ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 4 رأی - میانگین امیتازات: 4.25
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
۳۰ آذر ۱۳۸۹, ۰۹:۳۵ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۳۰ آذر ۱۳۸۹ ۰۹:۳۸ عصر، توسط boshra.)
ارسال: #1
یادمان باشد اگر
یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم

وقت پرپر شدنش سوز و نوایی نکنیم




پر پروانه شکستن هنر انسان نیست

گر شکستیم ز غفلت ، من و مایی نکنیم



یادمان باشد اگر خاطر مان تنها ماند

طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم



یادمان باشد اگر این دلمان بی کس شد

طلب مهر ز هر چشم خماری نکنیم



یادمان باشد دگر لیلی و مجنونی نیست

به چه قیمت دلمان بهر کسی چاک کنیم



یادمان باشد که در این بحر دو رنگی و ریا

دگر حتی طلب آب ز دریا نکنیم



یادمان باشد اگر از پس هر شب روزیست

دگر آن روز پی قلب سیاهی نرویم



یادمان باشد اگر شمعی و پروانه به یکجا دیدیم

طلب سوختن بال و پر کس نکنیم
نشنو از نی ، نی حصیری بی نواست

بشنو از دل ، دل حریم کبریاست

نی بسوزد خاک و خاکستر شود

دل بسوزد خانه ی دلبر شود
زندگی چون گل سرخیست پراز خار و پر از برگ و پر از عطر لطیف
یادمان باشد اگر گل چیدیم عطر و برگ و گل و خار همه همسایه ی دیوار به دیوار همند.

پس از مطالعه مطلب ارسالی ما را از نظر خویش بهره مند بفرمایید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا ، آشنای غریب
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
یادمان باشد اگر - boshra - ۳۰ آذر ۱۳۸۹ ۰۹:۳۵ عصر
یادم باشد - سعید پورشاهی - ۷ شهريور ۱۳۹۱, ۰۵:۳۳ عصر
RE: یادمان باشد اگر - آشنای غریب - ۱۱ آذر ۱۳۹۲, ۱۱:۴۴ عصر
RE: یادمان باشد اگر - آشنای غریب - ۵ دي ۱۳۹۲, ۱۱:۰۴ عصر

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا