ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امیتازات: 3.5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
من و چادرم ، خاطره ها
۲۱ آبان ۱۳۹۰, ۰۱:۲۲ صبح
ارسال: #3
RE: من و چادرم ، خاطره ها
نمیدونم تو چادر احساس آرامش بیشتری دارم وقتی سال اول راهنمایی بودم کوچه مدرسمون یه مدرسه پسرانه هم بود که همیشه بعد از زنگ آخر پسرا خیلی مزاحم دخترا میشدن میدیدم به چادریها کاری نداشتن و میرفتن سراغ مانتویی ها
شاید اولش برا همون چادر سرم کردم ولی بعدش بهش وابسته شدم طوریکه تو دانشگاه سر عملیات کشاورزی و حتی تو اردوی پایان دوره کارشناسی که همه دخترا حتی چادریها تو اتوبوس و شمال چادرشون رو در آوردن من در نیاوردم چون باهاش راحتم، دوسش دارم همین...

خدایا دستانم خالی اند و دلم غرق در آرزوها ، یا دستانم را توانا کن یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط منتظر ، safirashgh ، hamed ، هُدهُد صبا
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
من و چادرم ، خاطره ها - hamed - ۱۴ مهر ۱۳۹۰, ۰۱:۲۲ عصر
RE: من و چادرم ، خاطره ها - safirashgh - ۱۹ آبان ۱۳۹۰, ۰۵:۴۱ عصر
RE: من و چادرم ، خاطره ها - فاطمه گل - ۲۱ آبان ۱۳۹۰ ۰۱:۲۲ صبح
RE: من و چادرم ، خاطره ها - هُدهُد صبا - ۹ آذر ۱۳۹۵, ۰۲:۵۶ عصر

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا