اربعین خونین
۶ دي ۱۳۸۹, ۰۴:۱۱ عصر
ارسال: #1
|
|||
|
|||
اربعین خونین
در عراق،بويژه در مناسبتهاى خاص،عزاداران حسينى به صورت دسته جمعى و درقالب كاروانهاى كوچك و بزرگ،پياده به سوى«كربلا»مىروند.اين حركت مقدس،بويژه از نجف به كربلا،كه اغلب با شركت علماى دينى انجام مىگرفت،چندين نوبت ازطرف رژيم بعثى عراق، جلوگيرى يا به خاك و خون كشيده شد.يكى از اين نوبتها در سال1397 ق.بود.زائران،براى بهره برداريهاى تبليغى و سياسى بر ضد طاغوت عراق،برنامه ريزيهاى مفصل كرده بودند. حكومت عراق هم به شدت و خشونت متوسل شد وراهپيمايان را در طول راه،از آسمان و زمين به گلوله بست.حادثه،بصورت پياپى،درسالهاى 1390،1395،1396 ق.در ايام عاشورا و اربعين پيش آمده بود،اما انتفاضه وحركت گسترده سال 1397 ق.بى سابقه بود و نجف،آن سال بسيج كننده اين نيروى عظيممردمى بود كه از كنار مرقد امير المؤمنين،به راه افتاد و پس از چهار روز پياده روى به كربلارسيد.حركت موكبهاى پياده و شعارهاى طول راه و سخنرانيهاى متعدد،همه نوعىمعارضه با حكومت بعث بود.امواج گسترده مردمى با شعار«ابد و الله ما ننسى حسينا»(بهخدا قسم،هرگز حسين را فراموش نخواهيم كرد)به راه افتاده بود.نيروهاى دولتى براىجلوگيرى از رسيدن زائران به كربلا،برنامههاى مختلفى داشتند و درگيريهايى پيش آمد وشهدايى بر خاك افتادند.وقتى هم به كربلا رسيدند،حوادثى شديدتر پيش آمد و كسانىكشته و جمع بسيارى دستگير شدند و نهضتشيعى اربعين آن سال،در خاطره تاريخثبتشد و مبدا الهام و شور گسترى براى سالهاى بعد گرديد.اين حادثه در سال 1356 شبود. (27)
[[/color]امید وارم خدا پنجره باز اتاقت باشد |
|||
|
۱۷ آذر ۱۳۹۳, ۰۶:۵۴ عصر
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: اربعین خونین
ممنون آبجی از یاداوری گذشته
باعث شدید شکر گزار باشیم که راه پیاده روی باز شده الحمدلله و خوشا به سعادت اونایی که با پای جسم و جان همراه امام زمانشون میشن آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
۲۲ آذر ۱۳۹۳, ۱۰:۵۱ صبح
ارسال: #3
|
|||
|
|||
RE: اربعین خونین
بسوز ای دل که امروز اربعین است
عزای پور ختم المرسلین است قیام کربلایش تا قیامت سراسر درس، بهر مسلمین است اربعین حسینی تسلیت باد همین که تو می دانی “دوستت دارم” کافیست … بگذار خفه کند خودش را دنیـا................ |
|||
|
۲۲ آذر ۱۳۹۳, ۱۲:۵۴ عصر
ارسال: #4
|
|||
|
|||
RE: اربعین خونین
چهل روز شکستن
چهل روز بریدن چهل روز پی ناقه دویدن چهل روز فقط طعنه و دشنام شنیدن چه بگویم؟ چهل روز اسارت چهل روز جسارت چهل روز غم و غربت و غارت چهل روز پریشانی و حسرت چهل روز مصیبت چه بگویم؟ چهل روز نه صبری نه قراری نه یک محرم و یاری ز دیاری به دیاری عجب ناقه سواری فقط بود سرت بر سر نی قاری زینب چه بگویم؟ چهل روز تب و شیون و ناله ز خاکستر و دشنام ز هر بام حواله و از شدت اندوه و با خاطر مجروح جگر گوشهی تو کنج خرابه همان آینهی فاطمه جا ماند سه ساله چه بگویم؟ چهل روز فقط شیون و داغ و غم و درد فراق و فراق و ... فراق و ... چه بگویم؟ بگویم، کدامین گله ها را؟ غم فاصله ها را؟ تب آبله ها را؟ و یا زخم گلوگیر ترین سلسله ها را؟ و یا طعنهی بی رحم ترین هلهله ها را؟ و یا مرحمت دم به دم حرمله ها را؟ چه بگویم؟.. خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
۱۰ آذر ۱۳۹۴, ۱۰:۴۹ عصر
ارسال: #5
|
|||
|
|||
RE: اربعین خونین
امان از دل زینب ...
[highlight=#NaNf1ff]پریشانی گیسوان بادها ، بی قراری یکپارچه ی دریاها ، تبداریِ زمین ...
ناگهان اربعین کاروان زخم و اسارت از راه میرسد و بغض چهل روزه ی خود را روی خاک سوخته پهن می کند. کربلایی از خون های همیشه تازه روایت می شود. مرثیه نیز پا به پای کاروانیان، خود را به دشت آلاله های پر پر رسانده است و هر سو که می نگرد، یا تصویر تیر و نیزه شکسته است یا حکایت سوزناک عمود آهنین. عاشورا دیگر بار ورق می خورد؛ خون و چکاچک شمشیرها و بی آبیِ دریادلان. کاروان غمبارِ اربعین از دیار سراسرْ آشوبگری یزید و از ناسپاسی هایِ پر عذاب شام رسیده است. این قافله با خطبه های اشک بر لب ، همه ی عاشورائیان خود را آورده است به جز رقیّه (س) که نامش رباعی گونه در شام باقی ماند و درخشید. باقی ماند تا مثنوی ها پیشِ مظلومیتش برای همیشه الکن باشند. اربعین یعنی آه هایِ از سفر بازگشته؛ یعنی داغ های به موطن رسیده. اربعین گلستانِ ثمر دهی اشک های عاشورا است. سوختنِ آخرین قطره ی فرات در آرزوی لب های عبّاس (ع) است. تکرار تنهایی های زینب (س) است که در کربلا و عصر عاشورا تولد یافت. به راستی مقام اربعین با انبوهی از این اندوه ها کمتر از عاشورا نیست و قلم های ما هرگز نمی توانند آن گونه که باید به سوگ بنشینند. این قلم ها که هیچ سطری از تشنگیِ مردان خورشید را نچشیده و منظومه ی بلند آوارگی را همراهی نکرده و از خارستان های ناتمام و گستاخ عبور نکرده اند، چگونه خواهند توانست به منزلتِ اربعین دست پیدا کنند؟ قلم ها تنها می توانند حوالیِ نام و یاد اربعین، چند قطره ای اشکِ «واویلا» بریزند و دلتنگِ نوشتن از تنهاییِ خودشان باشند. هر اربعین که می آید، واژه ها تنها می توانند سینه زنان کنار گریه های ظریف جابر بنشینند. جابر، زائر دلسوخته ی اربعین است که پس از مصافحه با پیامبر (ص) ، همان دست ها را به تبرّک تربت حسین (ع) کشاند. هر اربعین که بیاید، قلم ها با حزن آلودترین لحظه هایشان هر چقدر هم که بکوشند ، «یا حسین» هایِ جانسوز جابر را و آن حجم فراق را درک نمی کنند، چه برسد به خون گریه های زینب (س) ... امان از روزهای نِی امان از مصائب ناگزیر امان از اربعین ... و امان از دلِ زینب (س) متن از : تبیان[/highlight] خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا