خاطره بزرگان دين
۷ بهمن ۱۳۹۲, ۰۸:۳۲ صبح
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: خاطره
خاطره ای زیبا از استاد قرائتی... حتما بخونید{-35-}
===================== من خودم به درد آخوندی نمیخوردم. یک عده هم غصه من را میخوردند و میگفتند: قرائتی تو در اخلاق که گیر داری، صدا هم که نداری، نمیتوانی روضه هم بخوانی، پس به چه درد آخوندی میخوری؟ و لذا در یک روستا هم که رفتم مرا بیرون کردند. گفتند: تو نمیتوانی روضه بخوانی. مرا بیرون کردند، یعنی نامه نوشتند به امام جمعه کاشان آیتالله یثربی که ما این شیخ را نمیخواهیم. روضه میخواندم و مردم میخندیدند.(خنده حضار). هرچه روضه میخواندم مردم میخندیدند. نامه نوشتند بابا این را نمیخواهیم. من ،قرائتی روضهخوان ورشکسته هستم. بعد پای تخته سیاه آمدم گل کرد. اگر کسی در کنکور رفوزه میشود نگوید: خاک بر سرم! دو سال است پشت کنکور ماندم. برو خیاطی کن ممکن است لباس عروس بدوزی دویست هزار تومان مزدش بشود. چه کسی گفته شما حتماً دانشگاه بروی؟ ممکن است کسی در دانشگاه رد شود و در حوزه قبول شود. در حوزه رد شود و در تجارت موفق شود. حدیث داریم اگر در یک شغلی شکست خوردید، نگویید: بخت من بد است. شغلت را عوض کن. آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
|
|
پیامهای داخل این موضوع |
خاطره بزرگان دين - کبوتر حرم - ۱۴ فروردين ۱۳۸۹, ۰۳:۰۷ عصر
RE: خاطره - هُدهُد صبا - ۷ بهمن ۱۳۹۲ ۰۸:۳۲ صبح
RE: خاطره بزرگان دين - هُدهُد صبا - ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۴, ۱۰:۵۵ صبح
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا