ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
داستان های شیوانا
۱۳ بهمن ۱۳۸۸, ۰۱:۵۱ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۳ بهمن ۱۳۸۸ ۰۱:۵۵ عصر، توسط مشکات.)
ارسال: #1
داستان های شیوانا
سلام دوستان عزیز
در تاریخ مشرق زمین شیوانا را استاد عشق و معرفت و دانایی می دانند، اما در عین حال کشاورز ماهری هم بود و باغ سیب بزرگی را اداره می کرد. درآمد حاصل از این باغ صرف مخارج مدرسه و هزینه زندگی شاگردان و مردم فقیر و درمانده می شد. داستان های شیوانا واقعا آموزنده هستند.
درسته که پیام این داستان ها واضح هستند ولی اگه هر کس برداشت خودش و هر آنچه که فکر میکنه میتونه مفید باشه رو مطرح کنه مسلماً پیام داستان تو ذهنمون ماندگار میشه و تو رفتار و کردارمون اثر میگذاره( یعنی همون هدف واقعی از خوندن این داستان ها). پس دوستان عزیز لطفاً دریغ نکنید.


دقايقي از تو براي ديگران!

شيوانا گوشه‌اي از مدرسه نشسته و به کاري مشغول بود و در عين حال به صحبت چند نفر از شاگردانش گوش مي‌داد. يکي از شاگردان ده دقيقه يک‌ريز در مورد شاگردي که غايب بود صحبت کرد و راجع به مسايل شخصي فرد غايب حدسيات و برداشت‌هاي متفاوتي بيان کرد. حتي چند دقيقه آخر وقتي حرف کم آورد در مورد خصوصيات شخصي و خانوادگي شاگرد غايب هم سخناني گفت. وقتي کلام شاگرد غيبت‌کن تمام شد، شيوانا به سمت او برگشت و با لحني کنجکاوانه از او پرسيد: "بابت اين ده دقيقه‌اي که از وقت ارزشمند خودت به آن شاگرد غايب دادي، چقدر از او گرفتي؟"‏
شاگرد غيبت‌کن با تعجب گفت: "هيچ چيز! راجع به کدام ده دقيقه من صحبت مي‌کنيد؟"‏
شيوانا تبسمي کرد و گفت: "هر دقيقه‌اي که به ديگران مي‌پردازي در واقع يک دقيقه از خودت را از دست مي‌دهي. تو ده دقيقه تمام از وقت ارزشمندي را که مي‌توانستي در مورد خودت و مشکلات و نواقص و مسايل زندگي خودت فکر کني، به آن شاگرد غايب پرداختي. اين ده دقيقه ديگر به تو برنمي‌گردد که صرف خودت کني. حال سوال من اين است که براي اين ده دقيقه‌اي که روزي در زندگي متوجه ارزش فوق‌العاده آن خواهي شد چقدر پول از شاگرد غايب گرفته‌اي؟ اگر هيچ نگرفتي و به رايگان وقت خودت و اين دوستانت را هدر داده‌اي که واي بر شما که اين‌قدر راحت زمان‌هاي ارزشمند جواني خود را هدر مي‌دهيد. اگر هم پولي گرفته‌اي بايد بين دوستانت تقسيم کني، چون با ده دقيقه صحبت کردن، تک‌تک اين افراد نيز ده دقيقه گرانقدر زندگيشان را با شنيدن مسايل شخصي ديگران هدر داده‌اند!"

فکر میکنم واسه این داستان بتونیم در مورد غیبت کردن، اثرات دنیوی و اخروی و درمان آن و ... صحبت کنیم.
منتظر حرفای قشنگتون هستیم.
Smile

از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم

[تصویر:  1_emza_22.jpg]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط safirashgh ، کبوتر حرم ، zeinab ، alizamani ، admin ، کارآگاه گجت ، هُدهُد صبا
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
داستان های شیوانا - مشکات - ۱۳ بهمن ۱۳۸۸ ۰۱:۵۱ عصر
RE: داستان های شیوانا - کبوتر حرم - ۱۷ بهمن ۱۳۸۸, ۰۳:۳۹ عصر
RE: داستان های شیوانا - مشکات - ۲۶ بهمن ۱۳۸۸, ۰۴:۴۱ عصر
RE: داستان های شیوانا - مشکات - ۲۹ بهمن ۱۳۸۸, ۱۰:۱۹ صبح
RE: داستان های شیوانا - مشکات - ۱۰ اسفند ۱۳۸۸, ۰۴:۴۱ عصر
RE: داستان های شیوانا - مشکات - ۱۹ فروردين ۱۳۸۹, ۰۸:۱۶ عصر
آن یک نفر - مشکات - ۳۰ تير ۱۳۸۹, ۰۱:۴۶ عصر
RE: داستان های شیوانا - مشکات - ۱۰ مرداد ۱۳۸۹, ۰۶:۱۹ عصر
RE: داستان های شیوانا - safirashgh - ۱۱ مرداد ۱۳۸۹, ۱۰:۲۱ صبح

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا