ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امیتازات: 3.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
بازی روزگار"از دلنوشته های پروفسور حسابی (پدر فیزیك ایران)
۱۳ آذر ۱۳۹۵, ۰۵:۰۶ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۳ آذر ۱۳۹۵ ۰۵:۰۶ عصر، توسط hamed.)
ارسال: #6
Lightbulb RE: بازی روزگار"
#باران چقدر باید بباری تا دریا شوم؟


چند هزار درخت باید در من بروید تا جنگل شوم؟


روح سبز و ساحلی من در من نمیگنجد.


#شبها ماسه ها را در آغوش میگیرم اما خوابم نمی برد!





کاش میدانستم چقدرخوب بودن نیاز است تا پروانه شدن.


شالیها را درو کردند و پاییز شد


امسال هم نیاموختم چگونه شالیزار شوم.


چقدر بخشش نیاز است تا تکه ای ازخدا شوم؟


آنقدر قالبم کوچک شده که از خدا شدن هم ارضا نمیشوم.


#اینجا جای من نیست


بالهایی برای پریدن میخواهم...




[font=tahoma]
از؛امین آزاد

Roseدر انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشیدArrow
من یک اخراجی هستم
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط آشنای غریب
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
RE:سر سازگاری ندارد سپهر - hamed - ۳۰ بهمن ۱۳۹۰, ۰۵:۳۸ عصر
RE: نگویم که دنیا نه از بهر ماست - hamed - ۲ اسفند ۱۳۹۰, ۱۰:۱۱ عصر
RE:داستانی نه تازه - hamed - ۶ فروردين ۱۳۹۱, ۰۸:۳۸ صبح
RE: بازی روزگار" - hamed - ۱۳ آذر ۱۳۹۵ ۰۵:۰۶ عصر

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا