ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
۳ آذر ۱۳۸۹, ۰۶:۱۸ عصر
ارسال: #3
RE: عید غدیر
دشت غوغا بود، غوغا بود، غوغا در غدير

موج مى‏زد سيل مردم، مثل دريا در غدير

تشنگيها بود و توفان بود و شن بود و غبار

محشرى از هر چه با خود داشت صحرا، در غدير

كاروان آرام و بى تشويش لنگر مى‏گرفت

تا بگيرد كاروان سالارشان جا در غدير

گردها خوابيد كم كم، كاروان خاموش شد

تا پيمبر خود چه خواهد گفت آيا در غدير!

تا افق انبوه مردان صحارى بود و دشت

و سكوتى، تا كند آن مرد لب وا در غدير

مرد اما با نگاهى گرم در چشمان شوق

جستجو مى‏كرد محبوبش على را در غدير

پس به مردان عرب فرمود: «بعد از من على است

هر كه من مولاى اويم اوست مولا در غدير»

گردها خوابيده بود و كاروان خاموش بود

خوانده مى‏شد انتهاى قصه ما در غدير

در شكوه كاروان آن روز با آهنگ زنگ

بى گمان بارى رقم مى‏خورد فردا در غدير

اى فراموشان باطل! سر به پايين افكنيد!

چون پيمبر دست حق را برد بالا در غدير

حيف! اما كاروان منزل به منزل مى‏گذشت




[تصویر:  FunShad.Com-20091130-01386bd6d8e091c2ab4...44d37b.jpg]

از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم

[تصویر:  1_emza_22.jpg]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط کبوتر حرم ، ضحی ، هُدهُد صبا
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
عید غدیر - مشکات - ۱۳ آذر ۱۳۸۸, ۰۴:۱۶ عصر
RE: عید غدیر - مشکات - ۱۴ آذر ۱۳۸۸, ۰۹:۵۹ عصر
RE: عید غدیر - مشکات - ۳ آذر ۱۳۸۹ ۰۶:۱۸ عصر
RE: عید غدیر - ضحی - ۳ آذر ۱۳۸۹, ۰۸:۲۳ عصر
RE: عید غدیر - هُدهُد صبا - ۱۶ شهريور ۱۳۹۵, ۰۸:۴۷ عصر
غدیر - مریم گلی - ۲۳ آبان ۱۳۹۰, ۰۴:۰۰ عصر

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا