ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
« شهید زیستن »
۲۳ فروردين ۱۳۹۳, ۰۲:۳۳ عصر
ارسال: #8
« شهید زیستن »
به مادرقول داده بود حتما برمی گرده،
وقتی مادر تن بی سر فرزندش را دید...
لبخند تلخی زد و گفت:
"پسرم سرش میرفت قولش نمیرفت. "

Rose حالا که آمده ای چترت را ببند...
در سرای ما جز مهربانی نمیبارد...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مریم گلی ، هُدهُد صبا ، hamed ، Bitanem
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
« شهید زیستن » - safirashgh - ۱۹ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۱:۴۱ صبح
RE: « شهید زیستن » - safirashgh - ۲۰ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۱:۴۳ صبح
RE: « شهید زیستن » - safirashgh - ۲۱ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۸:۰۶ صبح
RE: « شهید زیستن » - safirashgh - ۳ خرداد ۱۳۸۹, ۱۰:۲۸ صبح
RE: « شهید زیستن » - safirashgh - ۱۷ خرداد ۱۳۸۹, ۰۳:۵۱ عصر
RE: « شهید زیستن » - zeinab - ۹ مرداد ۱۳۸۹, ۱۱:۳۸ صبح
RE: « شهید زیستن » - hamed - ۳ اسفند ۱۳۹۲, ۰۸:۲۲ صبح
« شهید زیستن » - Entezar - ۲۳ فروردين ۱۳۹۳ ۰۲:۳۳ عصر

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
2 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا