ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
۲۵ تير ۱۳۸۹, ۰۶:۵۳ عصر
ارسال: #28
RE: راه وصال
تکلیف بیست و هفتم، قسمت اول (تابع تکلیف بیست وششم)


مؤمن باید برای عرض حوائج خود و رفع مشکلات، از دعاها، نمازها، وسایل و اسبابی که ائمۀ هُدی علیه السّلام برای راهیابی و توسّل به آن حضرت معرفی کرده اند، استفاده نمایند و ازاین دعاها و نمازها و مانند آن ها غفلت نورزند که در ادامه به پاره ای از آن ها اشاره می شود و به یاری خدا، مستقل، راه های ارتباط با آن حضرت و عرض حاجات ، تفصیل بیان خواهد شد.
یک نماز: شب پنج شنبه یا شب جمعه، زیر آسمان و بر روی بام در حالی که سرت پوشیده نیست1، دو رکعت نماز بگذارد و بعد از نماز، پانصد و نود و پنج (595) مرتبه بگوید: یا حُجَّةَ القائِم.2

یک دعا: این دعا را امام زمان علیه السّلام به شخصی که زندانی بود، تعلیم نمودند و او خلاص شد.

اِلهی عَظُمَ البَلاءُ وَ بَرِحَ الخَفاءُ وَ انکَشَفَ الغِطاءُ وَ انقَطَعَ الرَّجاءُ وَ ضَاقَتِ الاَرضُ وَ مُنِعَتِ السَّماءُ وَ اَنتَ المُستَعانُ وَ اِلَیکَ المُشتَکی وَ عَلَیکَ المُعَوَّلُ فی الشِّدَّةِ وَ الرَّخاءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، اُولی الاَمرِ الَّذینَ فَرَضتَ عَلَینا طاعَتَهُم وَ عَرَّفتَنا بِذلِکَ مَنزِلَتَهُم فَفَرِّج عَنّا بِحَقِّهِم فَرَجاً عاجِلاَ قَریبَاً کَلَمحِ البَصَرِ اَو هُوَ اَقرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ، یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ ] کافِیایَ [وَ انصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ] ناصِرای[ یا مَولانا یا صاحب الزَّمانِ] اَلاَمانَ اَلاَمانَ اَلاَمان[ اَلغَوثَ اَلغَوثَ اَلغَوثَ اَدرِکنی اَدرِکنی اَدرِکنی اَلسّاعَةَ اَلسّاعَةَ اَلسّاعَةَ اَلعَجَلَ اَلعَجَلَ اَلعَجَلَ یا اَرحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرینَ.3

یک رقعه: روایت شده که هر کس را حاجتی باشد، دعا و کلامی را که در ادامه ذکر می گردد، در رقعه ای (نامه ای) بنویسد و در یکی از قبور ائمّه علیهم السّلام بیاندازد و یا آن را ببندد و مهر کند و با خاک پاکی، گل بسازد و آن را در میان گل بگذارد، و در نهر یا جاهی عمیق یا غدیرآبی بیاندازد، که به حضرت صاحب الزمان علیه السّلام می رسد و آن حضرت شخصا متولّی برآوردن آن حاجت می شود.
( بِسمِ اللهِ الرَِحمنِ الرَّحیمِ، کَتَبتُ یا مَولایَ صَلَواتُ اللهِ عَلَیکَ مُستَغیثاً ] مستعیناً [ وَ شَکَوتُ ما نَزَلَ بی مُستَجیراً بِااللهِ عَزَّ وَ جَلَّ، ثُمَّ بِکَ مِن اَمرٍ قَد دَهَمَنی وَ اَشغَلَ قَلبی وَ اَطالَ فِکری و سَلَبَنی ]بِعقرِ[ بَعضَ لُبّی وَ غَیَّرَ خَطیرَ نِعمَةِ اللهِ عِندیّ، اَسلَمَنی عِندَ تَخَیُّلِ وُرودِهِ الخَلیلُ وَ تَبَرَّءَ مِنّی عِندَ تَرآئی اِقبالِهِ اِلَیَّ الحَمیمُ وَ عَجَزَت عَن دِفاعِهِ حیلَتی وَ خانَنی فی تَحَمُّلِهِ صَیری و قُوَّتی فَلَجأتُ فیهِ اِلَیکَ وَ تَوَکَّلتُ فِی المَسألَةِ لِّلهِ جَلَّ ثَناؤُهُ عَلَیهِ وَ عَلَیکَ فی دِفاعِهِ عَنّی عِلماً بِمَکانِکَ مِنَ اللهِ رَبِّ العالَمینَ وَلِیَِّ التَّدبیرِ وَ مالِکِ الاُمورِ و اثِقاً بِکَ فِی المُسارَعةِ فِی الشَّفاعَةِ اِلَیهِ جَلَّ ثَناؤُهُ فِی اَمری مُتَیَقِّناً لِاِجابَتِهِ تَبارَکَ وَ تَعالی اِیّاکَ بِاِعطائی سُؤلی وَ اَنتَ یا مَولایَ جَدیرٌ بِتَحقیقِ ظَنّی وَ تَصدیقِ اَمَلی فیکَ فی اَمرِ کَذا وَ کَذا ... . )

و به جای کذا نام حاجت خود را ببرد و در ادامه بنویسد:

(( فیما لا طاقَةَ لی بِحَملِهِ وَ لا صَبرَ لی عَلَیهِ وَ اِن کُنتُ مُستَحَقّاً وَ لَهُ وَ لِاَضعافِهِ بِقَبیحِ اَفعالی وَتَفریطی فِی الواجِباتِ الَّتی لِلّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَاَغِّثنی یا مولایَ صَلَواتُ اللهِ عَلیکَ عِندَ الکَهفِ ]اللَّهفِ[ و قَدَّمِ المَسأَلَةَ لِلّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فی اَمری قَبلَ حُلولِ التَّلَفِ وَ شَماتَةِ الاَعداءِ فَبِکَ بُسِطَتِ النِّعمَةُ ]النِّعَمُ[ عَلَیَّ وَ اسئَلِ اللهَ جَلَّ جَلالُهُ لی نَصراً عَزیزاً و فَـتحاً قَریباً فیهِ بِبُلُوغِ الآمالِ و خَیرِ المَبادی و خَوَاتیمِ الاَعمالِ وَ الاَمنِ مِنَ المَخاوِفِ کُلِّها فی کُلِّ حالٍ اَنَّهُ جَلَّ اَنَّهُ جَلَّ ثَناؤُهُ لِما یَشاءُ فَعّالٌ وَ هُوَ حَََسبی وَ نِعمَ الوَکیلُ فِی المَبدَءِ وَ المَآلِ.))
ترجمه: به نام خداوند بخشایندۀ مهربان، ای مولای من!- که درود های خداوند بر توباد- می نویسم در حالی که استغاثه دارم، و بابت آن چه بر من نازل شده است، شکایت می کنم؛ در حالی که به خداوند نیرومند و بلند مرتبۀ بزرگوار و سپس به تو پناه می برم، بابت امری که مرا در برگرفته است و قلبم را به خود مشغول داشته و فکرم را طولانی و بسیار کرده است و هوش و خردم را کاسته و بزرگی نعمت خدا را در نظرم دگرگون ساخته است، و هنگام جلوه گر شدنش و گمان و فهم وقوعش، دوست ، مرا رها کرده است، و زمانی که روی آوردن آن امر به سوی من آشکار شد، خویشاوند از من دوری جست و جان خود را به سلامت برد، و توانایی وقدرت من از رویارویی و پاسخ آن درمانده است و بردباری و نیروی من یارای تحمّل آن را ندارد؛ پس در آن به تو پناه آوردم، و برای پاسخ و حل این نیاز خود از خداوند که- مدح او بسیار است- بر خدا و برتو توکل می نمایم در حالی که علم دارم به مقام تو نزد خداوند که پروردگار عالمیان است و تدبیر امور به دست اوست و مالک امور است در حالی که اعتماد دارم به تو که برای شفاعت در امر من نزد خداوند- که مدح او بسیار است- سرعت خواهی داشت. در حالی که به اجابت خواست تو توسط خداوند تبارک و تعالی در این که خواستۀ مرا عطا کند، یقین دارم. و تو ای مولای! من سزاواری که گمان مرا درست وامید مرا به خودت راست گردانی در امر چنین و چنین .
در آن چه تحمّل حمل آن را ندارم و نمی توانم بر آن هیچ صبری نمایم، اگر چه سزاوار و مستحق آن امر (آن مشکل و سختی و گرفتاری وشدت) و حتی چندین برابر آن باشم، آن هم به جهت افعال قبیح و زشتم و تباه ساختن و کوتاهی در واجباتی که برای خداوند نیرومند و بلند مرتبۀ بزرگوار است؛ پس به فریادم برس ای مولای من! – که درودهای خداوند بر تو باد- این هنگام که به تو پناه بردم، و از خداوند نیرومند و بلند مرتبۀ بزرگوار، امر و خواستۀ مرا بخواه، قبل از هدر رفتن و تباه و ضایع شدن امر، و شاد شدن دشمنان، که نعمت به واسطۀ تو بر من گسترانیده می شود و از خداوند بلند مرتبۀ بزرگوار برای من در کارم یاری کردنی ارجمند و گرامی، و پیروزی قریب الوقوع بخواه، به وسیلۀ برآورده شدن آرزوهایم و نیکو شدن آغاز و آخر تااعمالم و ایمنی از همۀ ترسها در همۀ احوال. همانا خداوند- که مدح او بسیار است- برای آن چه می خواهد فعّال است و او برای من کافی است و در آغاز و انجام، بهترین کسی است که می توان به او اعتماد کرد.

آن گاه بر بالای نهر و غدیری برود و اعتماد به یکی از وکلا و نوّاب اربعۀ خاص آن حضرت نماید ( بهتراست حسین بن روح باشد) و یکی از آن ها را صدا کند و بگوید:
((یا فلان بن فلان ] به جای فلان بن فلان نام نایب خاص آن حضرت گفته شود[ سَلامٌ عَلَیکَ اَشهَدُ اَنَّ وَفاتَکَ فی سَبیلِ اللهِ و اَنَّکَ ] اَنتَ[ حَیُّ عِندَ اللهِ مَرزوقٌ وَ قَد خاطَبتُکَ فی حَیاتِکَ الَّتی عِندَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ ] جَلَّ وَ عَزَّ[ وَ هذِهِ رُقعَتی وَ حاجَتی اِلی مَولانا] یَ[ علیه السّلام فَسَلِّمها اِلَیهِ فَاَنتَ الثَّقَةُ الاَمینُ.))
ترجمه: ای فلان پسرفلان! سلام بر تو! شهادت می دهم که همانا وفات تو در راه خدا بوده است و همانا تو نزد خدا زنده ای و روزی می خوری، و به تحقیق، با تو در حیاتت که در نزد خداوند نیرومند و بزرگوارِ بلند مرتبه است، سخن می گویم و این نامۀ من و حاجت من است به مولای ما- که بر او سلام باد- پس آن را تسلیم او کن که تو مورد اعتماد و امینی.

سپس نوشته را در نهر، چاه یا غدیر آبی بیاندازد که جاجت او برآورده خواهد شد ] انشاالله [ 4.

________________________________________
1- پ_ ن: فکر می کنم این قسمت رو برای آقایون گفته و خانمها باید سرشون پوشیده باشه .
2- پیوند معنوی با ساحت قدس مهدوی ص 252.
3- مصباح الکفعمی ص176؛ مفاتیح الجنان (شیخ عباس قمی) بعد از دعای توسّل
4- بحارج102 ص234 باب10، ح2؛ البلدالامین ص157؛ مصباح الکفعمی ص404.

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مشکات ، Montazer Almahdi
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
راه وصال - safirashgh - ۱۳ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۱:۰۶ صبح
RE: راه وصال - safirashgh - ۱۳ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۱:۰۴ عصر
RE: راه وصال - safirashgh - ۱۳ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۵:۴۹ عصر
RE: راه وصال - safirashgh - ۱۴ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۲:۳۱ صبح
RE: راه وصال - safirashgh - ۱۴ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۰:۴۰ صبح
RE: راه وصال - safirashgh - ۱۴ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۲:۴۱ عصر
RE: راه وصال - safirashgh - ۱۵ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۹:۲۴ صبح
RE: راه وصال - safirashgh - ۱۵ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۲:۱۰ عصر
RE: راه وصال - safirashgh - ۱۶ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۱:۳۹ صبح
RE: راه وصال - safirashgh - ۱۶ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۷:۳۵ عصر
RE: راه وصال - safirashgh - ۱۸ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۷:۵۶ عصر
RE: راه وصال - safirashgh - ۱۹ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۱:۵۹ صبح
RE: راه وصال - safirashgh - ۱۹ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۹:۱۵ عصر
RE: راه وصال - safirashgh - ۲۰ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۱:۳۲ صبح
RE: راه وصال - safirashgh - ۲۰ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۵:۵۹ عصر
RE: راه وصال - safirashgh - ۲۱ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۸:۰۲ صبح
RE: راه وصال - safirashgh - ۲۱ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۱:۵۱ عصر
RE: راه وصال - safirashgh - ۲۵ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۱:۱۲ عصر
RE: راه وصال - safirashgh - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۸:۱۳ عصر
RE: راه وصال - safirashgh - ۲۹ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۲:۲۹ عصر
RE: راه وصال - safirashgh - ۳ خرداد ۱۳۸۹, ۱۰:۱۹ صبح
RE: راه وصال - safirashgh - ۳ خرداد ۱۳۸۹, ۱۱:۳۷ عصر
RE: راه وصال - safirashgh - ۵ خرداد ۱۳۸۹, ۱۱:۲۸ صبح
RE: راه وصال - safirashgh - ۱۰ خرداد ۱۳۸۹, ۱۱:۲۱ عصر
RE: راه وصال - safirashgh - ۱۶ خرداد ۱۳۸۹, ۰۹:۰۴ صبح
RE: راه وصال - safirashgh - ۲۳ تير ۱۳۸۹, ۰۹:۲۸ صبح
RE: راه وصال - safirashgh - ۲۴ تير ۱۳۸۹, ۱۱:۱۶ عصر
RE: راه وصال - safirashgh - ۲۵ تير ۱۳۸۹ ۰۶:۵۳ عصر
RE: راه وصال - safirashgh - ۲۶ تير ۱۳۸۹, ۱۲:۲۴ عصر
RE: راه وصال - safirashgh - ۹ مرداد ۱۳۸۹, ۰۸:۵۲ صبح
RE: راه وصال - safirashgh - ۱۲ مرداد ۱۳۸۹, ۰۳:۴۱ عصر
RE: راه وصال - safirashgh - ۱۳ مرداد ۱۳۸۹, ۱۱:۵۱ صبح
RE: راه وصال - safirashgh - ۱۶ مرداد ۱۳۸۹, ۰۷:۲۳ عصر
RE: راه وصال - safirashgh - ۱۶ مرداد ۱۳۸۹, ۱۱:۴۴ عصر
RE: راه وصال - safirashgh - ۱۷ مرداد ۱۳۸۹, ۰۴:۵۶ عصر
RE: راه وصال - safirashgh - ۴ مهر ۱۳۸۹, ۰۹:۲۰ عصر
RE: راه وصال - safirashgh - ۵ مهر ۱۳۸۹, ۱۱:۱۵ عصر
RE: راه وصال - safirashgh - ۶ مهر ۱۳۸۹, ۱۰:۲۰ صبح
RE: راه وصال - safirashgh - ۷ مهر ۱۳۸۹, ۰۲:۴۶ عصر
RE: راه وصال - safirashgh - ۲۲ آبان ۱۳۸۹, ۰۳:۲۸ عصر
RE: راه وصال - safirashgh - ۲۳ آبان ۱۳۸۹, ۰۱:۴۰ عصر
RE: راه وصال - safirashgh - ۲۳ آبان ۱۳۸۹, ۰۵:۳۵ عصر
RE: راه وصال - safirashgh - ۱۴ دي ۱۳۸۹, ۱۰:۳۶ صبح
RE: راه وصال - safirashgh - ۲ ارديبهشت ۱۳۹۰, ۱۱:۳۴ صبح
RE: راه وصال - movahedian1 - ۲۵ شهريور ۱۳۹۰, ۰۲:۵۸ عصر
RE: راه وصال - safirashgh - ۱ آبان ۱۳۹۰, ۱۱:۱۲ صبح

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا