شعری برای امام «ره»
۱۴ خرداد ۱۳۸۹, ۰۹:۰۵ صبح
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: شعری برای امام «ره»
محكم و سبز
آن شب تلخ و مهآلوده كه يادش بر باد همه جا دهشت و تاريكي بود ... و غم برگ درختان سپيدار بلند ... داشت ميرفت از ياد داشت ميرفت كه تا در گذر ثانيهها باز هم غرق شود قايق عشق و سيه بوته خار .... باز هم سر دهد از روي غرور همه جا هلهله پيروزي برگ ياس نمناك نگهي كرد به خاك ته باغ و دگر باز نشد بادِ زخمي پوزخندي زد و گفت كه در اين باغ دگر گل نخواهد روئيد و كسي نرگس را در باغ نخواهد بوئيد ناگهان لاله سرخ، جنبشي داد به خويش، با نهيبي كه صدايش به ته باغ رسيد از صدايش گلها همگي لرزيدند با نگاهي معصوم همگي پرسيدند چه كسي بود به ما بيداري بخشيد ؟ آنزمان محكم و سبز مردي از روي چمنزار گذشت پرصلابت چون كوه در نجابت، خورشيد از طراوت باران دستي از روي نوازش به سر باغ كشيد و پس از چند صباح، همه گلها ديدند، باد زخمي سرتعظيم فرود آورده است بر قدمهاي بهار آگينش گل سرخ، برگهايش را يك به يك هديه ميداد به او ابر از شوق گريست سوز و سرما طي شد و بهاران همه را مهمان كرد و شقايق خنديد ... صبح آزادي بود روز آبادي بود از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم
|
|||
|
|
پیامهای داخل این موضوع |
شعری برای امام «ره» - safirashgh - ۱۳ بهمن ۱۳۸۸, ۰۲:۱۱ عصر
RE: شعری برای امام «ره» - مشکات - ۱۴ خرداد ۱۳۸۹ ۰۹:۰۵ صبح
RE: شعری برای امام «ره» - safirashgh - ۱۵ خرداد ۱۳۸۹, ۰۸:۳۹ صبح
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا