بهشت و جهنم
۲۳ دي ۱۳۸۸, ۰۵:۵۵ عصر
ارسال: #4
|
|||
|
|||
بهشت و جهنم
روزی یک مرد روحانی با فرشته مکالمه ای داشت:
دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟ فرشته او را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد، مرد نگاهی به داخل انداخت، درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود، که آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد، افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر مردنی و مریض حال بودند، به نظر قحطی زده می آمدند، آنها در دست خودقاشق هایی با دسته بسیار بلند داشتند که این دسته ها به بالای بازوهایشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پر نمایند، اما از آن جایی که این دسته ها از بازوهایشان بلند تر بود،نمی توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند. مرد روحانی با دیدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگین شد، فرشته گفت: تو جهنم را دیدی، حال نوبت بهشت است، آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و فرشته در را باز کرد، آنجا هم دقیقا مثل اتاق قبلی بود، یک میز گرد با یک ظرف خورش روی آن و افراد دور میز، آنها مانند اتاق قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی و چاق بوده، می گفتند و می خندیدند، مرد روحانی گفت: خداوندا نمیفهمم؟! فرشته پاسخ داد: ساده است، فقط احتیاج به یک مهارت دارد، می بینی؟ اینها یاد گرفته اند که به یکدیگر غذا بدهند، در حالی که آدم های طمع کار اتاق قبل تنها به خودشان فکر می کنند. از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم
|
|||
|
|
پیامهای داخل این موضوع |
RE: "بهشت " - ذوالقرنین - ۱۹ آبان ۱۳۸۸, ۱۰:۲۶ عصر
RE: "بهشت " - zeinab - ۲۲ دي ۱۳۸۸, ۱۱:۱۵ صبح
بهشت و جهنم - مشکات - ۲۳ دي ۱۳۸۸ ۰۵:۵۵ عصر
RE: بهشت و جهنم - پدر ژپتو - ۲۴ دي ۱۳۸۸, ۰۹:۲۱ عصر
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا