ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
حضرت زینب(س) پاسدار عزت امام حسین(ع) بود
۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۴, ۱۱:۲۶ صبح
ارسال: #3
RE: حضرت زینب(س) پاسدار عزت امام حسین(ع) بود
حضرت زينب کبري (عليها السلام)

حضرت زينب , دختر على بن ابيطالب (ع ) و فاطمه زهراى است .
او زنـدگـى شـيـريـنـش را در كـنـار پـدر و مـادر و جد بزرگوارش (نبى گرامى اسلام (ص و برادرانش (امام حسن و امام حسين (ع )) آغاز كرد.
زندگى پررنج و مشقت زينب (س ) پس از پنج سالگى ـ مقارن با رحلت پيامبر اكرم (ص ) ـ آغاز شد و در فاصله اى بسيار كوتاه , پس از مرگ پيامبر, وى شاهد مادرى بود كه در بين درب و ديوار فرياد مى زد: اى فضه , مرا درياب !.
هزاران غم , يكى پس از ديگرى , ميهمان قلب كوچك دختر زهرا شد.
ناراحتى غصب خلافت پدر, بردن على بن ابيطالب (ع ) به اجبار و با پاى برهنه به مسجد, تازيانه هايى كه بر بازوى مادر مى نشست و سرانجام موج سنگين رحلت زهراى مرضيه ى , كمر زينب را شكست .
گويى زينب , از همين آغاز راه , در برابر طوفان تازيانه غم ها قرارمى گيرد تا روزى بتواند همه غم و رنج هستى را بر دوش كشد!.
غـم و رنـجـى كه پدر در كوفه از آن خبر داده است : روزى زينب در كلاس تفسيرش براى بانوان , سوره كهيعص را تفسير مى كرد.
على (ع ) وارد شد و از دخترش پرسيد: كهيعص را تفسير مى كنى ؟!.
زينب عرض كرد: آرى .
على (ع ) فرمود: اى نور ديده !.
ايـن حـروف , رمـزى است در مصيبت وارده بر شما عترت پيغمبر و شايد فرموده باشد: كاف , رمز كربلا است , هاء اشاره به هلاكت عترت دارد, ياء يعنى يزيد,آن كه بر حسين ستم مى كند, عين كنايه از عطش ابى عبداللّه است , و صاد اشاره به صبر دارد.
زينب در زير تازيانه روزگار آبديده مى شود تا پيام رسان عاشورا باشد.
از هـمـيـن رو زمانى كه پسرعمويش , عبداللّه بن جعفر, به خواستگاريش مى آيد, شرط مى كند: در رفتن به خانه برادرم (حسين ) آزاد باشم و هرگاه اوبه مسافرت رفت , من نيز بايد با او بروم !!.
مصيبت شهادت اميرمومنان على (ع ) و امام حسن مجتبى (ع ), زينب را آبديده تر مى كند.
آن گاه زمان هجرت فرا مى رسد و در سال 60 هجرى , به همراه برادرش امام حسين (ع ), از مدينه به مكه و از آن جا به طرف كربلا حركت مى كند.
كـربـلا صـحنه شهادت برادران و برادرزادگان زينب و منظره تماشايى به خون نشستن محمد و عون , دو رزمنده قهرمان و شجاعى است كه در دامان زينب پرورش يافته اند.
زيـنـب , نـاظر اين صحنه هاست و همه اينها از زينب , دختر على (ع ), شيرزنى مى سازد كه از عصر عاشورا, قافله سالار كاروان اسيران آزاديبخش مى شود.
پـس از آتـش گرفتن خيمه ها در شب يازدهم محرم الحرام سال 61 هجرى قمرى و با وجود فشار غـم هـا بر قلب زينب , در نيمه شب با قدى خميده به نماز شب مى ايستد و فرداى آن به همراه امام سجاد(ع ) و ديگر اسرا, راهى كوفه مى شود.
در كـوفـه , زيـنـب (س ) را بـه مـجـلـس ابـن زياد مى برند, در حالى كه كنيزانش , پيرامون وى را گرفته اند.
او با شكوهى خاص وارد مجلس مى شود و به عبيداللّه اعتنايى نمى كند.
ابن زياد, از اين بى توجهى , به شدت ناراحت شده , با اين كه زينب را شناخته است , مى پرسد: اين زن پرنخوت و تكبر كيست ؟.
كسى جواب نمى دهد!.
باز سوال مى كند, تا بار سوم كه زنى پاسخ مى دهد: اين زينب دختر على است !.
عبيداللّه مى گويد: خدا را شكر مى كنم كه شما را رسوا و دروغتان را آشكار كرد!.
زيـنـب با كمال شهامت و شجاعت مى فرمايد: خدا را شكر مى كنيم كه افتخار شهادت را نصيب ما كرد!.
رسوائى از آن فاسق ها است .
ما در عمرمان دروغ نگفته ايم , دروغ هم از آن فاجرهاست .
زينب , در شام و در برابر يزيد نيز با خطبه اى غرا و آتشين , طبل رسوايى يزيد را به صدا درآورد و با ايـن كه در چنگال خون آشام ترين طاغوت زمان اسير بود, چنان حماسه آفريد كه پايه هاى حكومت فرزند معاويه را به لرزه درآورد.
در ظـاهـر, يـزيد فرمانروا بود و زينب تنها و دربند, اما روح بلند دختر فاطمه (س ), يزيد را درهم شـكسته بود و سرانجام يزيد, از ترس سقوطحكومتش , به اين نتيجه رسيد كه كاروان اسيران را به مدينه بفرستد.
پـس از ورود كـاروان بـه مـديـنـه , هـمـه مـى دانـستند بايد به كجا رفت , مسير كاروان به سوى مسجدالنبى ر بود.
زيـنـب كه همه خاطرات مدينه , پيامبر(ص ) و حسين (ع ) را به دل داشت , تا نگاهش به قبر پيامبر گرامى اسلام (ص ) افتاد, صداى گريه اش بلند شدوفريادزد: اى رسول خدار!.
خبر كشته شدن حسين (ع ) را آورده ايم !.
پس از اين ماجرا, مدينه آماده بهره بردارى از كلاس درس امام سجاد(ع ) و زينب كبرى شد.
زينب احكام و فتاوى را براى مردم بيان مى كرد و محور مراجعه آنان بود.
روحيه و بيان زينب (س ), همه را به ياد اميرمومنان (ع ) مى انداخت .
كـار زيـنـب (س ) ابلاغ خون شهيدان بود و چه خوب پيام خود را ابلاغ كرد. حضرت زينب سلام الله عليها، شيرزن دشت كربلا سرانجام پس از عمري دفاع از طريق حقه ولايت و امامت در 15 رجب سال 63 هجرى قمرى در ضمن سفرى كه به همراه همسر گراميشان عبداللّه بن جعفر به شام رفته بودند، وفات يافته و بدن مطهر آن بانوى بزرگوار در همانجا دفن گرديد.
مزار ملكوتى آن حضرت (دمشق/سوریه)، اينك زيارتگاه عاشقان و ارادتمندان اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السّلام مى باشد.

خداوند می بیند می داند می تواند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا ، hamed
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
RE: حضرت زینب(س) پاسدار عزت امام حسین(ع) بود - آشنای غریب - ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۲۶ صبح

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا