فواید زیارت امام حسین(علیهالسلام)
۷ دي ۱۳۸۹, ۰۶:۱۵ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۷ دي ۱۳۸۹ ۰۶:۲۷ عصر، توسط boshra.)
ارسال: #1
|
|||
|
|||
فواید زیارت امام حسین(علیهالسلام)
مرحوم علامه نوری از عالم بزرگوار و متقی و معدن علم و فضل، شیخ المشایخ شیخ جواد و او از پدر بزرگوارش عالم متقی شیخ حسین نجفی نقل میکند: مردی نصرانی در بصره تجارت داشت سود بسیار از بازرگانی به دست آورد، به طوری که بصره را برای سکونت و تجارت خود مناسب ندید. همکاران و دوستانش برای او نوشتند به بغداد بیا، بصره برای تو سزاوار نیست. ناگزیر اموال خود را گرد آورده، به سوی بغداد حرکت کرد تا بتواند به کسب خود ادامه دهد.
در راه دزدان به وی حمله کردند و اموالش را چپاول نمودند. تاجر بینوا با دست خالی و پای پیاده خود را به یکی از بادیه نشینها رسانیده و به عنوان مهمان بر آنها وارد شد. کم کم با اهل قبیله مأنوس گردید، و در تغییر مکان با آنها همراه، و در کار و شغل زراعت با آنها همکاری مینمود. پس از مدتی با خود گفت: گویا من بر این مردم تحمیل شدهام. لذا روزی با جوانان و رفقا اندیشه خود را به میان گذاشت. به ا و گفتند: مطمئن باش تو بر ما تحمیل نشدهای. زیرا بودجه روزانه معینی برای خوردن و آشامیدن میهمانان منظور است، و با بود و نبود تو تغییری در آن داده نمیشود، آسوده باش. تا اینکه عدهای از آنها قصد زیارت ائمه(علیهمالسلام) کردند و جهت توشه راه، گندم و خرما تهیه کردند، ا ین نصرانی هم شوق زیارت پیدا کرد و گفت: از تنهایی در اینجا خسته میشوم، اگر مانعی ندارد مرا هم با خود ببرید تا کمکی برای شما باشم. لذا آن نصرانی را هم با خود بردند. از توشه آنها میخورد و مواظب اثاث آنها بود، تا به نجف اشرف وارد شدند، زیارت کرده سپس عازم کربلا شدند. ایام عاشورا بود، چون داخل کربلا شدند، همه کربلا پر از ماتم و شور و گریه بود. کنار صحن منزل کردند و اثاثیه خود را پیش نصرانی گذاشتند و به او گفتند: همین جا بمان تا فردا بعد از ظهر ما نزد تو میآییم. شب عاشورا بود، نصرانی در آنجا ماند. چون مقداری از شب گذشت، سه بزرگوار دید که از حرم خارج شدند، یکی از آنها به دیگری فرمود: نام زائرانی را که در این شهر آمدهاند در دفتر مخصوص ثبت کن. آن دو نفر جدا شدند و رفتند، مدتی گذشت و برگشتند و صورت اسامی را تقدیم آقا نمودند. آقا نگاهی به دفتر کرد و فرمود:هنوز از افراد زائر باقی مانده است. دوباره رفتند و برگشتند و گفتند: کسی باقی نمانده است. آقا فرمود: باز هم لیست کمبود دارد، آن را کامل کنید. برای سومین بار به همه جا مراجعه کردند، برگشتند و گفتند: هیچ کس باقی نمانده است مگر این مرد نصرانی. فرمود:چرا اسم او ننوشتهاید؟ «اَلَیسَ قَد حُلَّ بِساحَتِنا؛ آیا او در حریم ما وارد نشده است؟» [۱] پس آن نصرانی از خواب کفر بیدار شد و نور ایمان در دلش تابید، و خداوند عوض اموال دنیوی نعمتهای اخروی به او لطف فرمود. پی نوشت: [۱] - دارالسلام: ج ۲، ص ۱۴۴. http://www.imamhosain.com از سلیمان اعمش نقل شده که گفت: همسایهای داشتم که با او رفت و آمد میکردم. شب جمعهای پیش او رفتم و درباره زیارت امام حسین(علیهالسلام) سؤال کردم، آن شخص گفت، بدعت است و هر بدعتی گمراهی و هر گمراهی در آتش است. سلیمان گوید: با غیض و غضب از کنار او برخاستم و با خود گفتم: سحر پیش او میروم و برخی از فضایل حضرت حسین(علیهالسلام) را برای او نقل میکنم،اگر بر عناد خود اصرار ورزید، او را میکشم. هنگام سحر سراغ او رفتم، درب خانهاش را کوبیدم و او را با نام صدا زدم،همسرش گفت: شوهر به زیارت امام حسین(علیهالسلام) رفته است. سلیمان گوید: دنبال او به زیارت آن حضرت رفتم، چون داخل حرم شدم او را در سجده دیدم که گریه میکند، و مشغول توبه و استغفار است. بعد از مدتی طولانی سر از سجده برداشت. به او گفتم: تو دیشب منکر زیارت امام حسین(علیهالسلام) بودی و آن را بدعت میدانستی،اکنون خود به زیارت آمدهای؟! در جواب گفت: ای سلیمان، مرا ملامت نکن. من تا دیشب ائمه(علیهمالسلام) را قبول نداشتم،اما خوابی دیدم که مرا به وحشت انداخت: مردی جلیل القدر را – با قامتی متوسط که از بزرگی جلالت و جمال و کمال قادر بر توصیف او نیستم – دیدم که گروهی اطراف او بودند، و در کنارش بزرگواری بود که تاجی بر سر داشت. از یکی از خدام پرسیدم: اینها چه کسانی هستند؟ گفت: این محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله) و آن دیگری علی مرتضی(علیهالسلام) – وصی او – است، با دقت نگاه کردم ناقهای از نور – که بین زمین و آسمان در حرکت بود – دیدم که بر او هودجی از نور بود و در آن دو زن نشسته بودند. گفتم: این ناقه از کیست؟ گفت: از خدیجه کبری و فاطمه زهرا(سلاماللهعلیهما) است. گفتم: این جوان کیست؟ گفت: حسن بن علی(علیهالسلام) است. گفتم: به کجا میروند؟ گفت: به زیارت سیدالشهدا حسین بن علی(علیهماالسلام) که در کربلا مظلوم شهید شده است. آنگاه خواستم به جانب هودجی که حضرت فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) در آن بود، بروم، دیدم رقعههایی از اسمان فرو میریزد. پرسیدم: این رقعهها چیست؟ گفت: در این رقعهها نوشته: «امان من الله لزوار الحسین(علیهالسلام) لیله الجمعه؛ امان است از جانب خداوند برای زائرین امام حسین(علیهالسلام) در شب جمعه». من هم از آن رقعهها درخواست کردم. گفت: تو میگویی زیارت بدعت است، به تو داده نمیشود، تا معتقد به فضل و شرف آن بزرگوار باشی و به زیارت او بروی. (ناگاه هاتفی ندا کرد: آگاه باشید که ما و شیعیان ما در درجه عالیهای از بهشت هستیم). پس با ترس و وحشت بیدار شدم و در همان ساعت اراده زیارت سید خودم امام حسین (علیه السلام) نمودم و اکنون به سوی پروردگار توبه میکنم. سوگند به خدا ای سلیمان، تا زندهام زیارت آن حضرت را ترک نخواهم کرد.[1] پاورقی: [۴] - دارالسلام: ج ۱، ص ۲۴۵ – نجم الثاقب: ص ۲۷۷ . به نقل از مزار ابن المشهدی و منتخب طریحی، بحارالانوار: ج ۱۰۱، ص ۵۸ به نقل از مزار کبیر. پس از مطالعه مطلب ارسالی ما را از نظر خویش بهره مند بفرمایید. |
|||
|
۹ دي ۱۳۸۹, ۱۱:۰۰ عصر
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: فواید زیارت امام حسین(علیهالسلام)
سلام
در خصوص شخصیت های دینی مطالب بیشتری ارسال کنید |
|||
۱۳ آبان ۱۳۹۰, ۰۱:۱۰ عصر
ارسال: #3
|
|||
|
|||
RE: فواید زیارت امام حسین(علیهالسلام)
كم كم داريم به ماه محرم نزديك ميشيم
22 روز ديگه مونده و الهي كه امسال خوندن اين مطالب ارزشمند بتونيم با معرفت حسيني آشنا بشيم و با عشق گريه كنيم. آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
۱۳ آبان ۱۳۹۰, ۰۵:۵۸ عصر
ارسال: #4
|
|||
|
|||
RE: فواید زیارت امام حسین(علیهالسلام)
الهی الهی
در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا