ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 10 رأی - میانگین امیتازات: 4.9
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گفت و گو با خدا...
۵ آذر ۱۳۸۸, ۰۸:۰۶ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۵ آذر ۱۳۸۸ ۰۸:۰۹ عصر، توسط مشکات.)
ارسال: #15
گفت و گو با خدا...
من خدا را دیدم

شبی از شبها بود
ماه پيدا بود...
غصه ی روز گذشته
در دلم غوغا بود
یکنفر گفت مرا
که خدا دوست ندارد تو را!
که اگر داشت تو هم میدیدی
وای خدایا!تو چرا دوست نداری مرا؟!
گریه کردم و با آب دو چشم
یک وضو بستاندم
و نمازم خواندم
و سخن ها گفتم
و خدا ساکت بود
و تماشا می کرد
"راست می گفت خدایا
تو چرا دوست نداری مرا؟"
گریه کردم خوابم برد
و خدا را دیدم
که تماشا می کرد
بار اول بود که من می دیدم
و چه زیبا بود
چشم ها می دیدند
اما کاش سخن می گفتم
که می گفتم:این همه زیبایی
وای خدایا من چرا نابینا؟
هیچ نگفتم اما
او شنید!!!!
خوابم از چشم ربود
باز چشم ها می دیدند
یکسره تاریکی و غم بود و گناه
چشم ها مسخ...تباه
آن کسی کو گفت مرا
که خدا دوست ندارد تو را
من بدیدم او را
دل اوپنهان بود
پشت چشمان سیاهش
و فقط من دیدم
آنهمه تاریکی...آنهمه زشتی را...
معنی چشم که او گفت همین بود؟!!
چشم یعنی آنکه:پشت اوپنهان است همه ی تاریکی
روزگاری یادم هست
کودکی بیش نبودم
مادرم راپرسیدم
چشم یعنی چه؟!
گفت:دخترم!چشم ها آینه اند
که بیابی دل را
و ببینی که چه زیباست !!!
دل این آدم ها

ولی اما حالا
وای خدایا من نمی خواهم که ببینم
چشم های کورم را
از تو می خواهم...از تو می خواهم...
چه شبی بود آن شب
صبح که شد
چشم ها بگشودم
وای خدایا شکرت!!
من نمی دیدم آن همه زشتی را
حالا هر شبم می گذرد
به خیال آن شب
من خدا را دیدم
چه تفاوت دارد که ببینم یا نبینم
دل آدم ها را.

از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم

[تصویر:  1_emza_22.jpg]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط admin ، امرتات
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
گفتگوی من با ... - ذوالقرنین - ۳ آبان ۱۳۸۸, ۱۱:۵۵ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - آشنای غریب - ۲۳ تير ۱۳۹۶, ۰۲:۵۶ عصر
گفت و گو با خدا... - امرتات - ۲۱ آبان ۱۳۸۸, ۰۱:۳۵ عصر
نجات دهنده - ذوالقرنین - ۲۴ آبان ۱۳۸۸, ۱۲:۰۳ صبح
RE: گفت و گو با خدا... - امرتات - ۲۴ آبان ۱۳۸۸, ۱۲:۴۰ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - مشکات - ۲۴ آبان ۱۳۸۸, ۰۲:۰۴ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - امرتات - ۲۶ آبان ۱۳۸۸, ۱۲:۴۸ عصر
حکایت ... - ذوالقرنین - ۲۷ آبان ۱۳۸۸, ۰۴:۴۱ عصر
گفت و گو با خدا... - مشکات - ۲۸ آبان ۱۳۸۸, ۰۶:۵۴ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - shahlahojati@yahoo.com - ۱ آذر ۱۳۸۸, ۰۸:۵۱ صبح
RE: گفت و گو با خدا... - faezeh - ۱ آذر ۱۳۸۸, ۱۱:۱۶ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - مشکات - ۲ آذر ۱۳۸۸, ۰۸:۲۰ عصر
عیسی یهودا ... - ذوالقرنین - ۲ آذر ۱۳۸۸, ۱۰:۳۲ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - atefeh - ۳ آذر ۱۳۸۸, ۰۸:۴۵ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - shahlahojati@yahoo.com - ۴ آذر ۱۳۸۸, ۱۰:۲۶ صبح
گفت و گو با خدا... - مشکات - ۵ آذر ۱۳۸۸ ۰۸:۰۶ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - امرتات - ۶ آذر ۱۳۸۸, ۰۴:۳۶ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - امرتات - ۱۲ آذر ۱۳۸۸, ۰۴:۵۰ عصر
گفت و گو با خدا... - مشکات - ۱۷ آذر ۱۳۸۸, ۰۵:۱۳ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - shahlahojati@yahoo.com - ۱۸ آذر ۱۳۸۸, ۱۰:۳۵ صبح
یادداشتی از طرف خدا - مشکات - ۷ بهمن ۱۳۸۸, ۰۷:۲۰ عصر
خانه خدا - مشکات - ۲۴ فروردين ۱۳۸۹, ۰۹:۲۷ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - کبوتر حرم - ۳۰ فروردين ۱۳۸۹, ۰۸:۳۲ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - sanazm - ۳ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۱:۴۴ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - ذوالقرنین - ۷ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۲:۳۰ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - مشکات - ۲۱ خرداد ۱۳۸۹, ۱۱:۲۴ صبح
RE: گفت و گو با خدا... - یوسف زهرا - ۲۲ خرداد ۱۳۸۹, ۰۲:۵۵ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - مشکات - ۲۳ خرداد ۱۳۸۹, ۰۶:۰۸ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - مشکات - ۸ مهر ۱۳۸۹, ۱۱:۲۱ صبح
RE: گفت و گو با خدا... - مشکات - ۴ آبان ۱۳۸۹, ۰۷:۰۰ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - مشکات - ۹ دي ۱۳۸۹, ۰۷:۳۴ عصر
من و خدا - مشکات - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۳:۰۴ عصر
RE: من و خدا - یوسف زهرا - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۶:۴۱ عصر
RE: من و خدا - safirashgh - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۸:۳۳ عصر
بالهایت را کجا جا گذاشتی ؟ - zeinab - ۲۵ تير ۱۳۸۹, ۰۴:۲۳ عصر
مبارزه - nafas - ۷ دي ۱۳۸۹, ۱۱:۳۱ صبح
داستان ما و خدا - elham_j - ۵ خرداد ۱۳۹۱, ۱۰:۳۱ صبح
RE: داستان ما و خدا - seyedebrahim - ۵ خرداد ۱۳۹۱, ۱۲:۵۸ عصر
RE: من و خدا - elham_j - ۱ تير ۱۳۹۱, ۱۰:۱۵ عصر
خدای من از کارت دست نکش - آشنای غریب - ۲۰ دي ۱۳۹۱, ۰۸:۲۹ عصر
گفتگو با خدا.... - helma - ۲۷ خرداد ۱۳۹۲, ۱۲:۱۲ صبح
RE: خدای من از کارت دست نکش - آشنای غریب - ۲۱ بهمن ۱۳۹۲, ۱۲:۰۰ صبح

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا