ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
۲۶ مهر ۱۳۹۳, ۱۰:۳۷ صبح (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۶ مهر ۱۳۹۳ ۱۱:۰۹ صبح، توسط حسین_313.)
ارسال: #4
RE: رفع شبهات
درمورد موضوعات فوق الذکر چند مطلب لازم به ذکر است که به اختصار تقدیم می گردد:
1- آیا زن با مرد برابراست؟
جواب :باید گفت که منظور از برابری چیست ؟آیا می خواهیم بگوئیم مرد همان زن است یا منظور برابری درقدر و منزلت انسانی است؟
پرواضح است که زن و مرد با خصوصیات بیولوژیکی و روانی کاملاً متفاوت مجموعاً انسان نامیده شده اندتفاوتهای آنها درزمینه های بیولوژیکی ، شخصیتی ، وروانی ، احساسات و خصائص جسمی می باشد و فارغ از اینکه کدام را مبنی قراردهیم کاملاً و با قطعیت می توان گفت زن و مرد کپی همدیگر نیستند و دقیقاً عین هم نیستند و خصائص جسمی و فیزیکی آنها هم با همدیگر برابر نیست و مشخصاً اگر نگاه برزن درباب تساوی به این معنی باشد که زن ومرد عیناً مثل هم هستند ظلم بزرگی به زن شده است و همین تفکر بوده است که زن رادرجوامع اروپائی و درقرون اخیر روانه معادن و کارخانجات کرده است حال آنکه توانائیها و الزامات جسمی زن جوابگوی این شکل از حضور نبوده است ضمن اینکه درلوای این شعار تساوی زن مورد استثمار قرارگرفته و بعنوان یک کالای مصرفی برای جلب و جذب مشتری در بنگاههای اقتصادی بکارگرفته شده است.
منظور از تساوی زن ومرد بهرهمندی مساوی آنها ازارزشهای انسانی است و دردین ما آمده است که ان اکرمکم عندالله اتقیکم ارزشمندترین شما نزد خداوند پرهیز گارترین شماست .
زن ومرد با خصائص متفاوت انسان نامیده شده اند و می توانند با تکالیفی که بنابر شرایط بدنی و روحی برای آنها تعیین شده است به مقام والای قرب الهی برسند این درحالیست که خیلی از دستورات و تکالیف دینی آنها با همدیگر متفاوت است و دقیقاً برابر نیست چه درارتباط با تکالیفشان دربرابر خداوند متعال و چه دربرابر همسر و جالب است که ادای این تکالیف متفاوت آنها را به یک مقصد وآن قرب الهی میرساند .
درخصوص دیه باید گفت دیه مرد 2برابر دیه زن است واین به نفع زن است چراکه دیه مرد برای ادامه حیات و امرار معاش به زن میرسد.این به معنی دو برابر بودن ارزش مرد نیست بلکه دیه غرامتی است که مقصر به بازمانده متوفی می پردازد و از انجا که علی الخصوص در1400سال پیش فقط مرد بوده است که معاش خانواده را تأمین می کرده است با فوق ناشی از قصور مرد ، به زن دو برابر مرد غرامت می رسیده است .
در خصوص تنبیه زن باید گفت این دستور درزمانی آمده است که جنس مؤنث را زنده بگور می کردند و زن را بعنوان کالاخرید و فروش می کردند کتک و شکنجه که جای خود دارد .برای تخطی های آن جامعه زدن با چوب مسواک آنهم کبود نشود اصلاً معادل با این است که فقط مفهوم تنبیه انتقال یابد .
درخصوص تصمیمات مجلس باید گفت که اصلاً چنین بنائی وجود ندارد که نمایندگان مجلس برابر با اسلامند و هرچه کردند باید اسلام جواب آنرا بدهد ممکن است خیلی خطاها توسط خیلی از افراد رخ بدهد از جمله نمایندگان مجلس که مستوجب عقاب باشد.
درخصوص مشخصات بهشت و اینکه با شواهد مادی بیان شده است باید گفت که ما موجود مادی هستیم و اساساً تصوری غیر از ماده نمی توانیم داشته باشیم زشتی ها و زیبائیها و عافیتها و سختیها همگی تصاویری در ذهن ما دارند و اصولاً وقتی ما صحبت می کنیم می خواهیم پیغامی را به کسی انتقال دهیم وبا بیان یک کلمه از سوی گوینده خاطره و مفهومی در ذهن شنونده پدیدار و تفسیر می شود و بدین ترتیب انتقال مفهوم از ذهن و استنباط گوینده به شنونده انجام می گیرد .بدیهی است هرآنچه بین انسانها رد و بدل می شود وآنچه از جانب خداوند به انسان اعلام شده است فقط و فقط درهمین قالب می تواند جاری بشود و انسان غیر ازادراک خود که مادی است چیز دیگری را نمی تواند تصور کند و بهشت نیز خیلی فراتر از نهرها و سبزه ها و....می باشد اما برای درک ما بدین صورت بیان شده است .
درخصوص سؤال مطروحه مبنی بر ایجاد تفرقه توسط دین باید گفت :

انسان از بدو ورودش برروی کره خاکی و تولدش بدنبال منفعت بوده است و اصولاً از خصائص بنیادین انسان جلب منابع برای ادامه حیات است و اگر اینگونه نبود انسان قادر به ادامه حیات نبود .این اصل موضوع است و اما این میل باید درکنار سایر شهوات درقاعده ای مدیریت شود که آنرا دین هدایت و تعریف می کند .
نوع بشر بدلیل شهوت کسب منفعت و محدویت نفع و منابع درتعارض با یکدیگر است و این در طول تاریخ وجود داشته است اساساً به تعداد انسانها طلب منفعت وجود دارد و به تعداد انسانها تعارض و نزاع .
و دین اعم از ادیان باطل و انحرافی و ادیان الهی و علی الخصوص دین مبین مترقی اسلام مشتمل است بر باید ها و نباید ها و آنهم چیزی نیست غیر از ایجاد همسوئی و همنوائی و همفازی ، گذشتن از منفعت برای نیل به مقصد (به مفهوم عام)
و این است که می بینیم ایدئولوژی و لوغیر الهی منجر به قرابت انسانها و اشتراک در اهداف می گردد
ادیان باعث می شوند به تعداد پیروانشان از متنازعین کاسته شود (بصورت عام)
پس چگونه می توان گفت دین منجر به تفرق می شود ؟!
بزرگترین جنگها و جنایات تاریخ بشر برگرفته از همین شهوت کسب منفعت و سایر شهوات و منیتها بوده است جنگ جهانی اول ، جنگ جهانی دوم ، حمله مغول به سرزمینهای دیگر ، حمله اسکندر ،حمله آمریکا به ژاپن ،حمله ژاپن به چین و.....گوشه ای ازآن است .
(دین یعنی بایدها و نبایدها
و بایدها و نبایدها یعنی رفع تعارض و رفع تعارض یعنی قرابت و نزدیکی انسانها)
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
رفع شبهات - keyhan - ۱۹ آذر ۱۳۹۱, ۰۱:۰۹ عصر
RE: رفع شبهات - nilforoosh - ۲۶ تير ۱۳۹۲, ۰۴:۰۳ عصر
RE: رفع شبهات - nilforoosh - ۹ شهريور ۱۳۹۳, ۰۹:۲۸ عصر
RE: رفع شبهات - حسین_313 - ۲۶ مهر ۱۳۹۳ ۱۰:۳۷ صبح

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا