به فرهنگ ایرانی غالب کردن ولی از تهاجم فرهنگی، از اینکه بابا اونا یی که سال59 به کشور حمله کردن هم عرب بودن!

یک امروز است ما را نقد ایام
بر آن هم اعتمادی نیست تا شام
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا ، Montazer Almahdi
۱۰ اسفند ۱۳۸۹, ۰۵:۵۱ عصر
ارسال: #18
RE: شما هم دلتون میگیره؟
آخ آخ گفتي از جهالت و حماقت و سطحي نگري بعضي بزرگتر ها كه از بده روزگار ميشن معلم و سرمشق يه عده اي آدم!!!

واقعا منم خسته شدم از اين همه عوامانه نگاه كردن آدمهاي دور و برمون در مورد هر چيزي ..

جالبه خيلي هم محكم و كارشناسانه نظر ميدن و فكر ميكنن علامه هستن اما هيچي هم نيستن و حداقل سكوت نميكنن كه يه عده اي رو هم در افكارپوچشون شريك نكنن.

آيا به آيات قرآن نمى‏ انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟
سوره محمد(ص)/ آیه 24
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط منتظر ، Montazer Almahdi
۲۴ اسفند ۱۳۸۹, ۱۲:۱۵ صبح
ارسال: #19
RE: شما هم دلتون میگیره؟
سلام جناب منتظر...
بهتره که اصلاح کنی!نوشتی اون موقع که ارتشی ها و سربازا تو خرم شهر ول میگشتن!Surprise
تو کجا بودی ببینی همونا چه طور با عشق جنگیدن...کجایی ببینی امثال عموی من زمان جنگ سرباز بودن اما سربازیشون 2 سال بود پس چرا 4 یا 5سال جنگیدن؟
چرا الان شیمیایی شده...
کجا بودی ببینی هزاران ارتشی رشید و دلاور به درجه رفیع شهادت رسیدن...
نیروی هوایی ارتش نبود...چی میشد؟حالا بحث ارتش و سپاه و بسیج نیست...ما همه ایرانی هستیم و مهم ترین عامل پیوند ما دین اسلام دین برادری و دین ازادیه...
جناب عالی خواستی به قول معروف چشمشو پاک کنی زدی چشمشو در آوردی...این جور نمیشه از دفاع مقدس پشتیبانی کرد.
راجع به هدهد صبا هم بگم هر وقت کسی گفت چادرت فلانه و ...
بگو حسبی الله...خدا برایم کافیست.
آخر زمان شده...ضد ارزش ها به ارزش تبدیل شده...ریش میذاری میگن حاج آقا میخوای وام بگیری؟
ریش میزنی میگن ازت بعیده...استغفرالله
نماز اول وقت میخونی میگن ریا کار...
ای بابا این حرفا کیلو چند...دلت رو با خدا صاف کن بگو خدایا گفتی حجاب خوبه منم به عشقت رعایت میکنم.خودت حس کردی...شیرینی این کار رو بارها چشیدی.
وقتی کسی رو دوس داری حاضری به خاطرش فداکاری و ایثار کنی.حالا چادرت از عشق به خدا حکایت میکنه.
میدونی حفظ حجاب چه پسر چه دختر دل امام زمانو چقدر شاد میکنه.
آقا تو رو میبینه لبخند میزنه...
یک جمله بگم و برم...سرتون رو درد آوردم.
همیشه در هر جا که هستید جوری رفتار و عمل کنید که اگه آقا امام زمان اون لحظه وارد شد شرمندش نشید...
اللهم عجل الولیک الفرج

Roseهمه شب در این امیدم که نسیم صبح گاهی , به پیام آشنایی بنوازد آشنا را
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
۲۴ اسفند ۱۳۸۹, ۱۲:۲۷ عصر
ارسال: #20
RE: شما هم دلتون میگیره؟
sajjd عزیز
من نمیگم ارتشی ها یا سربازا همشون فقط نظاره گر بودن من هر چی نوشتم از خاطرات رزمنده های اون زمان نوشتم که مورد تائید مقام معظم رهبری هم هستن و قصد نداشتم که خدایی نا کرده ارگانی رو متهم کرده باشم.
ارتشی های ما خیلی رشادت ها کردن شهید صیاد، شهید بابایی و بسیاری دیگه.
منظورم این بوده که کسی به اجبار کاری نمیکرده.

یک امروز است ما را نقد ایام
بر آن هم اعتمادی نیست تا شام
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط کبوتر حرم ، Montazer Almahdi
ارسال پاسخ 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
2 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا