ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
خاطراتي از همسران شهدا
۱ ارديبهشت ۱۳۹۳, ۱۲:۲۹ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۱۲:۳۰ عصر، توسط حديث.)
ارسال: #3
RE: خاطراتي از همسران شهدا
خاطرات همسر شهيد محمد روشني
سال 1348 همراه و همسفر محمد شدم. گرچه آن روز نمي‌دانستم او سرچشمه‌ي رحمت الهي است؛ اما اعتقادات و رفتار اسلامي‌اش باعث شد هم‌قدم او در جاده‌ي زندگي شوم و خداوند چهار عطيه‌ي الهي را به ميمنت اين ازدواج نصيب من كرد و بعد از مدتي دو امانتش را از من پس گرفت

محمد مرد مبارزه بود. سال 1352، خانه‌ي كوچك و محقري داشتيم كه ديوارهاي آن تا نيمه از رطوبت نمناك بود و با موكت خانه را فرش كرده ‌بوديم. در آن شرايط سخت محمد به حمايت از امام (ره)، فعاليت انقلابي‌اش را آغاز كرد و بارها دستگير و شكنجه شد

آخرين بار كه محمد تماس گرفت، گفت: « رضايت مي‌دهي ؟ » گفتم: « براي چه ؟ » گفت: « براي شهادت... » من نمي‌خواستم در مورد اين موضوع صحبت كنم. اصرار كرد و من بي‌اختيار گفتم: « به شرط آن‌كه مرا از دعاي خيرتان بي‌بهره نكنيد. » يك‌باره با صداي بلند خنديد. صداي دوستانش را شنيدم كه پرسيدند: خانمت چه گفت كه اين‌قدر خوشحال شدي و محمد پاسخ داد: « امروز نامه‌ي شهادتم امضا شد و من به زودي به آرزويم مي‌رسم. » اندك زماني نگذشت كه محمد در عمليات فتح‌المبين پر كشيد و مرا تنها گذاشت

محمد كه از ميان ما پر كشيد، احمد هم قصد سفر كرد. راضي نبودم. گفتم: ‌« بمان. بچه‌ها نياز به مراقبت دارند

گفت: « مادر ما اگر دست روي دست بگذاريم اوضاع كشور ما بدتر و وخيم‌تر از فلسطين مي‌شود. اسلام در حال حاضر نياز به حمايت ما دارد. مادر جان اجازه بده تا من بروم

من از تو اجازه‌ي ميدان مي‌خواهم، مگر من از علي‌اكبر (ع) رشيد‌ترم. تازه مگر بابا كه به جبهه مي‌رفت به او نمي‌گفتي شفاعت يادت نرود. اگر من شهيد شوم از بابا مي‌خواهم كه قولش را به شما فراموش نكند. مادر اگر من در بستر بميرم حتماً شما هم شرمنده خواهيد شد و بايد پاسخ‌گو باشيد


به ايمان او اعتقاد داشتم. او از 12 سالگي به معرفت خواندن نماز شب دست يافته بود. ديگر كلامي نگفتم. احمد رفت و مدتي بعد پيكر بي‌جانش به روي دست‌هاي مردم به خانه بازگشت. حالا من هر روز و شب به ياد آن دو سفر كرده قرآن مي‌خوانم تا كمي دلم آرام گيرد
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا ، hamed ، آشنای غریب ، مریم گلی
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
خاطراتي از همسران شهدا - حديث - ۲۲ فروردين ۱۳۹۳, ۱۱:۵۸ عصر
RE: خاطراتي از همسران شهدا - حديث - ۲۳ فروردين ۱۳۹۳, ۰۳:۵۳ عصر
RE: خاطراتي از همسران شهدا - حديث - ۱ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۱۲:۲۹ عصر
RE: خاطراتي از همسران شهدا - Bitanem - ۹ مهر ۱۳۹۳, ۰۹:۲۵ عصر
RE: خاطراتي از همسران شهدا - آشنای غریب - ۱۳ آذر ۱۳۹۳, ۰۴:۰۲ عصر

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا