ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 56 رأی - میانگین امیتازات: 4.8
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
جز او وحده لااله الاهو
۱۳ مهر ۱۳۹۰, ۰۲:۲۹ عصر
ارسال: #80
Rainbow خدایا سلام
هر گاه که تو را خواندم پاسخم گفتی .
هر چه از تو خواستم عنایتم فرمودی.
هرگاه اطاعتت کردم قدردانی و تشکر کردی.
و هر زمان که شکرت را بر جا آوردم بر نعمت هایم افزودی.
و اینها همه چیست؟
جز نعمت تمام و کمال و احسان بی پایان تو؟!

من کدام یک از نعمت های تو را می توانم بشمارم

یا حتی به یاد آورم و به خاطر سپارم؟

خدایا!

الطاف خفیه ات و مهربانی های پنهانی ات بیشتر و پیشتر از نعمتها ی آشکار توست.

خدایا!من را آزرمناک خویش قرار ده آن سان که انگار میبینمت.

من را آنگونه حیامند کن که گویی حضور عزیزت را احساس می کنم.

خدایا!
من را با تقوای خودت سعادتمند گردان.
و با مرکب نافرمانی ات به وادی شقاوت و بد بختی ام مکشان.
در قضایت خیرم را بخواه.
و قدرت برکاتت را بر من فرو ریز تا آنجا که تاخیر را در تعجیل های تو و تعجیل را در تاخیر های تو نپسندم.
آنچه را که پیش می اندازی دلم هوای تاخیرش را نکند.
و آنچه را که بازپس می نهی من را به شکوه و گلایه نکشاند.

پروردگار من!
من را از هول و هراس های دنیا و غم واندوه های آخرت رهایی ببخش.
و من را از شر آنان که در زمین ستم می کنند در امان بدار.

خدایا!
به که واگذارم می کنی؟
به سوی که می فرستی ام؟
به سوی آشنایان و نزدیکان؟تا از من ببرند و روی برگردانند.
یا به سوی غریبان و غریبه گان تا گره در ابرو بیافکنند و مرا از خویش برانند؟
یا به سوی آنان که ضعف مرا می خواهند و خواری ام را طلب می کنند؟
من به سوی دیگران دست دراز کنم؟در حالی که خدای من تویی و تویی کارساز و زمامدار من.
ای توشه و توان سختی هایم!

ای همدم تنهایی هایم!
ای فریاد رس غم وغصه هایم!
ای ولی نعمت هایم!

ای پشت و پناهم در هجوم بی رحم مشکلات!
ای مونس و مامن و یاورم در کنج عزلت و تنهایی و بی کسی!
ای تنها امید و پناهگاهم در محاصره ی اندوه و غربت و خستگی!
ای کسی که هر چه دارم از توست و از کرامت بی انتهای تو!
تو پناهگاه منی!

تو کهف منی!
تو مامن منی!
وقتی که راه ها و مذهب ها با همه ی فراخی شان مرا به عجز می کشانند و زمین با همه ی وسعتش بر من تنگی می کند و ...........
اگرنبود رحمت تو بی تردید من از هلاک شدگان بودم.
و اگر نبود محبت تو بی شک سقوط و نا بودی تنها پیشروی من میشد.
ای زنده!
ای معنای حیات! زمانی که هیچ زنده ای در وجود نبوده است.
ای آنکه :
با خوبی و احسانش خود را به من نشان داد.
و من با بدی ها و عصیانم در مقابلش ظاهر شدم.
ای آنکه:
در بیماری خواندمش و شفایم داد.
در جهل خواندمش و شناختم عنایت کرد.
در تنهایی صدایش کردم و جمعیتم بخشید.
در غربت طلبیدمش و به وطن بازم گرداند.
در فقر خواستمش و غنایم بخشید.
من آنم که بدی کردم ... من آنم که گناه کردم.
من آنم که به بدی همت گماشتم.
من آنم که در جهالت غوطه ور شدم.
من آنم که غفلت کردم.
من آنم که پیمان بستم و شکستم.
من آنم که بد عهدی کردم .....
و ... اکنون باز گشته ام.
باز آمده ام با کوله باری از گناه و اقرار به گناه.
پس تو در گذر ای خدای من!
ببخش ای آنکه گناه بندگان به او زیان نمی رساند.
ای آنکه از طاعت خلایق بی نیاز است و با یاری و پشتیبانی و رحمتش مردمان را به انجام کارها ی خوب توفیق می دهد.
معبود من!

اینک من پیش روی توام و در میان دست های تو.
آقای من!
بال گسترده و پر شکسته و خوار و دلتنگ و حقیر.
نه عذری دارم که بیاورم نه توانی که یاری بطلبم.
نه ریسمانی که بدان بیاویزم.
و نه دلیل و برهانی که بدان متوسل شوم.
چه می توانم بکنم؟ وقتی که این کوله بار زشتی و گناه با من است ؟!

انکار؟!
چگونه و از کجا ممکن است و چه نفعی دارد وقتی که همه ی اعضا و جوارحم به آنچه کرده ام گواهی می دهند؟
خدای من!
خواندمت پاسخم گفتی.
از تو خواستم عطایم کردی.
به سوی تو آمدم آغوش رحمت گشودی.
به تو تکیه کردم نجاتم دادی.
به تو پناه آوردم کفایتم کردی.
خدایا!
از خیمه گاه رحمتت بیرونمان مکن.

از آستان مهرت نومیدمان مساز.
آرزوها و انتظارهایمان را به حرمان مکشان.
از درگاه خویشت ما را مران.
ای خدای مهربان!
بر من روزی حلالت را وسعت ببخش.
و جسم و دینم را سلامت بدار.
و خوف و وحشتم را به آرامش و امنیت مبدل کن.
و از آتش جهنم رهایم ساز.
خدای من!
اگر آنچه از تو خواسته ام عنایتم فرمایی , محرومیت از غیر از آن زیان ندارد.
و اگر عطا نکنی هر چه عطا جز آن منفعت ندارد.

یا رب! یا رب! یا رب!
خدای من!
این منم و پستی و فرو مایگی ام.
و این تویی با بزرگی و کرامتت.
از من این می سزد و از تو آن

چگونه ممکن است به ورطه ی نومیدی بیافتم در حالی که تو مهربان و صمیمی جویای حال منی.

خدای من!
تو چقدر با من مهربانی با این جهالت عظیمی که من بدان مبتلایم!
تو چقدر درگذرنده و بخشنده ای با این همه کار بد که من می کنم و این همه زشتی کردار که من دارم.

خدای من!
تو چقدر به من نزدیکی با این همه فاصله ای که من از تو گرفته ام.
تو که اینقدر دلسوز منی!

خدایا تو کی نبودی که بودنت دلیل بخواهد؟
تو کی غایب بوده ای که حضورت نشانه بخواهد؟
تو کی پنهان بوده ای که ظهورت محتاج آیه باشد؟

کور باد چشمی که تو را ناظر خویش نبیند.
کور باد نگاهی که دیده بانی نگاه تو را درنیابد.
بسته باد پنجره ای که رو به آفتاب ظهور تو گشوده نشود.
و زیانکار باد سودای بنده ای که از عشق تو نصیب ندارد.

خدای من!
مرا از سیطره ی ذلت بار نفس نجات ده و پیش ازآنکه خاک گور بر اندامم بنشیند از شک وشرک رهایی ام بخش.

خدای من!
چگونه نا امید باشم در حالی که تو امید منی!
چگونه سستی بگیرم ,چگونه خواری پذیرم که تو تکیه گاه منی!
ای آنکه با کمال زیبایی و نورانیت خویش چنان تجلی کرده ای که عظمتت بر تمامی ما سایه افکنده.

یا رب! یا رب! یا رب!

[[/color]امید وارم خدا پنجره باز اتاقت باشد
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
راز و نیاز - safirashgh - ۱۵ شهريور ۱۳۸۸, ۱۲:۵۱ صبح
صد بار اگر توبه شکستی باز آی - safirashgh - ۱۵ شهريور ۱۳۸۸, ۰۱:۱۰ صبح
معبودا - safirashgh - ۱۹ شهريور ۱۳۸۸, ۱۱:۰۱ صبح
سجاده های نم گرفته » - safirashgh - ۲۶ شهريور ۱۳۸۸, ۰۵:۱۳ صبح
مرا آن كن كه می دانی...!! - safirashgh - ۱۸ مهر ۱۳۸۸, ۰۱:۰۴ صبح
RE: صد بار اگر توبه شکستی باز آی - zeinab - ۲۱ دي ۱۳۸۸, ۰۴:۰۲ عصر
مجنون , لیلا ... خدا - safirashgh - ۳ بهمن ۱۳۸۸, ۱۰:۳۶ عصر
کجا روم من از این در - safirashgh - ۳ بهمن ۱۳۸۸, ۱۰:۴۰ عصر
RE: مجنون , لیلا ... خدا - مشکات - ۳ بهمن ۱۳۸۸, ۱۱:۰۷ عصر
آنچه نادیدنی است آن بینی - safirashgh - ۱۳ بهمن ۱۳۸۸, ۰۲:۱۹ عصر
RE: آنچه نادیدنی است آن بینی - مشکات - ۱۳ بهمن ۱۳۸۸, ۰۴:۵۷ عصر
وقتی که با توام دلم آرام می‌شود - مشکات - ۱۹ فروردين ۱۳۸۹, ۰۸:۰۳ عصر
وقتی که با توام دلم آرام می‌شود - مصباح - ۱۹ فروردين ۱۳۸۹, ۱۱:۳۱ عصر
خدا همین جاست ... - ذوالقرنین - ۲۳ فروردين ۱۳۸۹, ۰۷:۰۱ عصر
گفتگومیان گل سرخ با خدا - Afkhami - ۶ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۲:۱۹ عصر
خدای من .. تو نزدیکی و من نمی دانستم ... - مشکات - ۶ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۴:۱۶ عصر
RE: گفتگومیان گل سرخ با خدا - مشکات - ۶ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۴:۴۱ عصر
چت با خداوند - یوسف زهرا - ۱۱ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۵:۵۶ عصر
RE: چت با خداوند - یوسف زهرا - ۱۳ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۵:۵۸ عصر
RE: چت با خداوند - یوسف زهرا - ۲۴ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۲:۳۱ عصر
مناجات با خدا - مشکات - ۲ خرداد ۱۳۸۹, ۰۹:۵۶ عصر
RE: مناجات با خدا - مشکات - ۶ خرداد ۱۳۸۹, ۱۱:۲۹ صبح
RE: مناجات با خدا - مشکات - ۱۱ خرداد ۱۳۸۹, ۰۹:۳۹ عصر
RE: مناجات با خدا - مشکات - ۴ آبان ۱۳۸۹, ۰۶:۴۸ عصر
خداوندا! - boshra - ۲۸ آذر ۱۳۸۹, ۰۸:۲۵ عصر
RE: خداوندا! - nafas - ۲۹ آذر ۱۳۸۹, ۰۲:۳۵ عصر
گفتگوی قرآنی با خدا - boshra - ۲۹ آذر ۱۳۸۹, ۱۰:۲۱ عصر
RE: مناجات با خدا - boshra - ۲۹ آذر ۱۳۸۹, ۱۰:۵۶ عصر
RE: خداوندا! - ذوالقرنین - ۳۰ آذر ۱۳۸۹, ۰۵:۵۱ عصر
عجب صبری خدا دارد - boshra - ۳ دي ۱۳۸۹, ۰۲:۴۳ عصر
RE: عجب صبری خدا دارد - nafas - ۵ دي ۱۳۸۹, ۰۹:۵۳ صبح
خدایا پاکم کن تا..... - nafas - ۶ دي ۱۳۸۹, ۱۰:۱۶ صبح
حرف داری با خدا کلیک کن! - nafas - ۶ دي ۱۳۸۹, ۱۰:۲۲ صبح
خدایا ............ - nafas - ۶ دي ۱۳۸۹, ۱۰:۴۰ صبح
خدا یا راهی نمی بینم...... - nafas - ۶ دي ۱۳۸۹, ۱۰:۵۳ صبح
خدایا مرا به خانه باز گردان...... - nafas - ۶ دي ۱۳۸۹, ۱۱:۱۴ صبح
خدایا با من باش...... - nafas - ۶ دي ۱۳۸۹, ۱۱:۱۷ صبح
خداوندا.... - nafas - ۶ دي ۱۳۸۹, ۱۱:۴۶ صبح
گفتگو با خدا. - nafas - ۶ دي ۱۳۸۹, ۱۱:۴۷ صبح
خدایا من اموخته ام که ..... - nafas - ۶ دي ۱۳۸۹, ۱۲:۱۴ عصر
خدای مهربونم منو ببخش.... - nafas - ۶ دي ۱۳۸۹, ۱۲:۲۱ عصر
RE: خداوندا! - nafas - ۶ دي ۱۳۸۹, ۱۲:۲۳ عصر
RE: مناجات با خدا - nafas - ۶ دي ۱۳۸۹, ۱۲:۲۵ عصر
دیوانگی هام را ببخش... - nafas - ۶ دي ۱۳۸۹, ۱۲:۴۵ عصر
شعر خدا - nafas - ۶ دي ۱۳۸۹, ۱۲:۵۸ عصر
منو ببخش خدا جون.... - nafas - ۶ دي ۱۳۸۹, ۰۱:۵۲ عصر
اینجا چراغی روشن است - nafas - ۶ دي ۱۳۸۹, ۰۲:۱۲ عصر
تمام بودنم به عشق بودن توست - nafas - ۶ دي ۱۳۸۹, ۰۲:۱۶ عصر
هر چه هستی باش. اما باش! - nafas - ۶ دي ۱۳۸۹, ۰۲:۲۰ عصر
مهربان ایزدم! - nafas - ۶ دي ۱۳۸۹, ۰۲:۲۲ عصر
دوستت دارم مهربان خدایم - nafas - ۶ دي ۱۳۸۹, ۰۲:۲۷ عصر
خدایا نعمت همان بودن توست - nafas - ۶ دي ۱۳۸۹, ۰۳:۰۳ عصر
دلم را میخری......... - nafas - ۷ دي ۱۳۸۹, ۱۰:۰۲ صبح
تنها امید من.... - nafas - ۷ دي ۱۳۸۹, ۱۰:۰۴ صبح
God can....... - nafas - ۷ دي ۱۳۸۹, ۱۰:۱۵ صبح
قول خدا......... - nafas - ۷ دي ۱۳۸۹, ۰۱:۲۳ عصر
دلنوشته هاتون با خدا - هُدهُد صبا - ۲۳ فروردين ۱۳۹۰, ۱۱:۵۳ صبح
RE: دلنوشته هاتون با خدا - hamed - ۲۳ فروردين ۱۳۹۰, ۰۲:۱۵ عصر
RE: دلنوشته هاتون با خدا - هُدهُد صبا - ۲۳ فروردين ۱۳۹۰, ۰۳:۱۰ عصر
RE: دلنوشته هاتون با خدا - safirashgh - ۲۴ فروردين ۱۳۹۰, ۰۵:۵۰ عصر
RE: دلنوشته هاتون با خدا - هُدهُد صبا - ۲۴ فروردين ۱۳۹۰, ۰۶:۲۳ عصر
RE: دلنوشته هاتون با خدا - هُدهُد صبا - ۱۵ تير ۱۳۹۰, ۱۲:۳۱ عصر
RE: قول خدا......... - hamed - ۲۳ تير ۱۳۹۰, ۰۷:۱۸ صبح
RE: خدایا من اموخته ام که ..... - hamed - ۲۳ تير ۱۳۹۰, ۰۷:۱۹ صبح
خدایا مرا ببخش - مصباح - ۷ شهريور ۱۳۹۰, ۰۲:۴۵ صبح
RE: دلنوشته هاتون با خدا - del shekaste - ۱۳ شهريور ۱۳۹۰, ۰۳:۳۰ صبح
گفتگوی خدا - بروز رسانی - ۳۱ شهريور ۱۳۹۰, ۰۹:۱۱ صبح
RE: گفتگوی خدا - فاطمه گل - ۶ مهر ۱۳۹۰, ۱۰:۵۷ صبح
RE: دلنوشته هاتون با خدا - فاطمه گل - ۱۰ مهر ۱۳۹۰, ۱۱:۵۷ صبح
خدایا سلام - nafas - ۱۳ مهر ۱۳۹۰ ۰۲:۲۹ عصر
درد دلی با خدا - nafas - ۱۳ مهر ۱۳۹۰, ۰۲:۳۵ عصر
ستایش برای خداست - nafas - ۱۳ مهر ۱۳۹۰, ۰۲:۳۷ عصر
RE: دلنوشته هاتون با خدا - هُدهُد صبا - ۸ آبان ۱۳۹۰, ۱۱:۰۷ صبح
RE: خدایا مرا ببخش - safirashgh - ۲۲ آبان ۱۳۹۰, ۰۹:۱۳ عصر
RE: من خدایی دارم ... - hamed - ۲۲ آبان ۱۳۹۰, ۰۹:۵۴ عصر
RE: دعای گل سرخ - hamed - ۲۱ آذر ۱۳۹۰, ۰۳:۲۰ عصر
RE: دلنوشته هاتون با خدا - هُدهُد صبا - ۲۸ آذر ۱۳۹۰, ۱۱:۴۰ صبح
RE: دلنوشته هاتون با خدا - hamed - ۲۸ آذر ۱۳۹۰, ۰۲:۵۲ عصر
مثل هیچکس!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! - خادم شهدا - ۱۹ بهمن ۱۳۹۰, ۰۹:۴۴ عصر
درد دل با خدا - boshra - ۲۶ بهمن ۱۳۹۰, ۱۰:۵۱ عصر
RE: درد دل با خدا - ترنم بهاری - ۲۶ بهمن ۱۳۹۰, ۱۱:۱۸ عصر
RE: خدایا مرا ببخش - خادم شهدا - ۲۷ بهمن ۱۳۹۰, ۰۲:۲۰ صبح
RE: دلنوشته هاتون با خدا - خادم شهدا - ۲۷ بهمن ۱۳۹۰, ۰۳:۴۴ عصر
RE: توکل یعنی اجازه دادن به خداوند - hamed - ۵ اسفند ۱۳۹۰, ۰۷:۴۳ صبح
RE: خدایا مرا ببخش - خادم شهدا - ۲۴ اسفند ۱۳۹۰, ۱۲:۴۲ صبح
RE: خدایا نعمت همان بودن توست - خادم شهدا - ۷ فروردين ۱۳۹۱, ۰۱:۱۴ عصر
RE: درد دل با خدا - هُدهُد صبا - ۵ ارديبهشت ۱۳۹۱, ۰۲:۳۵ عصر
RE: درد دل با خدا - hamed - ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۱, ۰۵:۵۷ صبح
RE: درد دل با خدا - plak42 - ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۱, ۰۱:۲۶ عصر
RE: دلنوشته هاتون با خدا - hamed - ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۱, ۰۶:۴۷ عصر
RE: خدایا سلام - hamed - ۱۳ خرداد ۱۳۹۱, ۱۱:۰۷ صبح

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
3 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا