ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
کربلا در کربلا می ماند! اگر زینب نبود
۲۰ خرداد ۱۳۹۱, ۰۴:۱۹ عصر
ارسال: #2
Star RE: کربلا در کربلا می ماند! اگر زینب نبود
غروب عاشورا
آفتاب غروب عاشورا چقدر آتشین و حسرت بار است! خورشید خجل از قساوت و جهل مردم کوفه و شرمگین از سنگ دلی و بی حرمتی شان غروب می کند و زینب، علیهاالسلام ، خسته و دردمند و داغدار و سوخته جان با جگری شرحه شرحه از زهر مصیبت و دلی لب ریز از خشم و انزجار از ظالمان و جاهلان کوفه، و با پاهایی رنجور و آبله زده از دویدن ها، ولی باصلابت و استوار می ایستد. غروب نمی کند، می ماند و چشم به فردایی می دوزد که کسی به انتقام برخیزد و مهدی موعود منتقم خون حسین، علیه السلام ، بیاید و از همه کوفیان عالم انتقام خون های به ناحق ریخته شده را بگیرد.
رسالت زینب، علیهاالسلام ،
کاروان عشق با کوله بار غربت و درد، سوخته از آتش هجران و عطشناک قطره ای از زلال نگاه امام به راه می افتد. زینب علیهاالسلام ، با مسئولیتی به سنگینی همه بار غربتش، از قتلگاه و از دلِ جا مانده در قتلگاهش جدا می شود؛ بی قرار از شعله های فراق برادر که بر جانش خیمه زده و نگران طفلانی که برادر به دستش سپرده و در هراس از آسیبی که ممکن بود به امام سجاد، علیه السلام ، فرزند برادرش برسد. کاروان می رود و به شام، این شهر تیره و تار، می رسد، با آن هیاهوی غفلت زدگان و بی خردی خواب آلودگانش. اینجا ابتدای رسالت زینب، علیهاالسلام ، است. او در پس آن همه رنجوری و مصیبت اینک آمده است تا به خروشی خواب کوفیان را پاره کند، چنان که تا پایان دهر خواب خوش به چشم کوفی صفتان راه نیابد و چراغ روشن عاشورا خاموش نگردد. آمده است تا نیرنگ ها را برملا کند و حقایق را روشن سازد تا نام عاشورا، که ترجمان حقیقی مکتب اسلام است، تا ابد جاودان ماند.
نقطه عطف تاریخ اسلام
آن گاه که داغ دیده و دربند کشیده و رنجور از بار مصیبت در برابر دیدگان مست و خون خوار یزید مردانه ایستادی و سخنان آتشین راندی، همه کبر و غرورش را به خاک ذلّت کشاندی. چنان به نکوهش و سرزنش، سفاهتش را نمایاندی که پریشان و درمانده از تو عذر خواست و زبان به ندامت گشود. همه آنچه اندیشیده بود با دست همت بلند تو دگرگون شد و حادثه عاشورا ـ که در نگاه آنان لحظه جانشینی اسلام دل خواهشان به جای اسلام ناب محمدی ـ بود. با کلام روشنگر و خروش بیدارکننده تو به نقطه عطف اسلام ناب محمّدی بدل شد و این تمام هدفی بود که صدای تو را در آن لحظات طاقت فرسا به چنان خروش آتشینی بلند کرده بود، ای صبورترین قامت مقاومت!
عبودیت محض
آن روز در مدینه در میان نگاه های عافیت طلب مردم، حضرت فاطمه زهرا، علیهاالسلام ، رنجور و با قلبی آکنده از درد، به خطابه می ایستد و امروز در کوفه در میان نگاه های سست و خون خوار یزید و درباریانش، زینب کبری، علیهاالسلام ، مصیبت دیده و داغ هجران کشیده، با قلبی اندوهناک از حادثه عاشورا به خطابه می ایستد. او نیز سخن به سپاس خدا می گشاید که «از خدا جز نیکی ندیدیم». و این معنای تام دین داری و بندگی محض و راستین است که چون درّی گران بها در صدف وجود فاطمه زهرا و دخترش زینب کبری، علیهاالسلام ، پروردانده می شود و این بندگی راستین در نماز نشستهِ شب عاشورای زینب به اوج می رسد که گرچه توان ایستادن در او نیست، امّا زبان به نجوا قادر است و چه چیز شیرین تر از نجوا با معبود!
زیباترین تصویر
آبشار عرفان زینبی هنوز در جریان است و رشحات طراوت بخش آن هنوز به جان ها زندگی می بخشد. از بلندای فهم و همت او هنوز نوری روشنگر فرو می تابد و از سایه سار وجودش هنوز نسیم نجابت و وقار می وزد. او آمد تا زیباترین تصویر از حضور زن مسلمان را در جامعه بنمایاند. همّت بلند او و خروش پرصلابتش نعره های مستانه ظالمان را خاموش کرد. آن همه نیرنگ و حیله سیاست مداران روز را به خطبه ای غرّا بر ملا نمود؛ اما چنان بر حریم عفّت و حیای خود پایدار ماند و بزرگوارانه و صبور از حریم آن پاسداری کرد که حیرت تاریخ را برانگیخت. به راستی که او یگانه آموزگار وقار و نجابت و ایمان در طول تاریخ بود.
پاسداری از حجّت زمان
زینب، علیهاالسلام ، از ابتدای آمدنش صبوری را آموخته است. با مصیبت و رنج آشنا شده و بردباری را لحظه لحظه تجربه کرده است، تا برای غروب عاشورا مهیّا باشد و بتواند همه مصیبت های آن روز را تحمل کند و صبور بماند؛ تا داغ هجران عزیزترین برادر او را نشکند و آتش آن جنایت عظیم دامن بردباری اش را نسوزاند؛ بایستد و پایدار بماند تا آن لحظه که دشمن شمشیر به دست بر سر حجّت زمان امام سجاد، علیه السلام ، حاضر شود و زینب، علیهاالسلام ، در برابر دشمن بایستد و به آتش نگاه خشمگین و موج خروش پرصلابتش، قدرت پوچ دشمن را درهم شکند و راه بر عزم بی بنیادش بندد.
بازگشت به مدینة النبی
زینب کبری، علیهاالسلام ، داغدیده و پریشان، با کوله باری از اندوه شقایق های پرپر شده کربلا اینک به مدینة النبی باز می گردد تا اندوه سینه پردرد را بر مزار جدّش به زاری بازگوید. کوچه های مدینه آینه هزاران خاطره است که در ذهن لب ریز از مصیبت او دوره می شود: خاطره آغوش گرم پیامبر، شهادت جان سوز پدر و مادر، شهادت مظلومانه برادر و نیرنگ ها و عافیت طلبی ها. او اینک بعد از همراهی با مولایش حسین، علیه السلام ، در سفر عشق و شهادت تنها و داغدیده به مدینه باز می گردد و بر مزار جدّش، به پهنای یک عمر مصیبت، می گرید. قطره قطره اشک او عصاره رنج هایی است که او پیام آور آن بوده و روشنگر هدفی است که اهل بیت در راهش رنج ها به جان خریده اند. قطره های اشک زینب، علیهاالسلام ، آب حیات جاودانی است که بر ریشه های درخت اسلام می چکد.
عروج ملکوتی پاسدار پیام کربلا
حضرت زینب کبری علیهاالسلام ، این پیام رسان بزرگ عاشورا، پس از واقعه کربلا با دلی پر از اندوه و غم، در حالی که بازماندگان شهدای کربلا را سرپرستی می کرد، لحظه ای از پیام رسانی این نهضت بزرگ آرام ننشست. در مسیر راه کربلا تا مدینه همواره به امر مهمّ روشنگری و بیدارسازی مردم و افشای جنایت ننگین یزیدیان مشغول بود؛ امّا خاطره تلخ شهادت سرور شهیدان و یاران باوفای او چیزی نبود که بتوان آن را به فراموشی سپرد. زینب علیهاالسلام در فراق آخرین یادگارِ مادر چون شمع می سوخت و هر روز بیش از پیش شکسته می شد و در نهایت پس از تحمّل یک سال و اندی اندوه و رنج و مصیبت، با قلبی آزرده و قدی از غصه خمیده، در روز یکشنبه پانزدهم رجب سال 62 ق دیده از جهان فرو بست. جنازه مطهرّش بنا بر قول مشهور در جنوب شرقی دمشق ـ در محلی که به «راویه» معروف بود و امروزه آنجا را زینبیه دمشق می نامند ـ دفن شد و از آن روز این مکان شریف مورد توجّه دوستداران اهل بیت علیهم السلام قرار گرفت به طوری که همه روزه از سرتاسر عالم به قصد اظهار ارادت، به زیارت آن حضرت روی می آورند.
ادامه دارد..

Roseدر انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشیدArrow
من یک اخراجی هستم
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط zeinab ، ترنم بهاری ، Entezar ، mass night wolf ، هُدهُد صبا ، گمنام
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
کربلا در کربلا می ماند! اگر زینب نبود - hamed - ۱۷ خرداد ۱۳۹۱, ۱۰:۰۰ عصر
RE: کربلا در کربلا می ماند! اگر زینب نبود - hamed - ۲۰ خرداد ۱۳۹۱ ۰۴:۱۹ عصر
RE: کربلا در کربلا می ماند! اگر زینب نبود - hamed - ۲۹ شهريور ۱۳۹۱, ۰۸:۰۹ صبح
RE: کربلا در کربلا می ماند! اگر زینب نبود - hamed - ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۳, ۰۷:۱۹ صبح

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا