مشکل جوانان

[nilforoosh]

دوستان بویژه دوستانی که واقعا علاقه مند مشکل جوانان هستند بویژه انتظار، بیتانم و هدهد صبا و دیگر دوستان:
میخوام کمی ساده تر صحبت کنم. فقط خواهش میکنم با دقت بخونید و نظر بدید تا جلو بریم.
در صحبتهای قبلیم گفتم که با افزایش قدرت تفکر و ایجاد ارتباط مابین یک گروه از افراد فرهیخته و دانا با حرفه ها و توانمندیها و دانشهای مختلف و با زیاد شدن این افراد در مکانهای مختلف کشور یک پتانسیل قدرتمند فردی و گروهی(اجتماعی) بوجود میاد که توانایی تغییر و تحولات زیادی را در جامعه داره.
اولین اثر این چنین حرکتی افزایش ظرفیت فردی افراد در اجتماع است. هنگامی که ظرفیت فکری یک شخص بالا رفت توانایی او برای انجام کارها چند برابر میشود. بطور مثال:
1- فرد ورزشکار (مثلا دونده): با افزایش قدرت فکری و ذهنی قدرت دستور مغز به تک تک سلولها، بافتها و عضلات را چند برابر میکند و شخص میتواند به طور غریضی صحیح و اصولی و با قدرت زیاد همچون باد حرکت کند. این حرکت به این شیوه به او قدرت بیشتری در تصمیم گیری و رقابت با رقبا میدهد. علاوه براین قدرت عضلانی پاها و ماهیچه ها در اثر انبساط فکری بیشتر شده و بر سرعت وصلابت شخص دونده کمک میکند.
2- فرد دانشجو (مثلا دانشجوی ریاضی): مسلما بالا رفتن توانائی اندیشه، تفکر صحیح و منطقی (هنگامی که ما در اجتماع بقیه مشکلات و موانع او را به طور نسبی برداشته شدو شخص این امکان را پیدا کرد که صحیح فکر کند) قدرت استدلال منطقی را در شخص دانشجو زیاد میکند و با گردش صحیح خون در مغز از قسمتهای مختلف مغز اسفاده شده و سرعت درک مطالب بالا میرود. امکان ایجاد قدرت تفکر چند بعدی و ایجاد ارتباط مابین مباحث مختلف ریاضی مانند حساب دیفرانسیل، آنالیز، جبر هندسه و مباحث دیگر با این مسئله امکان پذیر است. علاوه براین یک دانشجوی موفق ریاضی باید مفاهیم مجرد شبیه بینهایت و اعداد مختلط یا گنگ را درک کند. دایره فهم چنین مفاهیم پیچیده ای با علوم فلسفه،الهیات، منطق و دیگر علوم مرتبط است. شخص بایستی به قدری توانایی داشته باشد که بتواند کلیات این علوم را درک کند. یک ارتباط با جامعه فرهیخته با فکر نطام یافته که ترکیبی از این علوم را در اختیار دانشجوی ریاضی بگذارد میتوتند بسیار راهگشا و راه حل این دانشجو باشد.
3- فرد فارغ التحصیل (مثلا مرد و مجرد): این مسئله را در دو حالت بررسی میکنیم:
الف) شخصی که با شرایط فوق الذکر فارغ التحصیل نشده باشد.(یعنی یک پسر مجرد معمولی و فارغ التحصیل لیسانس ریاضی محض از یک دانشگاه دولتی )
سه مشکل برای این شخص وجود دارد:
مشکل سربازی مشکل استخدام مشکل ازدواج(شامل مشکل مسکن-همسر مناسب-هزینه ازدواح)
ببینید دوستان با فارغ التحصیل یک نفر چندین مشکل برای خود و جامعه بوجود میاید. فعلا اقتضا این است که جوانان تا انجا که ممکن است تحصیل کنند که این خود بخش عظیمی از هزینه ها را به خانواده ها تحمیل و زمان بروز مشکل برای جامعه را به تاخیر میاندازد. در مورد مثال بالا هم حالتهای ممکن بقدری زیاد است که بحث در مورد آن عاقلانه نیست.
ب) شخصی که با شرایط آرمانی تری فارع التحصیل شده، با سواد است و علاوه براین دارای تواناییهای علمی زیادی است و یک گروه از افراد فرهیخته در جای جای کشور(دنیا) او را میشناسند.
خواه ناخواه متوجه میشوید شرایط برای ای شخص بسیار مناسب تر است. هم افرادی را مشناسد که او را برای بهترین بهره از تحصیل کمک میکنند هم برای استخدام، فرصتها را به او معرفی میکنند هم شاید در این بین افراد مناسب فرهیخته ای برای ازدواج موجود باشد. علاوه براین این شخص شخصی آگاه و دانا و بروز است و خواه ناخواه در شرایط یکسان گزینه مناسبی است.
نتیجه اینکه البته بطور نسبی هر چه به شرایط ایده ال نزدیک شویم حل مشکلات راحت تر و عملی تر و ممکن تر میشوند. حل مشکلات در شرایط فعلی به طور فرد به فرد ممکن ولی مشکل و راه حل اجتماعی تغریبا غیر ممکن است. به هر حال برای پیگیری حرکتی که شروع شده میتونید دو موضوع شهر آرمانها و نگرشی تازه در تفکر و رفتار در جهان هستی را دنبال کنید. متشکرم
ادامه دارد ...