زنان نمونه
۲۹ آبان ۱۳۹۰, ۰۳:۴۶ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۵ شهريور ۱۳۹۱ ۰۵:۳۹ عصر، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #1
|
|||
|
|||
زنان نمونه
سلام بر همه دوستان و یاران قرانی بزرگوار
با اجازه همگی میخوام در این قسمت گاهی یکی از زنان برجسته تاریخ رو که کم و بیش هممون چیزایی در موردشون شنیدیم رو معرفی کنم. ممنون میشم اگر دوستان کمک کنند. آسيه . يكى از زنان نمونه , مومنه و صابر, آسيه است . وى , كـه دختر مزاحم و همسر فرعون است , در ميان زرق و برق و تجملات زندگى مى كرد, ولى هـرگـز تـسليم هواى نفس نگرديد و با ايمانى محكم به پروردگار, مدافعى حقيقى براى حضرت موسى (ع ) در بارگاه فرعون بود. آسيه , در همان دوران كودكى , حضرت موسى (ع ) را از آب گرفت و بهتر از مادر, از وى پرستارى كرد و هرگز اجازه نداد به حضرتش آسيبى برسد. هنگامى كه حادثه دلخراش همسر و بچه هاى حزبيل به وقوع پيوست , خداوند عروج عارفانه آن زن پارسا و قهرمان را به ديد آسيه گذاشت و ايمان آسيه از آن صحنه , قوى تر شد. وى پـس از آن مـاجـرا, در عالمى از نيايش و رازونياز با خداى خود بود كه فرعون بر او وارد شد و ايمان مخفى آسيه بر طاغوت زمان آشكارشد. آسـيـه در آن روز, مـهر سكوت را شكست , در مقابل فرعون ايستاد و با كمال قاطعيت گفت : اى فرعون !. تـا بـه كـى در خـواب غـفـلـت فـرو رفته اى و مى خواهى بندگان خاص خداوند را در ميان آتش بسوزانى ؟!. نمى دانى كه همسر حزبيل در چه جايگاهى واردشد!. فرعون گفت : مگر تو هم در مورد خدايى من شك دارى ؟. آسيه گفت : مگر من به خدايى تو اعتقاد داشتم ؟. من از روزى كه موسى (ع ) را از رود نيل گرفتم به پيامبرى او معتقدشدم !. فرعون ابتدا سعى كرد او را با زبان خوش گمراه سازد, ولى نتيجه اى نگرفت , پس با ارعاب و تهديد وارد شد و با خشم فريادزد: اى آسيه !. تو را به گونه اى بكشم كه هيچ كس را تا به حال آن گونه نكشته ام !. سـپـس مـادر آسـيه را احضار و به او گوشزد كرد: دخترت مانند آن زن آرايشگر (همسر حزبيل ) ديوانه شده است , يا بايد به پروردگار موسى كافرشود و يا دستور مى دهم كه او را بكشند. مادر آسيه دخترش را به گوشه اى برد و به همراهى با فرعون ترغيب كرد. آسيه گفت : هرگز به خداى موسى كافر نخواهم شد. فـرعون دستورداد مردم را جمع كردند و آن گاه به دستور او آسيه را به زمين خواباندند و دست و پايش را به چهارميخ بستند و سنگ بزرگى بر روى سينه اش قراردادند. آسـيـه در آن حـال سخت , اللّه , اللّه مى گفت و با خدايش مناجات پرمعنايى داشت و نجوا مى كرد: رب ابن لى عندك بيتا فى الجنه ونجنى من فرعون وعم له ونجنى من القوم الظالمين , پروردگارا!. در بهشت نزد خودت خانه اى برايم بناكن !. و مرا از دست فرعون و عملش نجات بخش و مرا از گروه ستمكاران رهايى ده . خداوند در اين لحظه , پرده از چشم آسيه برداشت و مقام وى را به او نشان داد. آسيه خوشحال و خندان شد. فرعون با كمال تعجب گفت : همسرم ديوانه شده است !. در ميان اين همه سختى و شكنجه مى خندد!. آسيه گفت : به خدا سوگند!. ديوانه نشده ام , اكنون شاهد و ناظر جايگاهى هستم كه در بهشت برايم مهيا كرده اند. در همين حال, آسيه به ديدار حق شتافت و نداى پروردگارش را لبيك گفت . |
|||
|
|
پیامهای داخل این موضوع |
زنان نمونه - مریم گلی - ۲۹ آبان ۱۳۹۰ ۰۳:۴۶ عصر
RE: زنان نمونه - مریم گلی - ۱ آذر ۱۳۹۰, ۰۵:۲۱ عصر
RE: زنان نمونه - مریم گلی - ۵ آذر ۱۳۹۰, ۱۰:۴۶ صبح
RE: زنان نمونه - مریم گلی - ۷ آذر ۱۳۹۰, ۰۳:۵۹ عصر
RE: زنان نمونه - safirashgh - ۸ آذر ۱۳۹۰, ۰۳:۳۱ عصر
RE: زنان نمونه - مریم گلی - ۸ آذر ۱۳۹۰, ۰۳:۴۲ عصر
RE: زنان نمونه - مریم گلی - ۹ آذر ۱۳۹۰, ۰۹:۴۴ صبح
RE: زنان نمونه - safirashgh - ۹ آذر ۱۳۹۰, ۰۶:۳۶ عصر
RE: زنان نمونه - مریم گلی - ۱۰ آذر ۱۳۹۰, ۱۰:۵۰ صبح
RE: زنان نمونه - مریم گلی - ۱۲ آذر ۱۳۹۰, ۰۴:۴۷ عصر
RE: زنان نمونه - مریم گلی - ۱۴ آذر ۱۳۹۰, ۰۷:۰۰ عصر
RE: زنان نمونه - مریم گلی - ۱۶ آذر ۱۳۹۰, ۱۱:۳۶ صبح
RE: زنان نمونه - هُدهُد صبا - ۱۵ شهريور ۱۳۹۱, ۰۵:۳۸ عصر
RE: زنان نمونه - مریم گلی - ۱۵ آذر ۱۳۹۱, ۱۰:۵۴ صبح
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا