کربلا یعنی :

[آشنای غریب]

تو می روی سفر اما ، روایتش با ما
حکایت سفر و عشق و محنتش با ما
پیاده رفتنِ تا کربلا ، برای شما
شکستِ بغض گلو ... آه غربتش با ما
شلوغی حرم اربعین برای شما
اتاق و عکس حرم ، کنج خلوتش با ما
طواف در حرم و قتلگاه ، مال شما
مرور مقتل و ذکر مصیبتش با ما
ضریح در بغل و بوسه ها برای شما
"زهی نبود سعادت" ملامتش با ما
نماز عاشقیِ زیر قبه مالِ شما
و سجده های مکرر به تربتش با ما
تو می رسی به وطن با تمام خاطره ها
شنیدن از سفر و اشک حسرتش با ما
تمام آرزویم این شده بگوید عشق:
دلی شکسته چنین ... حال ، دعوتش با ما