ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 6 رأی - میانگین امیتازات: 4.5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
داستان هایی از امام صادق (ع)
۶ بهمن ۱۳۹۵, ۱۲:۰۳ صبح (آخرین ویرایش در این ارسال: ۶ بهمن ۱۳۹۵ ۱۲:۰۶ صبح، توسط 2017.)
ارسال: #5
RE: داستان هایی از امام صادق (ع)
لحظات آخر زندگی امام صادق علیه السلام بود.امام دقایق آخر عمر خود را طی می کرد. پلکها روی هم افتاده بود. ناگهان امام پلکها را از روی هم برداشت و فرمود:«همین الآن جمیع افراد خویشاوندان مرا حاضر کنید. »مطلب عجیبی بود.در این وقت امام همچو دستوری داده بود. همه جمع شدند.کسی از خویشان و نزدیکان امام باقی نماند که آنجا حاضر نشده باشد.همه منتظر و آماده که امام در این لحظه حساس می خواهد چه بکند و چه بگوید.
«امام همینکه همه را حاضر دید،جمعیت را مخاطب قرار داده فرمود:شفاعت ما هرگز نصیب کسانی که نماز را سبک می شمارند نخواهد شد
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
مناظره امام صادق (ع) با منکر خدا - safirashgh - ۱۳ بهمن ۱۳۸۸, ۰۱:۳۳ عصر
RE: داستان هایی از امام صادق (ع) - 2017 - ۶ بهمن ۱۳۹۵ ۱۲:۰۳ صبح
RE: داستان هایی از امام صادق (ع) - 2017 - ۲۱ آبان ۱۳۹۶, ۱۱:۴۰ عصر
داستانی از امام صادق علیه السلام - ضحی - ۱۲ مهر ۱۳۸۹, ۰۱:۱۷ عصر

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا