ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
در سوگ خورشید مدینه امام صادق (ع)
۹ شهريور ۱۳۹۲, ۰۷:۵۰ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۹ شهريور ۱۳۹۲ ۰۷:۵۱ عصر، توسط یاس بهشتی.)
ارسال: #2
RE: در سوگ خورشید مدینه
بنال ای دل که در نای زمان، فریاد را کشتند
بهین آموزگار مکتب ارشاد را کشتند

اساتید جهان باید به سوگ علم بنشینند
که در دانشگه هستی، بزرگ استاد را کشتند

شهادت جانگداز ششمین سکاندار کشتی هدایت
صادق آل طاها , شیخ الائمه ، بنیانگزار مکتب فقه جعفری
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام بر شیعیان تسلیت باد

قال الصادق علیه السلام

«اَفضَلُ ما یُتَقَرَّبُ بِهِ العَبدُ اِلی اللّهِ بَعدَ المَعرِفَة الصَلاة وَ بِرُّ الوالِدَین....»

امام صادق علیه السلام:

بهترین كاری كه بنده خدا را به خدا نزدیك می‏گرداند پس از شناختن خدا نماز و نیكی به پدر و مادر است

(تحف العقول، ص 281)
باز تکه‏ های ابر سیاه در دل آسمان،
می‏خواهند حکایت تلخی را بسرایند،
نوری بر دستان مدینه تشییع می‏شود.

اینک امام علم و دیانت و سراینده سرود زیبای خدا پرستی،
به سوی معبود می‏شتابد.

اکنون فرزند دیگری از خاندان آل عبا و عالم دین خدا
زهر تلخ دسیسه‏ های پلیدان را می‏نوشد،

او امام همه خوبی‏ها و خانه همه دانش‏ها،
امام جعفر صادق علیه ‏السلام است.

اندیشه تشیع در پله ششم، تاریخ را به ماتم می‏خواند،
ماتمِ چشمه جوشان کلام شیعه ماتم خزانه‏دار علم علی،
فاتح قله‏ های بلند دانش خداوندی، وارث بزرگ پدر،

هنوز آخرین حرف‏های امام، در گوش‏های زمان پژواک می‏کند:
«اِنَّ شَفاعَتَنا لا یَنالُ مُسْتَخِفّا بالصَّلوةِ»؛
همانا شفاعت ما به کسی که نماز را کوچک بشمارد، نخواهد رسید.

بقیع همیشه گریان، امروز خورشید را در خود جای می‏دهد.
درود بر تو ای ششمین پیام خدا بر زمین!

امروز اشک‏های تمام عاشقان خاندان علی
از ابرهای غمگین آسمان بقیع می‏بارد

و هر باربه یاد آن لحظه که زهر خصم را نوشیدی،
جگرهامان به خون می‏نشیند و با چشمانی نمناک فریاد می‏زنیم:

اِنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ اِلَی اللّه‏
یا وَجیها عِنْدَ اللّه‏، اشفع لنا عند اللّه‏

حبیب مقیمی
کوچ غریبانه

اگر چه اصل و نسب از تبار اُلفت داشت
به بی وفائی این روزگار عادت داشت

دوباره سینه ی دریائی اش پر از غوغاست
که بین آن همه شاگرد باز هم تنهاست

شب و سکوت و مناجات دل نوازش بود
فضای شهر پر از عطر جانمازش بود

ز سوز اشک، تن پیرمرد می لرزید
وَ پا به پای تنش خاک سرد می لرزید

نشانه ها همه آیات شام آخر بود
که این همه به لبش ذکر وای مادر بود

سر نماز و دعا بود دوره اش کردند
چقدر مردم این قوم پست و نامردند

چقدر ساده شکستند خلوت او را
وَ زیر پای نهادند حرمت او را

طناب و این همه آدم دگر برای چیست؟
برای بردن یک پیرمرد لازم نیست

دوباره داغ مدینه خدا به خیر کند
امام و دشمن و کینه خدا به خیر کند

برو فرشته بیاور عبای آقا را
دوباره جفت نما کفش های آقا را

کسی نمی دهد این جا بها به موی سپید
که باز کار امامی به قتلگاه کشید

امام پیر پیاده نفس نفس می زد
زمین که خورد اجازه نداشت برخیزد

به روی خاک کشیدند جسم مولا را
دوباره تازه نمودند داغ زهرا را

شبانه رفت و غریبانه تا خدا پر زد
از این قفس وَ از این شهر بی صفا پر زد

دوباره باز عزا بین عرش بر پا شد
امام پیر هم از بی حرم ترین ها شد

محمد ناصری
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا ، boshra ، mah19
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
در سوگ خورشید مدینه امام صادق (ع) - boshra - ۲۱ شهريور ۱۳۹۱, ۰۴:۴۷ عصر
RE: در سوگ خورشید مدینه - یاس بهشتی - ۹ شهريور ۱۳۹۲ ۰۷:۵۰ عصر

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا