لبخندهای مجاز :)
۲۵ خرداد ۱۳۸۹, ۱۲:۴۷ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۳ دي ۱۳۹۳ ۰۶:۰۳ عصر، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #1
|
|||
|
|||
لبخندهای مجاز :)
سه دوست در یک اتومبیل به مسافرت رفته بودند و متاسفانه یک تصادف مرگبار باعث شد
که هر سه در جا کشته شوند یک لحظه بعد روح هر سه دم دروازه بهشت بود و فرشته نگهبان بهشت داشت آماده می شد که آنها را به بهشت راه دهد... یک سوال!!! _ الان که هر سه تا دارین وارد بهشت می شین اونجا روی زمین بدن هاتون روی برانکارد در حال تشییع شدن بسوی قبرستان است و خانواده ها و دوستان در حال عزاداری در غم از دست دادن شما هستند دوست دارین وقتی دارن از کنار جنازه راه می رن در مورد شما چی بگن؟... اولی گفت : دوست دارم پشت سرم بگن که من جز بهترین پزشکان زمان خود بودم و مرد بسیار خوب و عزیزی برای خانواده ام. دومی گفت : دوست دارم پشت سرم بگن که من جز بهترین معلم های زمان خود بودم و توانسته ام اثر بسیار بزرگی روی آدمهای نسل بعد از خودم بگذارم. سومی گفت : دوست دارم بگن : نگاه کن داره تکون می خوره مثل اینکه زنده است! |
|||
|
|
پیامهای داخل این موضوع |
لبخندهای مجاز :) - faezeh - ۲۵ خرداد ۱۳۸۹ ۱۲:۴۷ عصر
RE: لبخندهای مجاز :) - هُدهُد صبا - ۱۶ دي ۱۳۹۵, ۰۳:۳۶ عصر
چرچيل و راننده تاکسی - Afkhami - ۲۳ تير ۱۳۸۹, ۰۴:۴۳ عصر
آرزوهای یک زن - مسکن - ۳ شهريور ۱۳۸۹, ۱۰:۱۹ صبح
RE: آرزوهای یک زن - masomi - ۶ شهريور ۱۳۸۹, ۰۲:۲۰ عصر
RE: آرزوهای یک زن - faezeh - ۱۴ شهريور ۱۳۸۹, ۰۳:۳۲ عصر
راز یک ازدواج موفق/طنز - ضحی - ۲۲ مهر ۱۳۸۹, ۱۲:۴۸ عصر
بهترین عروس دنیا - مصباح - ۵ آبان ۱۳۸۹, ۰۲:۴۲ عصر
آزمون فلسفه - ذوالقرنین - ۸ آبان ۱۳۸۹, ۰۳:۱۶ عصر
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا