ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
۵ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۱:۱۶ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۵ ارديبهشت ۱۳۸۹ ۱۱:۱۸ عصر، توسط کبوتر حرم.)
ارسال: #40
RE: حکومت
بزرگان اسلام در زمان پیامبر، بر سر قدرت با امیرالمومنین درگیر شدند
حضرت امیر (ع) فرمود: چنان در دوران حکومت من بر هم زده خواهید شد و کاری می کنم با کف گیر آزمون مجدد انقلاب تا آنهایی که پایین هستند بالا و افرادی که بالا هستند پایین بیایند و به این شکل زیر و رویتان می کنم. می فرمایند: این گونه نیست که یک بار امتحان دهید و تا آخر عمرتان گارانتی شوید. اینکه ما 20 سال پیش در زمان پیامبر(ص) امتحان داده ایم، کافی نیست؛ بلکه دوباره باید امتحان دهید، چراکه هیچ کس گارانتی نیست. فرمود که در این امتحان مجدد ،گاهی کسانی که سابقه ی درخشان و طولانی از زمان پیامبر(ص) در اسلام داشتند در این مسابقه و آزمون دوباره عقب می افتند و افرادی که در آن دوره کسی نبودند و کسی آن ها را نمی شناخت جلو می افتند.
جالب این است اول کسی که با علی (ع) دست بیعت داد طلحه بود. بعد زبیر بیعت می کند و همین ها چند ماه بعد با امیرالمومنین، آن هم بر سر قدرت، درگیر می شوند.


طلحه و زبیر سهم بیشتری از بیت المال از امام می خواستند
فرمود هر کاری انجام داده اید برای خدا انجام داده اید ،پس پاداش آن را در آخرت از خدا بخواهید.در دنیا همه مساوی اند. شما قدیمی ترین و با سابقه ترین مسلمان، با مسلمانی که همین امروز مسلمان می شود نزد ما به لحاظ سهمش از بیت المال مساوی هستید. هر کس که رو به قبله ی ما آورد شایسته برخورداری از حقوق اسلامی و حدود اسلام است. شما همه بندگان خدا هستید و بیت المال ،مال خداست و آن را میان همه شما به طور مساوی تقسیم خواهم کرد و هیچ کس بر دیگری برتری و مزیت ندارد. آنچه نزد خداست برای نیکوکاران بهتر است ،فردا بیایید تا اموال را به روش جدید تقسیم کنیم.
روز بعد طلحه و زبیر به مسجد می آیند .در گوشه ای از مسجد تجمع دیگری شکل داده و مردم را به دو بخش تقسیم می کنند. مردمی که پشت علی (ع) نماز را اقامه می کردند به طلحه و زبیر و مروان و جمعی دیگر از مردان قریش پیوستند و ساعتی آهسته با یکدیگر پچ پچ می کردند. بعد مخالفت آنها آشکار شد. عمار آمد پیش علی (ع) و گفت این سخنرانی چه بود که شما انجام دادید. کمی آرام تر. همین روز اول این افراد دارند پرچم بر می دارند و فتنه و خلف وعده می کنند، کمی ملاحظه کنید؛ که حضرت امیر دوباره بالای منبر رفت و سخنرانی کرد و فرمود:
ای مردم ! برترین مردم نزد خداوند از نظر مقام فردی است که تابع کتاب و سنت باشد و به تکلیفش عمل کند . سپس به عمار گفت برو به طلحه و زبیر که گوشه مسجد نشسته اند بگو بیایند اینجا ، من با آنها کار دارم . وقتی آمدند حضرت به آنها گفت : شما را به خدا سوگند ، آیا چنین نبود که شما با میل خودتان و با آزادی کامل سراغ من آمدید و با من بیعت کردید ؟ آیا من شما را مجبور به بیعت کردم ؟ من قدرت طلب بودم ؟ یا شما از من خواستید ؟ گفتند ما خواستیم . حضرت امیر گفت : شما مجبور بودید و زور بالای سرتان بود که با من بیعت کنید یا خودتان خواستید؟ گفتند : ما با شما بیعت کردیم و فکر می کردیم که شما روش دیگری دارید ، نمی دانستیم که این گونه است ما بیعت کردیم به شرطی که سهم و حق ما محفوظ باشد و فضیلت ما را بر دیگران در نظر بگیرید .
حضرت امیر (ع) فرمود : آیا من حقی از شما سلب کردم و یا به شما ستمی نموده ام ؟ گفتند : نه . فرمود : آیا حقی از مسلمانی ضایع و پایمال کردم ، یا حکمی از احکام خدا را زیر پا گذاشتم ؟ گفتند : نه . حضرت فرمود : پس چرا شما با من مشکل دارید ؟ گفتند : به خاطر روش حکومت تو و حرف هایی که مطرح می کنی و اینکه چرا در حکومت نظر ما را نمی پرسی . حضرت امیر (ع) گفت : من اگر در جایی نیاز به مشورت داشته باشم نظر شما را می خواهم . در آنچه تا الان گفتم نیاز به مشورت نبود ، چرا که نظر صریح خداوند و سنت پیامبر بود .
بعد طلحه و زبیر آمدند پیش حضرت امیر و گفتند که ما می خواهیم به عمره برویم. حضرت فرمود : شما قصد عمره ندارید و من می دانم شما کجا می خواهید بروید . دعواو درگیری را شروع کردید و حالا می روید تدارک پیمان شکنی و درگیری را ببینید . آنها قسم خوردند که اینگونه نیست . حضرت امیر لبخندی زد و گفت : پس دوباره تجدید بیعت کنید . آنها دوباره پیمان بسته و سوگند خوردند و زمانی که رفتند ، حضرت امیر (ع) فرمود : به خدا سوگند دیگر اینها را نخواهید دید الا اینکه به روی ما شمشیر می کشند و جنگ را بر ما تحمیل می کنند و هر دو آنها کشته خواهند شد .



[تصویر:  4poqk1t.jpg]

وقتی بنای خلقت مـــا را گذاشـــتند *****نـوری به حجــم تیره دنـــیا گذاشـتند
روح مرا به خاطر روح تو خلق کرده اند *****نام مرا به عشق تو فاطمه گذاشتند


[تصویر:  images?q=tbn:ANd9GcQ-ZD_iIZqFSfZpRm-xxLT...xDLhNJO-cY]

آقاجان بدانید و بدانند که لبخند رضایت شما را با هیچ چیز عوض نخواهیم کرد
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
حکومت - کبوتر حرم - ۱ اسفند ۱۳۸۸, ۰۹:۲۸ عصر
RE: حکومت - کبوتر حرم - ۴ اسفند ۱۳۸۸, ۱۰:۳۰ صبح
RE: حکومت - mahdiar - ۴ اسفند ۱۳۸۸, ۰۱:۵۵ عصر
RE: حکومت - alizamani - ۴ اسفند ۱۳۸۸, ۰۵:۰۹ عصر
RE: حکومت - یوسف زهرا - ۵ اسفند ۱۳۸۸, ۱۲:۰۰ صبح
RE: حکومت - alizamani - ۵ اسفند ۱۳۸۸, ۱۲:۴۶ صبح
RE: حکومت - یوسف زهرا - ۵ اسفند ۱۳۸۸, ۱۱:۴۷ عصر
RE: حکومت - کبوتر حرم - ۵ اسفند ۱۳۸۸, ۰۶:۵۸ عصر
حکومت - مصباح - ۵ اسفند ۱۳۸۸, ۰۸:۵۵ عصر
RE: حکومت - کبوتر حرم - ۵ اسفند ۱۳۸۸, ۰۹:۲۴ عصر
RE: حکومت - مشکات - ۱۸ اسفند ۱۳۸۸, ۰۶:۲۶ عصر
حکومت - مصباح - ۱۸ اسفند ۱۳۸۸, ۱۰:۵۱ عصر
RE: حکومت - کبوتر حرم - ۱۹ اسفند ۱۳۸۸, ۰۵:۳۱ صبح
RE: حکومت - مشکات - ۱۹ اسفند ۱۳۸۸, ۰۹:۳۴ صبح
RE: حکومت - کبوتر حرم - ۱۹ اسفند ۱۳۸۸, ۱۰:۴۱ عصر
RE: حکومت - یوسف زهرا - ۲۰ اسفند ۱۳۸۸, ۰۱:۲۱ صبح
RE: حکومت - alizamani - ۲۰ اسفند ۱۳۸۸, ۰۲:۱۰ صبح
حکومت - مصباح - ۲۰ اسفند ۱۳۸۸, ۰۳:۰۳ صبح
RE: حکومت - مشکات - ۲۰ اسفند ۱۳۸۸, ۱۲:۴۵ عصر
RE: حکومت - کبوتر حرم - ۲۰ اسفند ۱۳۸۸, ۰۴:۱۶ عصر
RE: حکومت - alizamani - ۲۱ اسفند ۱۳۸۸, ۱۲:۱۶ صبح
RE: حکومت - کبوتر حرم - ۲۱ اسفند ۱۳۸۸, ۱۲:۳۸ صبح
RE: حکومت - کبوتر حرم - ۲۱ اسفند ۱۳۸۸, ۱۱:۳۴ عصر
RE: حکومت - alizamani - ۲۲ اسفند ۱۳۸۸, ۱۲:۵۹ صبح
RE: حکومت - کبوتر حرم - ۲۲ اسفند ۱۳۸۸, ۱۲:۴۵ عصر
RE: حکومت - یوسف زهرا - ۲۲ اسفند ۱۳۸۸, ۰۴:۱۹ عصر
حکومت - مصباح - ۲۲ اسفند ۱۳۸۸, ۰۸:۲۵ عصر
RE: حکومت - fatima_hs - ۲۲ اسفند ۱۳۸۸, ۰۹:۰۵ عصر
RE: حکومت - کبوتر حرم - ۲۳ اسفند ۱۳۸۸, ۱۲:۰۸ صبح
RE: حکومت - یوسف زهرا - ۲۳ اسفند ۱۳۸۸, ۱۲:۵۲ صبح
RE: حکومت - کبوتر حرم - ۲۳ اسفند ۱۳۸۸, ۱۲:۵۲ عصر
RE: حکومت - کبوتر حرم - ۲۶ اسفند ۱۳۸۸, ۰۳:۴۵ عصر
RE: حکومت - کبوتر حرم - ۲۶ اسفند ۱۳۸۸, ۰۹:۵۷ عصر
RE: حکومت - fatima_hs - ۲۶ اسفند ۱۳۸۸, ۱۰:۵۰ عصر
RE: حکومت - کبوتر حرم - ۲۶ اسفند ۱۳۸۸, ۱۱:۰۸ عصر
RE: حکومت - کبوتر حرم - ۱۳ فروردين ۱۳۸۹, ۰۳:۰۸ عصر
RE: حکومت - کبوتر حرم - ۱۴ فروردين ۱۳۸۹, ۰۳:۴۹ عصر
RE: حکومت - کبوتر حرم - ۱۸ فروردين ۱۳۸۹, ۱۲:۵۴ عصر
RE: حکومت - کبوتر حرم - ۲۱ فروردين ۱۳۸۹, ۱۰:۲۵ عصر
RE: حکومت - کبوتر حرم - ۵ ارديبهشت ۱۳۸۹ ۱۱:۱۶ عصر
RE: حکومت - کبوتر حرم - ۷ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۲:۳۰ عصر
RE: حکومت - کبوتر حرم - ۲۲ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۰:۴۷ عصر
RE: حکومت - کبوتر حرم - ۱ خرداد ۱۳۸۹, ۰۵:۳۱ عصر
RE: حکومت - یوسف زهرا - ۱ خرداد ۱۳۸۹, ۰۷:۰۴ عصر
RE: حکومت - کبوتر حرم - ۸ خرداد ۱۳۸۹, ۰۶:۰۲ عصر
RE: حکومت - کبوتر حرم - ۱۰ خرداد ۱۳۸۹, ۱۰:۱۴ عصر
RE: حکومت - یوسف زهرا - ۱۲ خرداد ۱۳۸۹, ۰۳:۲۳ عصر
RE: حکومت - کبوتر حرم - ۱۲ خرداد ۱۳۸۹, ۱۰:۴۰ عصر
RE: حکومت - یوسف زهرا - ۱۳ خرداد ۱۳۸۹, ۰۲:۵۲ عصر
RE: حکومت - یوسف زهرا - ۱۶ خرداد ۱۳۸۹, ۰۳:۳۷ عصر
RE: حکومت - کبوتر حرم - ۱۶ خرداد ۱۳۸۹, ۰۸:۰۲ عصر
RE: حکومت - کبوتر حرم - ۲۱ خرداد ۱۳۸۹, ۰۱:۱۱ عصر
RE: حکومت - یوسف زهرا - ۲۱ خرداد ۱۳۸۹, ۰۱:۴۲ عصر
RE: حکومت - safirashgh - ۸ شهريور ۱۳۸۹, ۰۵:۲۸ عصر
RE: حکومت - هُدهُد صبا - ۲۵ آبان ۱۳۹۰, ۰۷:۱۴ عصر
RE: حکومت - safirashgh - ۲۵ آبان ۱۳۹۰, ۰۸:۳۵ عصر
RE: حکومت - مریم گلی - ۲۵ آبان ۱۳۹۰, ۰۹:۱۵ عصر

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا