جز او وحده لااله الاهو
۲۷ دي ۱۳۹۰, ۰۱:۴۳ عصر
ارسال: #97
|
|||
|
|||
RE: خدای من .. تو نزدیکی و من نمی دانستم ...
خدارا دیده ای آیا؟ تو آیا دیده ای وقتی شبی تاریک میان بودن و نابودن امید فردایی هراسی می رباید,خواب از چشمت کسی,خورشید و صبح نور را در باور روح تو می خواند و هنگامی که ترسی گنگ می گوید:رها گردیده تنهایی و شب تاریکی اش را,بر نگاه خسته ات می مالد طلوع روشن نوری به پلکت آیه های صبح می خواند کلام گرم محبوبی کمی نزدیکتر از یک رگ گردن به گوش ات با نوای عشق می گوید: غریب این زمین خاکی ام,تنها نمی مانی تو آیا دیده ای وقتی خطایی می کنی اما, ته قلبت پشیمانی و می خواهی از آن راهی که رفتی,بازگردی نمی دانی که در را بسته او یا نه؟ یکی با اولین کوبه ,به در ,آهسته می گوید: بیا ای رفته,صد بار آمده,باز آ که من در را نبستم,منتظر بودم که برگردی
TuHaN
|
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
2 مهمان
2 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا