درد دل با امام زمان(عج)
۱۸ اسفند ۱۳۸۸, ۰۸:۱۱ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۸ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۰۸:۲۰ صبح، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #3
|
|||
|
|||
درد دل با امام زمان(عج)*****
مولاي من، مهدي جان!دوست داشتم از همان اول، اذان عشق تو
را در گوشم زمزمه كرده بودند. اي كاش از ابتدا مرا براي تو نذر كرده، حلقه ي غلامي ات بر گوشم افكنده بودند. كاش كامم را با نام تو برميداشتند و حِرز تورا همراهم مي كردند. مهدي جان، دوست داشتم با نام نامي تو زبان باز ميكردم. اي كاش در كلاس اول دبستان، آموزگارم، الف باي عشق تورا برايم هجّي ميكرد ونام زيباي تورا سرمشق دفترچه ي تكليفم قرار ميداد. در دوره ي راهنمايي، هيچ كس مرا به خيمه ي سبز تو راهنمايي نكرد. در سال هاي دبيرستان كسي مرا با تو كه مدير عالم امكان هستي پيوند نزد. در كتاب جغرافي ما، صحبتي از((ذي طوي )) نبود. در كلاس تاريخ كسي مرا با تاريخ غيبت، غربت و تنهايي تو آشنا نساخت. در درس ديني به ما نگفتند ((باب الله))و(( دَيان دين)) حق تويي. دريغ كه در كلاس ادبيات، آداب ادب ورزي يه ساحت قدس تورا گوش زد نكردند! افسوس كه در كلاس نقاشي، چهره ي مهربان تو را برايم به تصوير نكشيدند! چرا موضوع انشاي ما به جاي علم بهتر است يا ثروت، از تو و از ظهور تو و روش هاي جلب رضايت تو نبود؟! مگر نه بي تو ،نه علم خوب است و نه ثروت اي كاش در كنار انواع و اقسام فرمول هاي پيچيده ي رياضي ،فيزيك ،شيمي ،فرمول ساده ي ارتباط باتورا نيز به من ياد مي دادند. وقتي براي كنكور درس مي خواندم كسي مرا براي ثبت نام در دانشگاه معرفت و محبت امام زمان تشويق نكرد . از فضاي نيمه بسته ي مدرسه ،وارد فضاي باز دانشگاه شدم. در دانشكده وضع از اين هم اسف بار تر بود. بازار غرور و نخوت پرمشتري بود و اسباب غفلت فراوان وفراهم. مولاي من! در دانشگاه هم كسي برايم از تو سخن نگفت، پرچمي به نام تو افراشته نبود. كسي به سوي تو دعوت نميكرد. هيچ استادي برايم اوصاف تورا بيان نكرد. كاركرد دروس معارف اسلامي و تاريخ اسلامي ، جبران كسري معدل دانشجويان بود! نه اينكه از تبليغات مذهبي و اروهاي زيارتي و سياحتي نباشد... كم وبيش ي يافت ميشد، اما در همين عرصه ها نيز تو سهمي نداشتي و غريب و مظلوم و از ياد رفته بودي. پس از فراغت تحصيل دغدغه ي زندگي مجالي براي فكر كردن به تو برايم باقي نگذاشته بود. اينك در عمق ضمير خود، تورا يافته ام. چندي است با ديده ي دل تورا پيدا كرده ام .گويي دوباره متولد شده ام. اگر كسي همچون من پس از عمري غفلت به تو رسيد، حق دارد احساس تولدي دوباره كند. حق دارد از تو بخواهد از اين پس او را رها نكني و در فتنه هاي آخرالزمان از او دست گيري. حق دارد به شكرا نه ي اين نعمت پيشاني ادب بر خاك بسايد و بگويد : الحمد لله الذي هدانا لِهذا و ما كُنا لِنَهتدي لَولا ان هدانَا الله. سلام من به بقیع و چهار قبر غریبش |
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
4 مهمان
4 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا