ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
داستان های شیوانا
۳۰ تير ۱۳۸۹, ۰۱:۴۶ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۳۰ تير ۱۳۸۹ ۰۱:۴۸ عصر، توسط مشکات.)
ارسال: #7
آن یک نفر
در یک غروب زمستانی شیوانا از جاده خارج دهکده به سمت روستا روان بود.
در کنار جاده مردی را دید که زخمی روی زمین افتاده است و کنار او چند نفر درحال تماشا و نظاره ایستاده اند. شیوانا به جمعیت نزدیک شد و پرسید:"
چرا به این مرد کمک نمی کنید؟!؟"

جمعیت گفتند:" طبق دستور امپراتور هرکس یک فرد زخمی را به درمانگاه ببرد مورد بازپرسی و آزار قرار می گیرد.
چرا این دردسر را به جان بخریم. بگذار یک نفر دیگر این کار را انجام دهد.
چرا ما آن یک نفر باشیم؟!"

شیوانا هیچ نگفت و بلافاصله لباسش را کند و دور مرد زخمی پیچید و او را به دوش خود افکند
و پای پیاده به سرعت او را به درمانگاه رساند. اما مرد زخمی جان سالم به در نبرد و ساعتی بعد جان داد.
شیوانا غمگین و افسرده کنار درمانگاه نشسته بود که مامورین امپراتور سررسیدند و او را به جرم قتل مرد زخمی به زندان بردند.

شیوانا یکماه در زندان بود تا اینکه مشخص شد بیگناه است و به دستور امپراتور از زندان آزاد شد.
روز بعد از آزادی مجددا شیوانا در جاده یک زخمی دیگر را دید.
بلافاصله بدون اینکه لحظه ای درنگ کند دوباره لباس خود را کند و دور مرد زخمی انداخت و او را کول کرد تا به درمانگاه ببرد.
جمعیتی از تماشاچیان به دنبال او به راه افتادند و هرکدام زخم زبانی نثار او کردند.

یکی از شاگردان شیوانا از او پرسید:" چرا با وجودی که هنوز دیروز از زندان زخمی قبل خلاص شده اید دوباره جان خود را به خطر می اندازید؟!"

شیوانا تبسمی کرد و پاسخ داد:" خیلی ساده است! چون احساس می کنم اینکار درست است! و یک نفر باید چنین کاری را انجام دهد. چرا من آن یک نفر نباشم؟!"

از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم

[تصویر:  1_emza_22.jpg]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط یوسف زهرا ، کبوتر حرم ، safirashgh ، zeinab ، هُدهُد صبا
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
داستان های شیوانا - مشکات - ۱۳ بهمن ۱۳۸۸, ۰۱:۵۱ عصر
RE: داستان های شیوانا - کبوتر حرم - ۱۷ بهمن ۱۳۸۸, ۰۳:۳۹ عصر
RE: داستان های شیوانا - مشکات - ۲۶ بهمن ۱۳۸۸, ۰۴:۴۱ عصر
RE: داستان های شیوانا - مشکات - ۲۹ بهمن ۱۳۸۸, ۱۰:۱۹ صبح
RE: داستان های شیوانا - مشکات - ۱۰ اسفند ۱۳۸۸, ۰۴:۴۱ عصر
RE: داستان های شیوانا - مشکات - ۱۹ فروردين ۱۳۸۹, ۰۸:۱۶ عصر
آن یک نفر - مشکات - ۳۰ تير ۱۳۸۹ ۰۱:۴۶ عصر
RE: داستان های شیوانا - مشکات - ۱۰ مرداد ۱۳۸۹, ۰۶:۱۹ عصر
RE: داستان های شیوانا - safirashgh - ۱۱ مرداد ۱۳۸۹, ۱۰:۲۱ صبح

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا