مناجات خواجه عبدالله انصاری
۲ تير ۱۳۹۱, ۰۳:۰۲ عصر
ارسال: #7
|
|||
|
|||
مناجات خواجه عبدالله انصاری
[font=times new roman,times]الهی! در جلال، رحمانی، در کمال، سبحانی، نه محتاج زمانی، و نه آرزومند مکانی، نه کسی به تو ماند، و نه به کسی مانی، پیداست که در میان جانی، بلکه جان زنده به چیزی است که تو آنی.[/font] [font=times new roman,times] الهی! یکتای بیهمتایی، قیّوم توانایی، بر همه چیز بینایی، در همه حال دانایی، از عیب مصفّایی، از شریک مبرّایی، اصل هر دوایی، داروی دلهایی، شاهنشاه فرمانفرمایی، معزّز به تاج کبریایی، مسندنشین استغنایی، به تو رسد ملک خدایی.[/font] [font=times new roman,times] الهی! نام تو، ما را جواز، مهر تو، ما را جهاز، شناخت تو، ما را امان، لطف تو، ما را عیان. الهی! ضعیفان را پناهی، قاصدان را بر سر راهی، مؤمنان را گواهی، چه عزیز است آن کس که تو خواهی.[/font] [font=times new roman,times] یا ربّ دل پاک و جانِ آگاهم ده آه شب و گریه سحرگاهم ده[/font] [font=times new roman,times] در راه خود اول زخودم بیخود کن بیخود چو شدم زخود به خود راهم ده[/font] [font=times new roman,times] [/font] [font=times new roman,times] الهی! از نزدیک نشانت میدهند و برتر از آنی، و دورت پندارند و نزدیکتر از جانی، تو آنی که خود گفتی، و چنان که خود گفتی، آنی، موجود نفسهای جوانمردانی، حاضر دلهای ذاکرانی. الهی! جز از شناخت تو، شادی نیست، و جز از یافت تو، زندگانی نه، زنده بیتو، چون مرده زندانی است، و زنده به تو، زنده جاویدانی است.[/font] [font=times new roman,times] الهی! فضل تو را کران نیست، و شکر تو را، زبان.[/font] [font=times new roman,times] من بیتو دمیقرار نتوانم کرد احسان تو را شمار نتوانم کرد[/font] [font=times new roman,times] گر بر تن من زبان شود هر مویی یک شکر تو از هزار نتوانم کرد[/font] [font=times new roman,times][/font] [font=times new roman,times] الهی! گرفتار آن دردم، که تو داروی آنی، بنده آن ثنایم که تو سزاوار آنی، من در تو، چه دانم؟ تو دانی. تو آنی که مصطفی گفت، من ثنای تو را نتوانم شمرد آن گونه که تو خود بر نفس خویش ثنا گفتی.[/font] [font=times new roman,times] در دوزخ اگر وصل تو در چنگ آید از حال بهشتیان مرا ننگ آید[/font] [font=times new roman,times] ور بیتو به صحرای بهشتم خوانند صحرای بهشت بر دلم تنگ آید[/font] [font=times new roman,times][/font] [font=times new roman,times] الهی! با تو آشنا شدم، از خلایق جدا شدم و در جهان شیدا شدم، نهان بودم؛ پیدا شدم.[/font]
پس از مطالعه مطلب ارسالی ما را از نظر خویش بهره مند بفرمایید. |
|||
|
|
پیامهای داخل این موضوع |
مناجات نامه - ضحی - ۱۴ دي ۱۳۸۹, ۱۱:۵۸ صبح
RE: مناجات خواجه عبدالله انصاری - خادم شهدا - ۵ مرداد ۱۳۹۱, ۰۱:۰۲ عصر
RE: مناجات خواجه عبدالله انصاری - Bitanem - ۱۲ تير ۱۳۹۳, ۱۲:۰۸ عصر
RE: مناجات خواجه عبدالله انصاری - آشنای غریب - ۱۶ آبان ۱۳۹۵, ۱۱:۲۴ عصر
RE: مناجات خواجه عبدالله انصاری - boshra - ۲۲ آبان ۱۳۹۵, ۰۸:۳۹ عصر
RE: مناجات خواجه عبدالله انصاری - آشنای غریب - ۶ دي ۱۳۹۵, ۱۱:۱۱ صبح
مناجات خواجه انصاری - osaky - ۲۰ مهر ۱۳۹۰, ۰۳:۰۰ عصر
RE: مناجات خواجه انصاری - osaky - ۲۴ مهر ۱۳۹۰, ۰۷:۰۶ عصر
RE: مناجات خواجه انصاری - osaky - ۲۶ مهر ۱۳۹۰, ۱۱:۲۵ صبح
RE: مناجات خواجه انصاری - osaky - ۲۸ مهر ۱۳۹۰, ۰۶:۲۹ عصر
RE: مناجات خواجه انصاری - hamed - ۱۴ بهمن ۱۳۹۰, ۱۰:۵۷ صبح
مناجات خواجه عبدالله انصاری - boshra - ۲ تير ۱۳۹۱ ۰۳:۰۲ عصر
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا