دل گفته هایمان با معبود
۱۴ شهريور ۱۳۹۱, ۱۱:۲۰ صبح
ارسال: #27
|
|||
|
|||
آواز زندگی
سلام نسیم صبح که برقص آمدی در میانه بند بند انگشتانم ...
سلام ای دل بیتابم ... سلام آبیه آسمان ها ... سلام ای دیده ی جانم که بتو نیز سلام کرد !!! سلام ای روشنی ای که صبح زاده ی توست ... سلام معبودم باز برقص آمده باد ... گنجشک ها سلام میکنند به هم ... درختان سر به بالا و استوار خیره به آسمانند ... هااااااااااااااااای چه صبح زیباییست ... های چه شده ستیزتان چیست ثانیه ها ... قدم هایم به امید گام بعدی جانانه تر اززمین کنده میشوند از برایه وصال و وصل خویشتن ... جویبار سرمست را ببین از چه جاری شده است ... نسیم را ببین از چه دامن کشان بخود میبالد ... هاای خدا ... باز چه شد ... کاعنات دوباره بیقرارند ... میبینی ... ز اشتیاقشان بیقرارم ... باران و قطره قطره اش را میبینی ... ز ترنمشان این دلکم زیر لب زمزمه میکند آواز زندگی را ... تا می توانید بیارایید دل را که تنها دارایی شما نزد خداوند همین دل خواهد بود ، چه زیباست از برکت دل سربلند نزد معبود باشید |
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
4 مهمان
4 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا