حکومت
۲۲ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۰:۴۷ عصر
ارسال: #42
|
|||
|
|||
RE: حکومت
بنای امام در مواجهه با فتنه گران ، در ابتدا گفتگو و نصیحت بود ، اما آنها بنای دیگری داشتند
حضرت امیر (ع) در نهج البلاغه می فرماید : فقط به یک دلیل حکومت را قبول کردم و به خاطر آن می جنگم و وارد مبارزه شدم ، اینکه احقاق حقی کنم و ابطال باطلی . من به خاطر عدالت و حق آمده ام ، والا حکومت برای من ارزشی ندارد . حضرت امیر(ع) در مورد اصحاب جمل فرمود : من از هیچ چیزی نمی ترسم و الان هم که عده ای به فتنه و آشوب دچار شده اند با اینها می جنگم ؛ من اهل عقب نشینی نیستم ، ولی نصیحت و موعظه می کنم . به یاران خود گفتند با اینها با زبان خوش سخن بگویید و آنها را تحریک نکنید ما نمی خواهیم بجنگیم ، بلکه می خواهیم با هم باشیم . کردند و خون ریختند ؛ یعنی آمدند و جنگ را شروع کردند . بعد تمام سر و صورت عثمان ابن حنیف ، حاکم کوفه را تراشیدند و با حالت تحقیر کننده ای او را بیرون انداختند و گفتند حالا برو پیش علی . سران فتنه بر سر رهبری مردم دچار اختلاف شدند زمانی که سپاه طلحه و زبیر شهر بصره را گرفتند و وقت اقامه نماز رسید ، سر اینکه چه کسی امام جماعت باشد بین شان اختلاف افتاد . سرانجام با میانجی گری جناب عایشه ، قرار شد که یک وعده فرزند طلحه امام جماعت باشد و یک وعده فرزند زبیر که دعوا صورت نگیرد . قبل از جنگ جمل امیرالمومنین (ع)با جناب طلحه وزبیر ، با رفقای سابق و هم رزمان و سابقه داران اسلام احتجاج می کند و می فرماید : ما دنبال خونریزی و خشونت نیستیم . بیایید با هم صحبت کنیم و مسئله را به نحوی حل کنیم . اگر هنوز در ذهن شما سوء تفاهمی هست می خواهم حجت تمام شود ، می خواهم درگیری ایجاد نشود ، خون مسلمان نریزد ، مردم دو دسته نشوند و به جان هم نیفتند . اما علی (ع) می فرمایند : دوباره به شما می گویم ، خر چند می دانید ، اما کتمان می کنید . من دنبال بیعت شما و مردم نبودم ، من با شما بیعت نکردم ، بلکه شما سوی من آمدید و اولین کسانی بودید که آمدید و به من گفتید که شما شایسته ترین فرد برای رهبری هستید و هیچ کس شایسته تر از شما برای رهبری نیست و این را چند بار تکرار کردید . از شما به حق آن برادری های سابق و به حق آن ایمان سابق می خواهم که از این فتنه بازگردید و مسلمین را به جان هم نیندازید و زودتر توبه کنید . اگر آن موقع تظاهر کردید که مایلید با من بیعت کنید و در دل اینگونه نبودید ؛ خوب پس خود را محکوم کرده اید و من علیه شما باید احتجاج کنم که چرا درون و بیرون شما دو شکل بود . شما ظاهراً اظهار طاعت و بیعت کردید ، اما در باطن از اول هم رهبری مرا قبول نداشتید و مدام سنگ پیش پای من انداختید . حضرت می فرمایند: شما اگر رهبری را قبول نداشتید ، اگر از اول با من بیعت نمی کردید راحت تر بود . چرا اول بیعت کنید ، بعد بشکنید . حضرت سپس رو به طلحه و زبیر کرده ، می فرمایند : ای پیرمردان ! از این رای نا درست برگردید . فرصت برای بازگشت من و شما زیاد نیست . اگر اکنون برگردید ، بزرگترین ضربه ای که به شما می خورد این است که به شما می گویند ترسیدند و شکست خوردند . عیبی ندارد ؛ بپذیرید پیش از آنکه نار و عار در قیامت سراغ شما بیاید . با ولایت زنده ایم ... تا زنده ایم رزمنده ایم... آقاجان بدانید و بدانند که لبخند رضایت شما را با هیچ چیز عوض نخواهیم کرد |
|||
|
پیامهای داخل این موضوع |
RE: حکومت - کبوتر حرم - ۲۲ ارديبهشت ۱۳۸۹ ۱۰:۴۷ عصر
RE: حکومت - safirashgh - ۸ شهريور ۱۳۸۹, ۰۵:۲۸ عصر
RE: حکومت - هُدهُد صبا - ۲۵ آبان ۱۳۹۰, ۰۷:۱۴ عصر
RE: حکومت - safirashgh - ۲۵ آبان ۱۳۹۰, ۰۸:۳۵ عصر
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا