کاسه چوبی - نسخه قابل چاپ +- تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید (http://forum.ghorany.com) +-- انجمن: فرهنگی و هنری (/forum-1.html) +--- انجمن: داستان (/forum-26.html) +--- موضوع: کاسه چوبی (/thread-664.html) |
کاسه چوبی - کارآگاه گجت - ۸ مرداد ۱۳۸۹ ۱۰:۰۵ عصر پیر مردی تصمیم گرفت تا با پسر، عروس و نوه چهار ساله خود زندگی کند. دستان پیر مرد می لرزید و چشمانش خوب نمی دید و به سختی راه برود . هنگام خوردن شام ، غذایش را روی میز ریخت و لیوانی را بر زمین انداخت و شکست . پسر و عروس از این کثیف کاری پیرمرد ناراحت شدند : باید درباره پدر بزرگ کاری بکنیم ، وگرنه تمام خانه را به هم می ریزد. آنها یک میز کوچک در گوشه اطاق قرار دادند و پدر بزرگ مجبور شد به تنهایی آنجا غذا بخورد. بعد از این که یک بشقاب از دست پدر بزرگ افتاد و شکست ،دیگه مجبور بود غذایش را در کاسه چوبی بخورد. هر وقت هم خانواده او را سرزنش می کردند ، پدر بزرگ فقط اشک می ریخت و هیچ نمی گفت . یک روز عصر ،قبل از شام ، پدر متوجه پسر چهار ساله خود شد که داشت با چند تکه چوب بازی می کرد . پدر رو به او کرد و گفت : پسرم ، داری چی درست می کنی ؟ پسر با شیرین زبانی گفت : دارم برای تو و مامان کاسه های چوبی درست می کنم که وقتی پیر شدید ، در آنها غذا بخورید ! و تبسمی کرد وبه کارش ادامه داد. از آن روز به بعد همه خانواده با هم سر یک میز غذا می خورند . |