دل گفته هایمان با معبود
۲۴ بهمن ۱۳۹۲, ۰۷:۰۹ عصر
ارسال: #104
|
|||
|
|||
RE: دل گفته هایمان با معبود
فاطمه گل
خدایاااااااااااااااااااااااااااا............... میبینی منوووووو........... پس چرا؟؟؟؟؟؟ یعنی انقده بدم؟ ****************************************************
ماه من غصه چرا؟؟؟آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد یا زمینی را که/ دلش از سردی شبهای خزان/نه شکست و نه گرفت بلکه از عاطفه لبریز شد و/ نفسی از سر امید کشید و در آغاز بهار/ دشتی از یاس سپید/ زیر پاهامان ریخت تا بگوید که هنوز/ پر امنیت احساس خداست ماه من غصه چرا؟؟ تو مرا داری و من هر شب و روز/ آرزویم همه خوشبختی توست ماه من/ دل به غم دادن و از یاس سخنها گفتن کار آنهایی نیست/ که خدا را دارند ماه من/ غم و اندوه اگر هم روزی/ مثل باران بارید یا دل شیشه ای ات /از لب پنجره عشق زمین خورد و شکست و بگو با دل خود/ که خدا هست خدا هست هنوز او همانیست که در تارترین لحظه شب/ راه نورانی امید نشانم می داد او همانیست که هر لحظه دلش میخواهد /همه زندگی ام/ غرق شادی باشد ماه من... غصه اگر هست بگو تا باشد معنی خوشبختی/ بودن اندوه است اینهمه غصه و غم/ اینهمه شادی و شور چه بخواهی و چه نه /میوه یک باغند همه را با هم و با عشق بچین، ولی از یاد مبر پشت هر کوه بلند /سبزه زاری است پر از یاد خدا و در آن باز کسی می خواند
که خدا هستخدا هست خدا هست هنوز این گلها تقدیم به همه یاران قرآنی عزیز ، امیدوارم همیشه شاد ، سلامت و پر شورو نشاط باشید نوشته شده توسط : محرم قربانی زرنقی شعر از مرحوم قیصر امین پور [font=tahoma][/font] خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
5 مهمان
5 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا