ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 10 رأی - میانگین امیتازات: 4.9
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گفت و گو با خدا...
۱ تير ۱۳۹۱, ۱۰:۱۵ عصر
ارسال: #38
RE: من و خدا
کلینیک خدا

به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم، فهمیدم که بیمارم ...

خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده.

زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج 40 درجه اضطراب نشان داد.
آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم، تنهایی سرخرگهایم را
مسدود کرده بود...
و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند.

به بخش ارتوپد رفتم چون دیگر نمی توانستم با دوستانم باشم و آنها را در آغوش بگیرم.
بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کرده بودم ...

فهمیدم که مشکل نزدیک بینی هم دارم، چون نمی توانستم دیدم را از اشتباهات اطرافیانم
فراتر ببرم.

زمانی که از مشکل شنوایی ام شکایت کردم معلوم شد که مدتی است که صدای خدا را آنگاه
که در طول روز با من سخن می گوید نمی شنوم ...!

خدای مهربانم برای همه این مشکلات به من مشاوره رایگان داد.

به شکرانه اش تصمیم گرفتم از این پس تنها از داروهایی که در کلمات راستینش برایم تجویز
کرده است استفاده کنم :
هر روز صبح یک لیوان قدردانی بنوشم
قبل از رفتم به محل کار یک قاشق آرامش بخورم
هر ساعت یک کپسول صبر، یک فنجان برادری و یک لیوان فروتنی بنوشم.
زمانی که به خانه برمیگردم به مقدار کافی عشق بنوشم
و زمانی که به بستر می روم دو عدد قرص وجدان آسوده مصرف کنم...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط zeinab ، hamed ، seyedebrahim ، salva ، Entezar ، mass night wolf
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
گفتگوی من با ... - ذوالقرنین - ۳ آبان ۱۳۸۸, ۱۱:۵۵ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - آشنای غریب - ۲۳ تير ۱۳۹۶, ۰۲:۵۶ عصر
گفت و گو با خدا... - امرتات - ۲۱ آبان ۱۳۸۸, ۰۱:۳۵ عصر
نجات دهنده - ذوالقرنین - ۲۴ آبان ۱۳۸۸, ۱۲:۰۳ صبح
RE: گفت و گو با خدا... - امرتات - ۲۴ آبان ۱۳۸۸, ۱۲:۴۰ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - مشکات - ۲۴ آبان ۱۳۸۸, ۰۲:۰۴ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - امرتات - ۲۶ آبان ۱۳۸۸, ۱۲:۴۸ عصر
حکایت ... - ذوالقرنین - ۲۷ آبان ۱۳۸۸, ۰۴:۴۱ عصر
گفت و گو با خدا... - مشکات - ۲۸ آبان ۱۳۸۸, ۰۶:۵۴ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - shahlahojati@yahoo.com - ۱ آذر ۱۳۸۸, ۰۸:۵۱ صبح
RE: گفت و گو با خدا... - faezeh - ۱ آذر ۱۳۸۸, ۱۱:۱۶ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - مشکات - ۲ آذر ۱۳۸۸, ۰۸:۲۰ عصر
عیسی یهودا ... - ذوالقرنین - ۲ آذر ۱۳۸۸, ۱۰:۳۲ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - atefeh - ۳ آذر ۱۳۸۸, ۰۸:۴۵ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - shahlahojati@yahoo.com - ۴ آذر ۱۳۸۸, ۱۰:۲۶ صبح
گفت و گو با خدا... - مشکات - ۵ آذر ۱۳۸۸, ۰۸:۰۶ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - امرتات - ۶ آذر ۱۳۸۸, ۰۴:۳۶ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - امرتات - ۱۲ آذر ۱۳۸۸, ۰۴:۵۰ عصر
گفت و گو با خدا... - مشکات - ۱۷ آذر ۱۳۸۸, ۰۵:۱۳ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - shahlahojati@yahoo.com - ۱۸ آذر ۱۳۸۸, ۱۰:۳۵ صبح
یادداشتی از طرف خدا - مشکات - ۷ بهمن ۱۳۸۸, ۰۷:۲۰ عصر
خانه خدا - مشکات - ۲۴ فروردين ۱۳۸۹, ۰۹:۲۷ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - کبوتر حرم - ۳۰ فروردين ۱۳۸۹, ۰۸:۳۲ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - sanazm - ۳ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۱:۴۴ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - ذوالقرنین - ۷ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۲:۳۰ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - مشکات - ۲۱ خرداد ۱۳۸۹, ۱۱:۲۴ صبح
RE: گفت و گو با خدا... - یوسف زهرا - ۲۲ خرداد ۱۳۸۹, ۰۲:۵۵ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - مشکات - ۲۳ خرداد ۱۳۸۹, ۰۶:۰۸ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - مشکات - ۸ مهر ۱۳۸۹, ۱۱:۲۱ صبح
RE: گفت و گو با خدا... - مشکات - ۴ آبان ۱۳۸۹, ۰۷:۰۰ عصر
RE: گفت و گو با خدا... - مشکات - ۹ دي ۱۳۸۹, ۰۷:۳۴ عصر
من و خدا - مشکات - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۳:۰۴ عصر
RE: من و خدا - یوسف زهرا - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۶:۴۱ عصر
RE: من و خدا - safirashgh - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۸:۳۳ عصر
بالهایت را کجا جا گذاشتی ؟ - zeinab - ۲۵ تير ۱۳۸۹, ۰۴:۲۳ عصر
مبارزه - nafas - ۷ دي ۱۳۸۹, ۱۱:۳۱ صبح
داستان ما و خدا - elham_j - ۵ خرداد ۱۳۹۱, ۱۰:۳۱ صبح
RE: داستان ما و خدا - seyedebrahim - ۵ خرداد ۱۳۹۱, ۱۲:۵۸ عصر
RE: من و خدا - elham_j - ۱ تير ۱۳۹۱ ۱۰:۱۵ عصر
خدای من از کارت دست نکش - آشنای غریب - ۲۰ دي ۱۳۹۱, ۰۸:۲۹ عصر
گفتگو با خدا.... - helma - ۲۷ خرداد ۱۳۹۲, ۱۲:۱۲ صبح
RE: خدای من از کارت دست نکش - آشنای غریب - ۲۱ بهمن ۱۳۹۲, ۱۲:۰۰ صبح

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا