حقوق زن در اسلام

[boshra]

اسلام به شیوه های مختلف کرامت انسانی زن را برای همگان آشکار می سازد. اسلام در حق زن نظریه ای ابداع کرده که از روزی که جنس بشر پا به عرصه دنیا گذاشت تا آن روز چنین طرز تفکری در مورد زن نداشت. اسلام در این نظریه خود، با تمام مردم جهان درافتاد، و زن را آنطور که هست و بر آن اساسی که آفریده شده، به جهان معرفی کرد، اساسی که به دست بشر منهدم شده و آثارش نیز محو گشته بود.

اصل تساوی زن و مرد

به کار بردن واژه تساوی بسیار ظریفانه است. در اسلام تساوی حقوق زن و مرد مطرح است نه تشابه. برعکس جامعه غرب که سعی می کنند تساوی را با تشابه یکی فرض کنند. مساوات در اسلام، اصلی غیر قابل انکار و حتی تردید ناپذیر می باشد و ریشه در تمام قوانین ودستورات اسلامی دارد.گرچه این اصل، قلمرو گسترده دارد و نمی توان آن را محدود به بعضی مسائل کرد ؛ اما به طور نمونه می توان به موارد زیر اشاره نمود:

ازدواج:

در امر ازدواج زن همانند مرد در تصمیم گیری و انتخاب در این امر آزاد است و هیچ اجباری در کارنیست و بدون رضایت او، پیوند ازدواج، اعتباری ندارد.

امام صادق (ع) می فرمایند: «تستأمروا البکر و غیرها و لاتنکِح الا باَمرِها» (وسائل الشیعه، جلد 14، ص 214) با زنان چه باکره و چه غیر باکره در امر زناشویی مشورت کنید و با آنان پیوند زناشویی نبندید مگر به خواست خودشان.

---

پاداش و کیفر:

زن و مرد هردو، در تکالیف و وظایف معنوی خود یکسان و برابرند و به صورت یکسان از ثواب و عقاب اعمال خود بهره می گیرند.

در قرآن حتی یک آیه هم وجود ندارد که در آن به مردان برتری خاصی ببخشد ویا آنان را مستحق عنایتی بیشتر از زنان قرار دهد. آیات الهی هر دو جنس را در واجبات و اوصاف عالی برابر می داند.

تعلیم و تربیـت:

فرا گرفتن علم و دانش موضوعی است که در آیات و روایات بدان سفارش فراوان شده است و برای هر زن ومردی ضرورت دارد. در دیدگاه اسلام آموزش حقی است که زن و مرد از آن بطور یکسان بهره می گیرند.

پیامبر اسلام (ص) می فرمایند: «طلبُ العلمِ فریضةٌ علی کل مسلم و مسلمة» جستجوی دانش بر زن و مرد واجب است (وسائل الشیعه، ج 18، ص 13-14).

ارث:

زمانی که اسلام ظهور کرد، زنان از ارث محروم بودند؛ اما اسلام تفاوت بین زن و مرد را از بین برد و حق ارث زنان را برای همگان آشکار ساخت.

قرآن می فرماید: «للرجالِِ نصیبٌ مما ترک الوالدانِ و الاقربون و للنساء نصیبٌ مما ترک الوالدان و الاقربون مما قل منه و کثر نصیباً مفروضاً»: براى مردان، از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان از خود بر جاى مى‏گذارند، سهمى است و براى زنان نیز، از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان مى‏گذارند، سهمى خواه آن مال، كم باشد یا زیاد این سهمى است تعیین شده و پرداختنى‏ (نساء، 7)

قانون ارث در نظام حقوقی اسلام بر پایه عدالت بنیان گذاری شده است و اگر به این نکته توجه شود که زن هیچگونه مسئولیت مالی در برابر اطرافیانش ندارد، بسیار منصفانه و منطبق بر شأن و کرامت زن نشان می دهد. البته در مواردی سهم الارث زن برابرسهم مرد وشاید بیشتر هم باشد که در احکام و قوانین اسلامی و مدنی توضیح آن آمده است.

پس به عبارت بهتر می توان گفت: اسلام ارث را بر اساس زن یا مرد بودن بنیان نکرده، بلکه بر پایه مسئولیتها و وظایفی که افراد در قبال دیگران دارند، وضع نموده است.

[aaaaa]

سلام من چند تا سوال اساسی دارم ممنون می شم اگر ممکنه من رو توجیه و قانع کنید :
1-می خوام اولا بپرسم این قضیه ازدواج مجدد دائم آیا این اتقاق باعث ضرر و زیان به احساسات همسر اول و فرزندان او نمی شود . که متاسفانه یکی از جاهایی که حقوق زن پایمال و یک زندگی که اکثر اوقات با آمدن زن دوم ایجاد می شود منجر به طلاق می شود چون وقت و درآمد و متاسفانه در خیلی موارد حتی محبت هم نصف می شود.چرا اصلا چرا در مواردی که هیچ بن بستی مصادیق ازدواج مجدد در یک مرد است (مثل عقیم بودن یا بیمار بودن و ....) که وجود ندارد باید ازدواج دوم به بعد اتفاق بیفتد؟
2- شما فرض بفرمایید در یک ماشین یک خانم با مدارج بالا مثلا یک خانم نخبه - با چند زن و مرد که سطح علمی و اجتماعی بالایی هم ندارند همسفرند اگر فرض کنیم این ماشین دچار سانحه شود و همه سر نشین های آن از بین بروند مثلا دیه آن زن با آن سطح بالا علمی و اجتماعی چرا باید نصف و یا کمتر از نصف باشد؟

[boshra]

(۲۵ مرداد ۱۳۹۰ ۱۱:۴۵ صبح)aaaaa نوشته:  سلام من چند تا سوال اساسی دارم ممنون می شم اگر ممکنه من رو توجیه و قانع کنید :
1-می خوام اولا بپرسم این قضیه ازدواج مجدد دائم آیا این اتقاق باعث ضرر و زیان به احساسات همسر اول و فرزندان او نمی شود . که متاسفانه یکی از جاهایی که حقوق زن پایمال و یک زندگی که اکثر اوقات با آمدن زن دوم ایجاد می شود منجر به طلاق می شود چون وقت و درآمد و متاسفانه در خیلی موارد حتی محبت هم نصف می شود.چرا اصلا چرا در مواردی که هیچ بن بستی مصادیق ازدواج مجدد در یک مرد است (مثل عقیم بودن یا بیمار بودن و ....) که وجود ندارد باید ازدواج دوم به بعد اتفاق بیفتد؟
2- شما فرض بفرمایید در یک ماشین یک خانم با مدارج بالا مثلا یک خانم نخبه - با چند زن و مرد که سطح علمی و اجتماعی بالایی هم ندارند همسفرند اگر فرض کنیم این ماشین دچار سانحه شود و همه سر نشین های آن از بین بروند مثلا دیه آن زن با آن سطح بالا علمی و اجتماعی چرا باید نصف و یا کمتر از نصف باشد؟

سلام علیکم ، من جواب سوال دوم و الان می نویسم و انشالله در فرصت دیگر جواب سوال اول می نویسم
1- دیه وسیله جبران خسارت است نه تعیین ارزش مجنی علیه: دیه مالی است که در برابر آسیبی که به انسان وارد شده است، گرفته می شود.

پس مقدار آن به ارزش شخص آسیب دیده ارتباط ندارد. بنابراین، کسی نمی­تواند بگوید چون دیه زن نصف دیه مرد است، زن نصف مرد ارزش دارد.

دیه را نمی­توان"خون بها" تلقی کرد. زیرا؛ خون انسانها بالاتر از این است که قیمت گذاری شود. بلکه به گفته قرآن، خون یک انسان برابر با خون همه انسانها است. قرآن کریم می­فرماید:مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا

2- شخص منتفع از حکم تنصیف زن است: نصف بودن دیه زن، به سود زنان است. زیرا؛ به طور معمول دیه زن به شوهر و بچه ها پرداخت می­شود و دیه مرد به زن و بچه­هایش می­رسد و چون با فوت مرد، زن بیشتر صدمه می­بیند بنابراین دیه مرد را بیشتر کردند تا بخشی از فشار وارده درفقدان مرد که متوجه زن است، جبران گردد.

3- روایات وارد شده و بحث تعبدی بودن احکام

[aaaaa]

(۲۵ مرداد ۱۳۹۰ ۰۲:۰۱ عصر)boshra نوشته:  

(۲۵ مرداد ۱۳۹۰ ۱۱:۴۵ صبح)aaaaa نوشته:  سلام من چند تا سوال اساسی دارم ممنون می شم اگر ممکنه من رو توجیه و قانع کنید :
1-می خوام اولا بپرسم این قضیه ازدواج مجدد دائم آیا این اتقاق باعث ضرر و زیان به احساسات همسر اول و فرزندان او نمی شود . که متاسفانه یکی از جاهایی که حقوق زن پایمال و یک زندگی که اکثر اوقات با آمدن زن دوم ایجاد می شود منجر به طلاق می شود چون وقت و درآمد و متاسفانه در خیلی موارد حتی محبت هم نصف می شود.چرا اصلا چرا در مواردی که هیچ بن بستی مصادیق ازدواج مجدد در یک مرد است (مثل عقیم بودن یا بیمار بودن و ....) که وجود ندارد باید ازدواج دوم به بعد اتفاق بیفتد؟
2- شما فرض بفرمایید در یک ماشین یک خانم با مدارج بالا مثلا یک خانم نخبه - با چند زن و مرد که سطح علمی و اجتماعی بالایی هم ندارند همسفرند اگر فرض کنیم این ماشین دچار سانحه شود و همه سر نشین های آن از بین بروند مثلا دیه آن زن با آن سطح بالا علمی و اجتماعی چرا باید نصف و یا کمتر از نصف باشد؟

سلام علیکم ، من جواب سوال دوم و الان می نویسم و انشالله در فرصت دیگر جواب سوال اول می نویسم
1- دیه وسیله جبران خسارت است نه تعیین ارزش مجنی علیه: دیه مالی است که در برابر آسیبی که به انسان وارد شده است، گرفته می شود.

پس مقدار آن به ارزش شخص آسیب دیده ارتباط ندارد. بنابراین، کسی نمی­تواند بگوید چون دیه زن نصف دیه مرد است، زن نصف مرد ارزش دارد.

دیه را نمی­توان"خون بها" تلقی کرد. زیرا؛ خون انسانها بالاتر از این است که قیمت گذاری شود. بلکه به گفته قرآن، خون یک انسان برابر با خون همه انسانها است. قرآن کریم می­فرماید:مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا

2- شخص منتفع از حکم تنصیف زن است: نصف بودن دیه زن، به سود زنان است. زیرا؛ به طور معمول دیه زن به شوهر و بچه ها پرداخت می­شود و دیه مرد به زن و بچه­هایش می­رسد و چون با فوت مرد، زن بیشتر صدمه می­بیند بنابراین دیه مرد را بیشتر کردند تا بخشی از فشار وارده درفقدان مرد که متوجه زن است، جبران گردد.

3- روایات وارد شده و بحث تعبدی بودن احکام

با سلام وعرض تشکر از پاسخی که دادید ولی باز سه نکته مطرح می شود:
1- شما فرمودید که دیه مالی است که در صورت آسیب به فرد داده می شود من با توجه به اینکه مطلع به این تعریف بودم نهایت آسیب را مرگ در نظر گرفتم وتوجه داشته باشید از دست دادن مثلا یک نیروی نخبه تنها آسیب به خود شخص نیست ممکن است یک جامعه علمی و یا دانشگاهی آسیب ببیند حالا به نظر شما آسیب ایشان بیشتر است یا مثلا از دست دادن یک مرد که مثلا یا ایشان همسفر بوده و مثلا فرض کنید معتاد هم بوده اند ؟؟؟
2- نکته دوم اینست که همیشه هم شوهر و یا فرزندان ذینفع نیستند واین قابل تعمیم نیست مثلا ایشان یک پدر یر داشت که این دختر مجرد دچار سانحه تنها فرزند ایشان باشند حالا تکلیف چیست؟
3- ضمن اینکه با ارادت خاص به احکام و شرایع اسلام به نظرم یکی از وظایف علما تشریح همین ابهامات به نسل جدید پر سوال مثل ماهاست.

[boshra]

(۲۷ مرداد ۱۳۹۰ ۰۸:۳۲ صبح)aaaaa نوشته:  

(۲۵ مرداد ۱۳۹۰ ۰۲:۰۱ عصر)boshra نوشته:  [quote='aaaaa' pid='6133' dateline='1313482546']
سلام من چند تا سوال اساسی دارم ممنون می شم اگر ممکنه من رو توجیه و قانع کنید :
1-می خوام اولا بپرسم این قضیه ازدواج مجدد دائم آیا این اتقاق باعث ضرر و زیان به احساسات همسر اول و فرزندان او نمی شود . که متاسفانه یکی از جاهایی که حقوق زن پایمال و یک زندگی که اکثر اوقات با آمدن زن دوم ایجاد می شود منجر به طلاق می شود چون وقت و درآمد و متاسفانه در خیلی موارد حتی محبت هم نصف می شود.چرا اصلا چرا در مواردی که هیچ بن بستی مصادیق ازدواج مجدد در یک مرد است (مثل عقیم بودن یا بیمار بودن و ....) که وجود ندارد باید ازدواج دوم به بعد اتفاق بیفتد؟
2- شما فرض بفرمایید در یک ماشین یک خانم با مدارج بالا مثلا یک خانم نخبه - با چند زن و مرد که سطح علمی و اجتماعی بالایی هم ندارند همسفرند اگر فرض کنیم این ماشین دچار سانحه شود و همه سر نشین های آن از بین بروند مثلا دیه آن زن با آن سطح بالا علمی و اجتماعی چرا باید نصف و یا کمتر از نصف باشد؟

سلام علیکم ، من جواب سوال دوم و الان می نویسم و انشالله در فرصت دیگر جواب سوال اول می نویسم
1- دیه وسیله جبران خسارت است نه تعیین ارزش مجنی علیه: دیه مالی است که در برابر آسیبی که به انسان وارد شده است، گرفته می شود.

پس مقدار آن به ارزش شخص آسیب دیده ارتباط ندارد. بنابراین، کسی نمی­تواند بگوید چون دیه زن نصف دیه مرد است، زن نصف مرد ارزش دارد.

دیه را نمی­توان"خون بها" تلقی کرد. زیرا؛ خون انسانها بالاتر از این است که قیمت گذاری شود. بلکه به گفته قرآن، خون یک انسان برابر با خون همه انسانها است. قرآن کریم می­فرماید:مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا

2- شخص منتفع از حکم تنصیف زن است: نصف بودن دیه زن، به سود زنان است. زیرا؛ به طور معمول دیه زن به شوهر و بچه ها پرداخت می­شود و دیه مرد به زن و بچه­هایش می­رسد و چون با فوت مرد، زن بیشتر صدمه می­بیند بنابراین دیه مرد را بیشتر کردند تا بخشی از فشار وارده درفقدان مرد که متوجه زن است، جبران گردد.

3- روایات وارد شده و بحث تعبدی بودن احکام

با سلام وعرض تشکر از پاسخی که دادید ولی باز سه نکته مطرح می شود:
1- شما فرمودید که دیه مالی است که در صورت آسیب به فرد داده می شود من با توجه به اینکه مطلع به این تعریف بودم نهایت آسیب را مرگ در نظر گرفتم وتوجه داشته باشید از دست دادن مثلا یک نیروی نخبه تنها آسیب به خود شخص نیست ممکن است یک جامعه علمی و یا دانشگاهی آسیب ببیند حالا به نظر شما آسیب ایشان بیشتر است یا مثلا از دست دادن یک مرد که مثلا یا ایشان همسفر بوده و مثلا فرض کنید معتاد هم بوده اند ؟؟؟
2- نکته دوم اینست که همیشه هم شوهر و یا فرزندان ذینفع نیستند واین قابل تعمیم نیست مثلا ایشان یک پدر یر داشت که این دختر مجرد دچار سانحه تنها فرزند ایشان باشند حالا تکلیف چیست؟
3- ضمن اینکه با ارادت خاص به احکام و شرایع اسلام به نظرم یکی از وظایف علما تشریح همین ابهامات به نسل جدید پر سوال مثل ماهاست.


سلام علیکم ، اولاً دیه برای ارزش گذاری انسانها نیست ما بگوییم ارزش یک نخبه از یک کارگر ساده بیشتر است.
در ثانی دیه هم یک حکم شرعی است . از نظر اسلام آنچه ملاک برتری است تقوی است نه نخبگی .اگر چه برای عالم ارزش زیادی قایل شده است .

سوم اینکه در اسلام احکام کلی بیان می شود نه استثنایی . و در موردی هم که دختر تنها باشد و دیه به پدر می رسد هزینه زندگی با دختر نیست . پدر وظیفه تامین معیشت دارد که در حیات است .و دیه دریافتی از دختر کمکی برای ان پدر خواهد بود.

از طرفی ممکن است ما اصلاً فلسفه نهایی احکام الهی را هیچگاه متوجه نشویم و در اینصورت ناچار به اطاعت از باب تعبد هستیم .روایات هم در این زمینه امده که دیه زن نصف دیه مرد هست

[حقوق زن]

در قرآن حتی یک آیه هم وجود ندارد که در آن به مردان برتری خاصی ببخشد ؟؟؟؟؟؟.............مردان را بر زنان درجه ي برتري است................(ايه ي 228 سوره ي بقره)؟؟؟؟