شهید گمنام
۲ مهر ۱۳۸۸, ۱۰:۴۲ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۵ مهر ۱۳۸۸ ۱۱:۴۹ عصر، توسط safirashgh.)
ارسال: #9
|
|||
|
|||
پای بابا شهید شده، نمرده
اتل متل یه بازی
بازیای بچهگونه از آقا جون نشسته تا کوچولوی خونه اول عمونشسته بعد زن عمو فریده بعد مامان و آقاجون بعد بابا و سعیده مامان بزرگ کنارش بعد عمه جون خجسته بعد هم شوهر عمه که سوخته کنار نشسته همین طوری که میخوند رسید به پای باباش با دست روی پاهاش زد تِقّی صدا داد پاهاش یه دفعه رنگش پرید پای بابا رو ناز کرد نذاشت که ورچیده شه پای اونو دراز کرد بعد دوباره شروع کرد اتل متل روخوندش با کلّی داد و بیداد آقا جونم سوزوندش دوباره توی بازی قرعه به بابا افتاد نذاشت بابا بسوزه با کلی داد و فریاد بازی کرد و دوباره به پای بابا رسید چشماشو بست و رد شد انگار پاهارو ندید مامان جونم سوزوندش عمه رو بیرون انداخت با قهر و با جرزنی کار عمو رو هم ساخت زن عمو هم بیرون رفت مامان بزرگش هم سوخت اون وقت بابا رو بوسید چشماشو به پاهاش دوخت بعد از خودش شروع کرد اتل متل رو خوندش ولی بازم آخرش بدجورکی چزوندش نمیتونست بخونه سعیده آچین واچین پای بابا ورچیدهاس تو جنگ رفته روی مین یکدفعه بغضش گرفت گفت : تو اتل متلهام بابا دیگه بازی نیست تا که نسوزه بابام پاهای مصنوعی رو برد با خودش تو اتاق محکم درو بهم زد چشماشو دوختش به طاق امشب حال سعیده خیلی خیلی خرابه بازم با بغض و گریه میخواد بره بخوابه دیگه میخواد وقت خواب سعیده عادت کنه جای متکّا رویِ پااستراحت کنه ولی یه روز میفهمه بابا همیشه برده پای بابا تو جبهه شهید شده، نمرده بر گزیده ای از اشعار «« سپهر »» روحش شاد اللهم عجل لولیک الفرج یا صا حب الزمان ادرکنی یا صا حب الزمان اغثنی بسم الله الرحمن الرحیم حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی. |
|||
|
پیامهای داخل این موضوع |
شهید گمنام - safirashgh - ۱۶ شهريور ۱۳۸۸, ۰۶:۵۴ عصر
RE: شهید گمنام - کبوتر حرم - ۱۶ شهريور ۱۳۸۸, ۱۱:۲۹ عصر
RE: شهید گمنام - safirashgh - ۱۸ شهريور ۱۳۸۸, ۰۱:۲۹ عصر
RE: شهید گمنام - safirashgh - ۱۹ شهريور ۱۳۸۸, ۰۴:۴۲ صبح
RE: شهید گمنام - zahray athar - ۳۰ شهريور ۱۳۸۸, ۰۵:۲۱ عصر
RE: شهید گمنام - پدر ژپتو - ۲ مهر ۱۳۸۸, ۱۲:۰۰ صبح
RE: شهید گمنام - zeinab - ۲ مهر ۱۳۸۸, ۰۳:۵۹ عصر
RE: شهید گمنام - safirashgh - ۲ مهر ۱۳۸۸, ۰۴:۱۲ عصر
RE: شهید گمنام - zeinab - ۳ مهر ۱۳۸۸, ۱۲:۱۵ عصر
RE: شهید گمنام - safirashgh - ۱۲ خرداد ۱۳۹۱, ۰۵:۱۳ عصر
پای بابا شهید شده، نمرده - safirashgh - ۲ مهر ۱۳۸۸ ۱۰:۴۲ عصر
موج بابام كلیده قفل در بهشته - safirashgh - ۱۴ مهر ۱۳۸۸, ۰۱:۵۱ صبح
RE: موج بابام كلیده قفل در بهشته - سادات - ۱۴ مهر ۱۳۸۸, ۰۶:۲۱ عصر
RE: موج بابام كلیده قفل در بهشته - faezeh - ۱۶ مهر ۱۳۸۸, ۱۲:۴۸ صبح
RE: موج بابام كلیده قفل در بهشته - سادات - ۱۷ مهر ۱۳۸۸, ۰۳:۴۷ عصر
RE: موج بابام كلیده قفل در بهشته - safirashgh - ۱۸ مهر ۱۳۸۸, ۱۲:۵۰ صبح
RE: پای بابا شهید شده، نمرده - مصباح - ۵ آبان ۱۳۸۸, ۱۰:۳۱ عصر
«دارا»و «سارا»... - safirashgh - ۳ بهمن ۱۳۸۸, ۰۹:۳۱ صبح
حرامیان، حرامتان - safirashgh - ۳ بهمن ۱۳۸۸, ۱۰:۰۶ صبح
RE: «دارا»و «سارا»... - کبوتر حرم - ۳ بهمن ۱۳۸۸, ۰۳:۳۵ عصر
سناریوی دلتنگی «سهمیه » - safirashgh - ۷ بهمن ۱۳۸۸, ۱۱:۱۲ صبح
مادر شهید " گمنام " - safirashgh - ۸ بهمن ۱۳۸۸, ۱۲:۵۹ صبح
ای قوم هُبَل - safirashgh - ۸ بهمن ۱۳۸۸, ۰۱:۲۹ صبح
هزار هزاران ... - safirashgh - ۸ بهمن ۱۳۸۸, ۰۱:۴۱ صبح
راز ماندن.....سپهر - safirashgh - ۸ بهمن ۱۳۸۸, ۱۱:۴۶ صبح
مرا اسب سپیدی بود روزی .... « سپهر» - safirashgh - ۸ بهمن ۱۳۸۸, ۱۱:۵۷ صبح
دیدم شهادت را که از لبهای مجنون...سپهر - safirashgh - ۸ بهمن ۱۳۸۸, ۰۱:۰۱ عصر
همون درد جدایی.... سپهر - safirashgh - ۸ بهمن ۱۳۸۸, ۰۱:۰۳ عصر
RE: همون درد جدایی.... سپهر - مشکات - ۱۳ بهمن ۱۳۸۸, ۰۶:۴۵ عصر
RE: همون درد جدایی.... سپهر - safirashgh - ۱۳ بهمن ۱۳۸۸, ۱۱:۰۶ عصر
RE: همون درد جدایی.... سپهر - مصباح - ۲۱ بهمن ۱۳۸۸, ۰۸:۱۰ عصر
قلب زمين مال ماست - safirashgh - ۱۶ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۱:۵۳ صبح
RE: قلب زمين مال ماست - ذوالقرنین - ۱۷ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۲:۰۱ عصر
RE: مادر شهید " گمنام " - مشکات - ۱۴ مرداد ۱۳۸۹, ۰۶:۰۹ عصر
RE: مادر شهید " گمنام " - ثنا - ۱۶ مرداد ۱۳۸۹, ۰۷:۰۸ عصر
RE: مادر شهید " گمنام " - safirashgh - ۱۳ بهمن ۱۳۹۰, ۱۲:۵۱ صبح
RE: مادر شهید " گمنام " - خادم شهدا - ۱۸ بهمن ۱۳۹۰, ۰۲:۰۰ عصر
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا