« شهید زیستن »
۲۳ فروردين ۱۳۹۳, ۰۲:۳۳ عصر
ارسال: #8
|
|||
|
|||
« شهید زیستن »
به مادرقول داده بود حتما برمی گرده،
وقتی مادر تن بی سر فرزندش را دید... لبخند تلخی زد و گفت: "پسرم سرش میرفت قولش نمیرفت. " حالا که آمده ای چترت را ببند... در سرای ما جز مهربانی نمیبارد... |
|||
|
|
پیامهای داخل این موضوع |
« شهید زیستن » - safirashgh - ۱۹ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۱:۴۱ صبح
RE: « شهید زیستن » - safirashgh - ۲۰ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۱:۴۳ صبح
RE: « شهید زیستن » - safirashgh - ۲۱ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۸:۰۶ صبح
RE: « شهید زیستن » - safirashgh - ۳ خرداد ۱۳۸۹, ۱۰:۲۸ صبح
RE: « شهید زیستن » - safirashgh - ۱۷ خرداد ۱۳۸۹, ۰۳:۵۱ عصر
RE: « شهید زیستن » - zeinab - ۹ مرداد ۱۳۸۹, ۱۱:۳۸ صبح
RE: « شهید زیستن » - hamed - ۳ اسفند ۱۳۹۲, ۰۸:۲۲ صبح
« شهید زیستن » - Entezar - ۲۳ فروردين ۱۳۹۳ ۰۲:۳۳ عصر
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
2 مهمان
2 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا