ارث زن
۲۰ بهمن ۱۳۸۸, ۰۲:۲۴ عصر
ارسال: #1
|
|||
|
|||
ارث زن
فلسفه تفاوت ارث زن و مرد در اسلام
: قسمت اول: چکیده از جمله اشكالاتى كه طرفداران برابرى همه جانبه حقوق زنان با مردان مطرح مىكنند، موضوعِ ارث زن در اسلام است؛ اینان مىگویند: چرا اسلام ارث زن را كه ناتوانتر از مرد است، نصف مرد قرار داده است؟ آیا این ظلم به زن نیست؟ نگارنده در این نوشتار مختصر، بر آن است كه با كنكاش در منابع حقوق اسلام، فلسفه این حكم اسلامى را تبیین كند. در این نوشتار، ابتدا تاریخچه ارث زن در میان اقوام و ملل پیش از اسلام و در ادیان آسمانى غیر از اسلام، بررسى مىشود. سپس به چگونگى ارث زن در اسلام اشاره مىشود و ضمن پاسخ به اشكالهاى مطرح شده، فلسفه تفاوت ارث زن و مرد، بیان مىگردد و بر این نكته تأكید مىشود كه قانون ارث در فقه، بر اساس عدالت اقتصادى، اجتماعى و روانى و طبق اصل تقسیم مال بر پایه حاجت، وضع شده است. مقدمه: یكى از موضوعهایى كه براى طبیعى مسلكان صدر اسلام و طرفداران برابرى همه جانبه زنان با مردان در عصر كنونى، بهانهاى شده براى حمله به اسلام، موضوع ارث زنان است. اشكال به این صورت مطرح مىشود كه اسلام در باب ارث با تصویب كمتر بودن نصیب زن از مرد، شخصیت و ارزش انسانى زن را نادیده گرفته است! طرفداران امروزین حقوق زن مىگویند: دیگر جهان آزاد و افكار زنده نمىتواند قبول كند كه هرگاه مثلا شوهر بمیرد، زن از او یك چهارم (در صورت نداشتن فرزند) و یا یك هشتم (در صورت داشتن فرزند) ارث ببرد؛ ولى چنانچه زن بمیرد، شوهر یك دوم (در صورتى كه زن فرزند نداشته باشد) و یا یك چهارم (در صورت داشتن فرزند) از اموال او را به عنوان میراث، مالك شود! چرا زن بیچاره كه ناتوانتر است باید یك سهم و مرد كه تواناتر است دو سهم ببرد؟ آیا این از انصاف و عدالت به دور نیست؟ نگارنده براى آن كه اشتباه طرفداران تساوى حقوق زنان با مردان را روى دایره تحقیق ریخته و فلسفه این حكم اسلامى را در باب ارث، از روى منابع حقوق اسلامى توضیح دهد، بعد از بیان مفهوم ارث، در بخشهاى زیر به بحث و تحقیق مىپردازد: 1ـ تاریخچه ارث زن در میان اقوام و ملل مختلف؛ 2ـ ارث زن، در ادیان الهى غیر از اسلام؛ 3ـ فلسفه تفاوت ارث زن و مرد ادامه دارد...... |
|||
|
۳ اسفند ۱۳۸۸, ۰۱:۳۴ صبح
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: ارث زن
قسمت دوم
مفهوم «ارث»، در لغت و اصطلاح در قاموس اللغة آمده است: ارث و میراث به معناى بقاء و باقیمانده چیزى است و وارث به معناى باقى، یكى از نامهاى خداوند است. ارث در لغت عرب از «ورث یرث، ورثا و ارثا...» به معناىانتقال مال یا دارایى متوفى به دیگرى (خویشاوندان نسبى یا سببى)، بدون عقد (قهرا) است. همچنین در فرهنگ معین براى واژه ارث، چند معنا ذكر شده است، از جمله: «میراث بردن، مال و دارایى شخص متوفى را صاحب شدن، تركه، باقى گذاشتن مالى پس از مرگ خود، خواه با وصیت نامه باشد یا بدون آن، حقوقى كه شخص به سبب مرگ افراد، مستحق مىگردد.» اغلب فقهاى اسلام «ارث» را تعریف نكردهاند؛ چنان كه محقق حلى در شرایع الاسلام بحث ارث را با موجبات آن آغاز نمود. ولى شهید ثانى در شرح لمعه مىنویسد: میراث، صیغه مفعال، و اصل آن از موراث بوده و «یاى» آن منقلب از واو است. میراث یا از ارث گرفته شده یا از موروث. بنابر اول [معناى مصدرى]، یعنى: استحقاق انسان، نسبت به مال متوفى، اصالتا به دلیل خویشاوندى نسبى یا سببى و بنابر معناى دوم (مفعولى)، یعنى: آن چیزى كه انسان در اثر فوت دیگرى، مستحق مىشود. و نیز در مفتاح الكرامة آمده است: میراث عبارت است از آنچه كه انسانى با مرگ دیگرى در اثر رابطه خویشاوندى نسبى و یا سببى اصالتا استحقاق پیدا مىكند. در قانون مدنى ایران نیز مانند اغلب قوانین دنیا، ارث تعریف نشده؛ با این حال، در ماده 140 قانون یاد شده، ارث را از اسباب تملك شناخته شده است و در تعریف آن آمده است: «انتقال قهرى دارایى و تركه متوفى به ورثه او. منظور از دارایى، حقوق مالى متوفى است كه هنگام فوت، دارا بوده است. تاریخچه ارث زن در میان اقوام و ملل مختلف از زمانى كه بشر، مفهوم مالكیت را درك كرد و زندگى جمعى پا گرفت، هركس از جهان رخت برمىبست، اموال و دارایىاش به تصاحب دیگران درمىآمد. قبل از اسلام در میان اقوام و ملل متمدن و غیر متمدن جهان، این مصادره تابع زور مدارى بود؛ به گونهاى كه هركس نیرومندتر بود، اموال شخص متوفى را به تصاحب درمىآورد و افراد ضعیف و ناتوان و از جمله زنان و كودكان را محروم مىساخت. در اینجا، براى فهم بهترمطلب، نگاهى اجمالى مىافكنیم به تاریخچه ارث زن در میان اقوام و ملل مختلف قبل از اسلام: 1ـ ارث زن در روم رومیان با وجود این كه تمدن درخشانى داشتهاند، زنان را همانند دیگر اموال، ملك مرد محسوب مىكردند و موجوداتى ناقص و ضعیف الارده مىانگاشتند. آنان، براى خانواده و دودمان استقلال اجتماعى خاصى قائل بودند؛ استقلالى كه آن را از نفوذ و تأثیر حكومت نسبت به حقوق افراد آن خانواده در برابر هم، مصون دارد. در حقیقت، هر خانوادهاى در حوزه خانوادگى خود از لحاظ امر و نهى و قوانین جزائى و سیاسى، استقلال داشت. طبق همین اصل، سرپرست هر خانواده مورد اطاعت آن خانواده بود و نسبت به آنها سمت فرمانروایى و قیمومت كامل داشت و افراد خانواده از قبیل زن و فرزند و بردگان و خدمتگزاران، همگى در تحت سیطره و سرپرستىاش بودند و با وجود او، مالك چیزى نبودند. از این رو، هنگامى كه یكى از دختران آن خانواده، مالى را كه به عنوان مهریه به اذن سرپرست، مالك گردیده بود و یا یكى از پسران كه به اذن او صاحب مالى شده بود، از دنیا مىرفت، سرپرست آن خانواده براساس سیطره و مالكیت مطلق خود، تمامى آن اموال را به ارث مىبرد. بر طبق الواح دوازدهگانه ژوستیى نیانوس، امپراطورى روم كه از كهنترین اسناد تاریخى حقوق روم است، دختران و زنان به طور كلى از ارث محروم بودند و میراث فقط به فرزندان پسر تعلق داشت. هیچ كس حق نداشت كه حتى، تنها فرزند دختر ازدواج نكرده خود را وارث خویش قرار دهد. اگر پدرى تنها چند دختر داشت، مىبایست براى یكى از آنها شوهرانتخاب كند، تا بتواند شوهر دخترش را وارث خود قرار دهد. در روم قدیم، نه تنها زن از ارث محروم بود، بلكه اساسا محجور به شمار مىرفت و مىبایست در تحت قیمومیت پدر، شوهر، برادر، پسر و یا یكى از اقوام ذكور منسوب به شوهر كه در میان اقوام او بر دیگران مقدم بود، قرار مىگرفت. از مطالب ذكر شده، درمىیابیم كه در تمدن روم هرگز به زنان تحت عنوان دختر، همسر، مادر یا خواهر ارث نمىدادند؛ زیرا این موضوع موجب مىشد كه مال و ثروت، از خانوادهاى به خانواده دیگر منتقل شود و از آنجا كه آنان براى بیت (دودمان و خانواده) اصالت و استقلال قائل بودند، (چنان كه اشاره شد) هرگز به این موضوع كه با استقلال و اصالت بیت منافات داشت، تن در نداده و آن را جایز نمىدانستند. 2ـ ارث زن، در تمدن یونان یونانیان، تمدن شكوفایى داشتند. افلاطون و ارسطو به عنوان مشاهیر آن تمدن كهن، معتقد بودند كه زن، تنها براى خدمت به مرد و دوام نسل به وجود آمده است و شخصیتى بین انسان و حیوان دارد. در تمدن یونان نیز، میراث خانوده به فرزندان پسر مىرسید و زنان و كودكان به طور كامل از ارث محروم بودند. البته بعد از مدّت زیادى، طریق مخصوصى براى ارث دادن به دختران و زنان، در بین آنها رایج شد؛ مثلاً براى این كه دختر بتواند ارث ببرد، كسى را به پسرخواندگى قبول نموده و بعدا دختر خود را به ازدواج او در مىآوردند؛ در نتیجه چون پسرخوانده ارث مىبرد، زن و شوهر عملاً در ثروت خانوادگى شریك مىشدند؛ بدین طریق، دختر مىتوانست نصیبى از میراث خانواده داشته باشد و یا از طریق وصیت، اموالى به زن یا دختر مىدادند. در هر صورت، اصلكلى، محرومیتزن از ارث بوده است) 3ـ ارث زن، در هند، مصر، چین و ژاپن در دنیاى قبل از اسلام، موضوع تبعیض در ارث و محروم كردن زنان، اختصاص به روم و یونان نداشت؛ بلكه در شرق دنیاى آن روز؛ یعنى هند و چین و ژاپن، همچنین مصر كه ریشه در تمدن كهن داشت، این محرومیت حكمفرما بود؛ بهگونهاى كه در مصر قدیم، تركه متوفى به پسر بزرگتر منتقل مىشد و برادران و خواهران دیگر، مىبایست زندگى مشتركى را به ریاست برادر ارشد داشته باشند. به هر حال، زنان از ارث بردن محروم بودند. در تمدن هند، طبق مجموعه قوانین «مانو»، زن از ارث محروم بود و تحت قیمومت مرد قرار داشت. طبق این قانون، پس از مرگ پدر، اموال او به فرزندان پسرش منتقل مىشد. هرگاه متوفى جز دختر، فرزند دیگرى نداشته باشد، باید دخترش را مكلف به تولید پسرى كرد، تا آن پسر بتواند وارث قانونى جد مادرى خود گردد. در برخى از قبایل هندى، زن پس از شوهرش به عنوان تركه به ارث مىرسید و یا بر اساس رسم «ساتى» او را به همراه جسد شوهرش در آتش مىافكندند و یا او را خفه كرده و به همراه شوهرش در گور مىنهادند و این امر را نشانه اعلام وفادارى و عشق زن هندى به شوهرش قلمداد مىكردند. در برخى از قبایل هندى، زن حكم دام را داشت و در بین ورثه تقسیم مىشد. در چین و ژاپن، بویژه در عصر كنفوسیوس، پدر مالك زن و فرزندان به شمار مىرفت؛ حتى حق داشت، آنها را بكشد. گاهى زن وظیفه داشت، براى اثبات وفادارى به شوهر، خود را بكشد. مادران همواره آرزوى داشتن پسر مىكردند. دختران و زنان از ارث محروم بودند. اگر همه فرزندان پدر، دختر بودند، پدر پسرى را به فرزندى قبول كرده و او را وارث خود قرار مىداد. 4ـ ارث زن، در اروپا ادامه دارد..... علی زمانی |
|||
۲۸ آذر ۱۳۹۱, ۱۲:۵۰ عصر
ارسال: #3
|
|||
|
|||
RE: ارث زن
دلیل منطقی بیارید
|
|||
۲۸ آذر ۱۳۹۱, ۰۳:۵۳ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۸ آذر ۱۳۹۱ ۰۴:۰۳ عصر، توسط گمنام.)
ارسال: #4
|
|||
|
|||
RE: ارث زن
سوال را به صورت کلی نمی توان طرح کرد که چرا ارث زن نصف مرد است، زیرا در مواردی ارث زن و مرد مساوی و در موارد دیگر ارث زن از مرد بیشتر است و فقط در برخی از موارد است که ارث از مرد کمتر است، پس بهتر است سؤال را این طور مطرح کنیم: چرا در برخی موارد ارث زنان نصف مردان است؟
اما رضا علیه السلام در پاسخ به این سئول فرمود: «زن وقتی که شوهر کرد، مالی به عنوان مهر می گیرد و هزینه زندگی وی بر عهدة مرد است و مرد باید نفقه و سایر مخارج زن را بدهد، ولی بر عهده زن چیزی نیست، از این جهت حق مرد بیشتر است».(حر عاملی، وسائل الشیعه، ج17، ص 437.) اما صادق علیه اسلام فرمود :«علتش این است که اسلام سربازی را بر زن واجب نکرده و مهر و نفقه را بر مرد لازم شمرده است از جرائم اشتباهی که خویشاوندان مجرم باید دیه بپردازند ، زن از پرداخت دیه و شرکت با دیگران معاف است».(علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج4، ص 360) با توجه به این دو روایت و با نگاه به احکام دیگر اسلام متوجه می شویم که نصف شدن ارث زن نسبت به مردان در برخی موارد با توجه به مسولیت های اقتصادی در خانواده و جامعه مانند دادن نفقه ومهر و دیه عاقله و شرکت در جهاد و پرداخت حقوق واجب اجتماعی که بر عهده مردان نهاده شده تنظیم شده است و دین اسلام برای ایجاد تعادل میان مسئولیت و حق این احکام را وضع نموده است .طبیعی است که دین اسلام وقتی مسئولیت مالی بیشتری را بر دوش مردان قرار داده حق بیشتری را نیز در ارث قرار داده تا بین مسئولیت و حق تعادل بر قرار شود. و چون به موضوع مهریه و نفقه(دادن خرج خانواده) نگاه کنیم بخشی از این حقوق(اموال مردان) به زنان برگشت می نماید. جواب کلی از نظر اسلام ، ارث نوعي انتقال منطقي ثروت هاي نسل پيشين به نسل هاي بعدي است كه ضابطه و قانون خاص و دقيقي را براي خود دارد : اسلام دارای نظام اقتصادی است که یک مجموعه است . بررسی عادلانه یا ظالمانه بودن آن، زمانی نتیجه صحیح می دهد که کلیت و مجموعه آن نظام با هم ملاحظه شود. جزئی نگری و بریدن یک حکم از کل مجموعه و بررسی مجرد آن، قطعا نتیجه صحیح به بار نخواهد آورد؛ مثلا حکم نفقه یا ارث باید در مجموعه حقوق و احکام اقتصادی -که بعضی به سود و بعضی به ضرر زن است- مورد توجه قرار گیرد ،نه به صورت مجرد و جدا از بقیه. اینک با توجه به اين اصل کلی به بررسی ارث می پردازیم: در زمان ظهور اسلام و نزول قرآن کریم، محرومیت زنان از ارث میان همه اقوام و ملل بشری در سطح دنیا وجود داشت. زن به هیچ یک از عناوین همسر، مادر، دختر و یا خواهر ارث نمیبرد. اسلام در زمینه ارث، انقلاب به وجود آورد . اولین نظام حقوقی جهانی بود که به زنان حق ارث عطا کرد . تمام قوانین ظالمانه دوران جاهلیت را که بر پایه اعتقادات و آداب و رسوم قبیله ای بود، منسوخ نمود. در دوران جاهلی نه تنها به زن ارث نمیدادند، بلکه او را همانند دیگر اموال متوفی، به ارث میبردند. این قانون جاهلی به وسیله قرآن کریم منسوخ شد. (1) اسلام برای اولین بار زن را به عناوین دختر، خواهر، مادر و...، وارث شمرد و به عنوان قانون کلی اعلام کرد: مردان را از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان به جای می گذارند، بهره ای است . زنان را [نیز] از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان به جای می گذارند ، بهره ای است؛ چه کم باشد یا فراوان و این بهره ای قطعی و واجب شده است.(2) در شان نزول این آیه نقل شده که شوهر زنی از دنیا رفت و برادرانش اموال وی را به ارث تصاحب کردند . به همسر و دخترش که تنها بازماندگان نزدیک او بودند، چیزی ندادند. زن به محضر رسول خدا شکایت برد و برادران متوفی در رد تقاضای ارث بردن زن به پیامبر عرض کردند: او که نمی تواند[برای جنگ و دفاع] سوار اسب شود . در مقابل دشمن بایستد . ملاک ارث بردن نیز قدرت جنگ و دفاع داشتن است؛ پس او ارث نمی برد. این آیه نازل شد و این بنیان را باطل اعلام کرد.(3) در آیه ارث فرزندان نیز به ارث بردن دختر تصریح شده، بلکه ارث او محور سهم گذاری واقع گردیده تا بر رد عقاید گذشتگان بر محروم بودن فرزندان دختر از ارث، تصریح کرده باشد.(4) به دلیل عدم دقت کافی و یک سویه نگری و جزءبینی، ارث از دیر باز محل ایراد بوده ، به خصوص در باره آیه بالا که سهم پسر را دو برابر سهم دختر دانسته و یا سهم شوهر را دو برابر سهم زن اعلام کرده است. ابن ابی العوجاء از شبهه پردازان زمان امام صادق(ع) می گفت: چرا باید زن ضعیف و بیچاره یک سهم ببرد و مرد دو سهم؟(5) برای این که به راز تفاوت حقوقی ارث بهتر پی ببریم،در چند نکته باید دقت کنیم: 1.ارث بر مبنای خویشاوندی نسبی(رَحِم) و سببی(ازدواج) است . در مبنای رَحِم- که اصلی ترین و فراگیرترین مبنای ارث است-زن و مرد هر دو سهیمند ؛ مثلا پدر و مادر ، دختر و پسر یا دایی و خاله و...هر دو با هم در یک طبقه جای می گیرند و ارث می برند. این گونه نیست که مادر ارث نبرد و پدر ببرد یا پسر ارث ببرد و دختر نبرد. 2.در مبنای رَحِم و قرابت نسبی ،خویشاوندان همه در یک رتبه نیستند ، بلکه آنان که به متوفی نزدیک ترند، خواه زن باشند یا مرد،اولویت دارند؛ مثلا پدر و مادر و دختر و پسر متوفی نزدیک ترین افراد به اویند. با وجود آنان، دیگران که خویشاوندان دورترند، از متوفی ارث نمی برند. بنا بر این اگر متوفی یک دختر داشته باشد و چند برادر، ارث را دختر می برد و به برادر ها چیزی نمی رسد. پس در این مبنا هم جنسیت دخالتی ندارد. 3.از مبانی مهم ارث، رعایت سود و زیان( غنم و غرم) است که کاملا عقلانی و عادلانه است. مرد دارای مسئولیت های اقتصادی متعددی است که زن از آن ها معاف است، بلکه بعضی از آنان در قبال زن می باشد ؛ مثلا مرد باید مهریه و نفقه به همسرش بدهد، نفقه فرزندان را بپردازد . در پرداخت دیه قتل خطایی مردان خاندان باید شرکت کند. زن علاوه بر این که از پرداخت همه این ها به عنوان تکلیف معاف است،نفقه و مهریه هم می گیرد؛ پس لازم است این بار سنگین که بر عهده مرد گذاشته شده با اختصاص فایده ای به او، جبران گردد.(6) 4.در بحث ارث زنان، این گونه نیست که همیشه سهم زن از سهم مرد کم تر باشد، بلکه گاهی مساوی و گاهی سهم زن بیش تر است . دو مورد دوم به فراموشی سپرده می شود مثلا: - در مواردی زن و مرد همتا و مساوی ارث میبرند، مثلا در صورتی که میت فرزند داشته باشد، پدر و مادرش هر کدام به طور یکسان (یک ششم) ارث میبرند . سهم پدر به عنوان مرد بودن بیش از سهم مادر نیست. - در مواردی سهم زن بیش از سهم مرد میباشد، مانند موردی که میت غیر از پدر و دختر، وارث دیگری نداشته باشد . در این جا پدر یک ششم میبرد . دختر یک دوم و بقیه به همین نسبت بین آن دو تقسیم می شود. نیز مانند موردی که میت دارای نوه باشد و فرزندان او در زمان حیات وی مرده باشند که در این جا نوه پسری سهم پسر را میبرد . نوه دختری سهم دختر را، یعنی اگر نوه پسری دختر باشد و نوه دختری پسر باشد، دختر دو برابر پسر ارث میبرد. (7) نیز در مواردی زن سهم بیش تری می برد مانند زمانی که تعداد فرزندان زیاد باشد که سهم زن(یک هشتم) از سهم تک تک فرزندان پسر بیش تر می شود. بنابراین به صورت کلی نمیتوان ادعا کرد که ارث زن همیشه کم تر از مرد است، زیرا در مواردی ارث زن و مرد ،مساوی و در موارد دیگر ارث زن از مرد بیش تر است .البته در بیش تر موارد ارث زن از ارث مرد کم تر است، 5.اصل کلی بر تقسم ارث به نسبت دو بر یک بین دختر و پسر و .. است. اما اسلام برای موارد خاص هم راهکار قرار داده است . مثلا ممکن است دختران فردی واقعا به ضعف مالی و... گرفتار باشند، در حالی که پسران او مشکلی نداشته باشند . در چنین جایی رسیدن سهم بیش تر به دختران واقعا مشکل گشا باشد ، در چنین جایی پدر و مادر که می خواهند اموال خود را به عنوان ارث برای فرزندان بگذارند، می توانند تدبیری بیندیشند که دختران سهم بیش تر ببرند، مثلا قبل از مرگ مقداری از اموال خود را به دختران هبه کنند یا نسبت به ثلث مال که حق وصیت کردن دارند ،وصیت کنند که همه اش یا سهم مهمی از آن به دختران برسد . به این صورت در تحقق یافتن عدالت موردی کمک کنند، چون احکام را باید با توجه به موارد کلی وضع کرد و موارد جزیی را باید راهکار گذاشت . با توجه به آنچه گفته شد ،فلسفه تفاوت زن و مرد در ارث روشن می گردد. بنا بر این در غالب موارد ارث مرد بیش از ارث زن است . آن هم در نظام کلی اقتصاد اسلام و با توجه به مبانی آن نظام و مبانی ارث، اقدامی کاملا عادلانه و به سود زن و مرد است. پینوشتها : 1.نساء(4) آیه 19. 2.همان،آیه7. 3.ترجمه المیزان،موسوى همدانى ، ج4،ص323 ، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه ، قم 1374 ش. 4.،نساء(4)آیه11. 5.شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 4 ،ص 351 ،انتشارات جامعه مدرسين قم، 1413 هجرى قمرى. 6.امام صادق(ع) در پاسخ به شبهه ابن ابی العوجاء به همین موارد استدلال می کند. 7. عبدالله جوادی آملی، زن در آینه جمال و جلال، ص 346، انتشارات اسراء ، 1377 ش. ( هر کس به احکامى که خدا نازل کرده حکم نکند ستمگر است) (سوره مائده آخر آیه45) با تشکر |
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
2 مهمان
2 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا