آیه الله مجتهدی تهرانی
۵ شهريور ۱۳۹۲, ۰۸:۱۸ صبح
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۴ مرداد ۱۳۹۳ ۱۰:۴۶ صبح، توسط fanaie.)
ارسال: #1
|
|||
|
|||
آیه الله مجتهدی تهرانی
سلام من خودم از طریق تلویزیون با این شیخ جلیل القدر آشنا شدم ، صحبت های شان آنقدر شیرین بود که جذبشان شدم، شما هم یکبار به سخنرانی ایشان گوش کنید،با این عنوان سرچ کنید:کلیپ درسهای استاد آیه الله مجتهدی تهرانی
خدا روحشان را شاد کند مرحوم آیتالله احمد مجتهدی تهرانی در سخنانی اظهار داشته است: امام زینالعابدین (ع) فرمودند: هر كس عالم و حكیمی نداشته باشد كه او را ارشاد كند هلاك میشود. انسان باید در دو چیز استاد داشته باشد یكی اخلاقیات و دیگر عُرفیات. اگر درس بخوانی و استاد اخلاق نداشته باشی، بر فرض آیةالله هم بشوی نَفْس تو هم، آیةالله میشود آنوقت بیچاره میشود. اما مواظب باش گرفتار نااهل نشوی، گرفتار این سیم وصلیها نشوی، اگر كسی پیدا شد كه دلش میخواهد همه بفهمند آدم خوبی است و فكر میكند سیمش وصل است، به او اعتماد مكن اگر كسی واقعاً سیمش وصل باشد به كسی نمیگوید.
رزقی که از خواندن نماز شب به دست میآید چگونه رزقی است ؟ روایت است کسی که نماز شب بخواند روزیاش زیاد میشود .. منظور از این رزق پول نیست ، رزق معنوی است .. استاد خوب گیرش میآید، رفیق خوب پیدا میکند ، هم اتاقی خوب گیرش میآید ، هنگام مسافرت همسفر خوب کنارش مینشیند ، نه هرویینی ، نه سیگاری .. داماد خوب، عروس خوب، پدر زن خوب، اینها رزق هستند .. ما خیال میکنیم که رزق یعنی پول بدست آوریم، میگوییم پس چرا ما نماز شب خواندیم پول گیرمان نیامد .. رزق معنوی مهمتراست .. از فواید نماز شب خوشبو شدن است .. از فوائد دیگر نماز شب این است که خوشبو میشوی .. من با بعضیها معانقه میکنم میبینم خیلی معطرند .. بعضیها عطر هم میزنند بوی بد میدهند، اما بعضیها عطر هم نمیزنند، اما وقتی معانقه میکنند خوشبو هستند .. این مال نماز شب است .. حدیث است کسی اگر نماز شب بخواند و فردا بگوید ندارم به من کمک کنید، دروغ میگوید .. این نمیشود که کسی نماز شب بخواند و فردا برای نهار معطل بماند .. دوش مرغی به صبح مینالید عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش یکی از دوستان مخلص را مگر آواز من رسید بگوش گفت گمان نمیکردم که تورا بانگ مرغی چنین کند مدهوش گفت این شرط آدمیت نیست مرغ ، تسبیح گویان و من خاموش مرغ که سحر میخواند میگوید « اذکروا الله یا غافلین » یعنی ای بی خبرها بلند شوید از خواب یاد خدا کنید ! خدا به همه ما توفیق بدهد نماز شب را با عشق بخوانیم .. نماز شب، را گاهی با کسالت میخوانیم، فایده ندارد .. هرکه سحر ندارد از خود خبر ندارد .. ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز کان سوخته را جان شد و آواز نیامد عاشق خواب ندارد .. آدم باید عاشق باشد .. یک وقتی کسی عاشق دیگری شده بود .. معشوق به عاشق گفت فلان ساعت میآیم .. عاشق خوشحال شد با خود گفت : عجب ! معشوق به من قول داده که 2 بعد ازظهر میآیم .. وقتی معشوق آمد دید که عاشق خواب است و خرخر میکند، یک مشت گردو در جیبش ریخت و رفت. بعد از چند روز عاشق گله کرد و گفت چطور نیامدی ؟ معشوق گفت برو تورا چه به عاشقی ؟! تو باید بروی گردو بازی کنی ! عاشق که خواب ندارد .. ما نمیگوییم شبها نخوابید .. کمی استراحت کنید .. کراهت دارد شبها اصلا نخوابیم .. شبها زودتر بخوابید که سحر خودتان بدون اینکه ساعت کوک کنید از روی عشق، از خواب بلند شوید .. اگر عاشق شدی، نماز شب خواندی، طلبهای وگرنه برو دنبال کسب و کار .. خدایا این توفیقات را تا آخر عمر از ما سلب مفرما ! توفیق نماز شب به همه ما مرحمت بفرما ! خدایا حال نماز شب به ما عطا بفرما ! خدایا گناهانی که سبب شده ما نماز شب نخوانیم را بیامرز ! چیزی که سبب میشود انسان نماز شب نخواند .. از امام صادق (ع) پرسیدند : من هر شب میخواهم نماز شب بخوانم اما نمیشود ، چکار کنم ؟ فرمودند : گناهانت زنجیرت کردهاند .. استغفار کنید، بعد نماز عصر 70 تا استغفار از تعقیبات است، استغفار کنید .. داستانهای طنز از زبان آیتالله مجتهدی تهرانی حلالم کن یکی از علما چند شب در هیأتی منبر رفت. شب آخر، پاکت چند شبی را که منبر رفته بود از صاحب مجلس گرفت. شخصی جلوی عالم را گرفت و گفت: «حاج آقا! بیزحمت یک دعا در گوش من بخوانید». آن عالم دعا را خواند. بعد آن شخص گفت: «آقا! من را حلال کنید». حاج آقا گفت: «حلالت کردم». چند دقیقه بعد آن عالم رفت تا برای خانهاش خرید کند. وقتی خواست پول اجناس را به صاحب مغازه بدهد، دست کرد داخل جیبش و دید ای داد بیداد! خبری از پول و پاکت نیست. عالم به لهجه ترکی گفت: «ددم وای! حلالش هم کردهام». آیههای سجدهدار علامه حلی در سنین کودکی پیش داییاش که محقق بود میرفت و درس میخواند. وقتی درسی را یاد نمیگرفت یا شیطنت میکرد، دایی دنبالش میکرد تا تنبیهش کند. علامه کوچک اما سریع یک آیه سجدهدار میخواند و داییاش به سجده میرفت، آن وقت خودش پا به فرار میگذاشت و فرار میکرد. سنگ قبر سلطان سلطان محمود غزنوی برای خود قبری ساخت، تا زمانی که مرد آنجا دفنش کنند. وقتی میخواست روی سنگ قبرش آیهای از قرآن را بنویسد، از نوکرش پرسید: «چه آیهای را بنویسم بهتر است؟» نوکر جواب داد: این آیه از قرآن را بنویس: «هذه جهنم التی کنتم توعدون؛ این جهنمی است که همواره وعدهاش به شما داده میشد!»
خودت را بشناس
اول فکر در خدا شناسی: خودت را بشناس. خودت را که شناختی خدا را هم می شناسی. وقتی خودت را پیدا کردی، به مجرد اینکه فهمیدی که هستی، [خدا را هم می شناسی] لذا می گویند: «من عرف نفسه، فقد عرف ربّه». هر کس خودش را بشناسد. خدا را می شناسد. خودت را که شناختی دیگر خدا برایت معلوم می شود. همانطور که روح شما مجرد است... من یک وقت خواب دیدم مردهام روحم دارد دنبال جنازهام می رود. من آنم که دنبال جنازه میرفت. این بدنم توی تابوت بود. ما خودمان غیر از این بدنمان است. این بدن ما مرکب است. همان طور که ما روح داریم. عالَم هم یک روحی دارد و مجرد است. و آن روح این عالم، خداست. همان که این روح ما در همه اعضای بدن ما هست، نمی شود بگوییم در دستمان هست در پایمان نیست. تمام بدن ما روح است. در تمام عالم هم خدا هست. در آسمان هست در دریا هم هست. یک جایی باشد که خدا نباشد نیست. تمام دنیا مثل این روح بدن ما که همه جای بدن ما هست. این عالم هم یک روحی دارد. طبیعت بی شعور نیست. طبیعت با شعور است. همین که روح ما کار می کند با روحمان دستمان جلو و عقب می آید، غذا می خوریم. گناهت را بشناس دوم: فکر در گناهانی که یک عمر کردم. نمی دانم خدا از من می گذرد یا نه بشینم فکر کنم. یک خوفی در من پیدا بشود. نمیدانم با این گناهانی که کردم خدا از من راضی است یا نه. در گناهانت فکر کن.گناهانت را هیچ وقت فراموش نکن. غیبت، دروغ، نگاه به نامحرم، ... نعمت هایت را بشناس سوم: به نعمتهایی که خدا بهت داده فکر کن. زن خوب، اولاد خوب، دین خوب، ولایت اهل بیت، شیعه مرتضی علی (ع) هستی. این ها همه نعمتهای خداست. «إن تعدّو نعمت الله لاتحصوها». خیلی نعمتها خدا به من داده که به دیگران نداده. آن رفیقم خانه ندارد، من دارم. او زن ندارد، من دارم. او زنش بد است، من زنم نماز شب خوان است. همه چیز را خدا به ما داده. واقعا چیزهایی به ما داده که به دیگران نداده. گاهی وقت ها من در خیابان می بینم، کارگر دارد خاک می برد. من با خودم میگویم ما اگر جای این ها بودیم چه کار می کردیم. بعضی ها الآن در خاک ها می گردند یک تکّه مقوا پیدا کنن ببرند بفروشند. یک لقمه نان تهیه کنند. در بوی گند خاک ... به ما اگر صد هزار تومان هم بدهند این کار را میکنیم؟ برویم شبها در خاک روبهها بگردیم. یک قاشقی، چنگالی، یک مقوایی، یک نایلونی. از این راه نان می خوردند. خوب این را نگاه کن بگو من اگر جای این بودم چه می کردم. یا شوفر تریلی بودم زن بچه ام را نمی دیدم. هر ده شب یکبار. یک ماه یکبار. در بیابان ها خوابم ببرد. تصادف کنم. درباره همه نعمت هایی که داری بنشین یک روز فکر کن. بهشت را بشناس چهارم: فکر در آیات وعد. آیات وعد آیاتی است که در مورد بهشت است. «بشر الصابرین». بشارت بده به صابران. این هایی که داغ اولاد می بینند. ای پیغمبر به آنها برو مژده بده.، بشارت بده: «الذین إذا أصابتهم مصیبة قالوا انّا لله و انّا الیه راجعون». هر کس عمل صالح انجام دهد، وارد بهشت می شود. یک عالمه آیات داریم که راجع به بهشت است. به آن آیات وعد می گویند. جهنم را بشناس پنجم: فکر در آیات وعید. «وعید» آیات جهنّم است. یکی از آیاتش را بخوانم. «کلّما نضجت جلودهم بدّلنا جلوداً غیرها لیذوقو العذاب» وقتی پوست جهنّمی در جهنّم می سوزد. خدا یک پوست دیگر به بدنش خلق می کند که دو مرتبه بسوزد. باز می سوزد باز پوست دیگر خلق می کند که بسوزد. چون در جهنّم مرگ نیست. نه در بهشت مرگ است نه در جهنّم. «وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ». الْحَیَوَان یعنی حیات. عالم آخرت عالم حیات است. مرگ و میر دیگر آنجا نیست. پس هرچه پوست جهنّمی می سوزد. پوست دیگر جایگزینش می کنند. در این آیات آدم باید فکر کند. گریه کند. بگوید خدایا اگر مرا ببرند جهنّم چه می شود. پوستم هی می سوزد دو مرتبه پوست جدید بدل می روید، «لیذوقوا العذاب»؟ برای سلامتی امام زمان صلوات. |
|||
|
۳ دي ۱۳۹۲, ۱۱:۵۴ صبح
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: آیه الله مجتهدی تهرانی
مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی ره
یک روز در ایام تحصیل در نجف اشرف، پس از اقامه نماز پشت سر آیت الله مدنی، دیدم که ایشان شدیدا دارند گریه می کنند و شانه هایشان از شدت گریه تکان می خورد، رفتم پیش آیت الله مدنی و گفتم: ببخشید، اتفاقی افتاده که این طور شما به گریه افتاده اید؟ ایشان فرمودند: یک لحظه، امام زمان (عج) را دیدم که به پشت سر من اشاره نموده و فرمودند: »آقای مدنی! نگاه کن! شیعیان من بعد از نماز، سریع می روند دنبال کار خودشان و هیچکدام برای فرج من دعا نمی کنند. انگار نه انگار که امام زمانشان غایب است! و من از گلایه امام زمان(عج) به گریه افتادم » آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
|
۱۴ شهريور ۱۳۹۳, ۱۱:۰۰ صبح
ارسال: #3
|
|||
|
|||
RE: آیه الله مجتهدی تهرانی
خلـــوص در عمـــل ♥•٠·˙
زمانی که مردم مشغول کثرت عمل هستند، دعای کمیل می خوانند، دعای ندبه، دعای سمات، نماز شب و زیارت عاشورا می خوانند، و به کارهای آخرتی مشغول هستند، تو کاری کن که عملت خالص باشد. مثلا دیده اید که بعضی ها پرخوری می کنند، در عوض بعضی ها کم ولی مقوی می خورند؟ زمانی که مردم می خواهند عملی انجام دهند که همه بفهمند، تو یک عمل خالص انجام بده. ┘◄ آیت الله مجتهدی تهرانی آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا