ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
چرا زندگی را دوست نداشته باشیم...
۷ فروردين ۱۳۹۱, ۰۲:۱۵ عصر
ارسال: #3
RE: چرا زندگی را دوست نداشته باشیم................

چه حكايت جالبيست...
كلمه ى زندگی با"زن" آغاز ميشود...
و کلمه ى مردن با"مرد"...
پس خواهرم!
ببال به خود که آغازگر زندگی هستی...
--------------------------------------------------------------
دلنوشته ي يک بانو براي همسرش:
ظرفِ انگورها و سيب‌ها و انجيرها را نگاه مي‌کني و مي‌گويي: "حواس پرت شده‌اي‌هاااااا بانو..."
با انگشت‌هايت اين دو تارِ موي شيطان را مي‌بري زير روسريِ پُر پَروانه‌ام.
سيب‌ها و انگورها و انجيرها را از من مي‌گيري.
**
توي شلوغي اين دقيقه‌هاي پُر مهمان،توي تُند و تُند چاي ريختن و ميوه شُستن و باقلوا چيدن، چه خوب است که حواست به حواس‌پرتي‌هاي من هست؛ که هنوز حواست به اين دو تا تارِ موي شيطان...Rose
یاعلی

"حسبی الله ونعم الوکیل ولاحول ولا قوة الا بالله ولا اله الا انت سبحـانک انی کُنتُ من الظالمین"
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed ، هُدهُد صبا ، آشنای غریب ، فاطمه گل
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
RE: چرا زندگی را دوست نداشته باشیم................ - خادم شهدا - ۷ فروردين ۱۳۹۱ ۰۲:۱۵ عصر

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا