تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید
سلطان علی موسی الرضا (ع) - نسخه قابل چاپ

+- تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید (http://forum.ghorany.com)
+-- انجمن: فرهنگی و هنری (/forum-1.html)
+--- انجمن: شعر (/forum-10.html)
+--- موضوع: سلطان علی موسی الرضا (ع) (/thread-574.html)

صفحه‌ها: 1 2 3


RE: سلطان علی موسی الرضا (ع) - کبوتر حرم - ۱۵ آبان ۱۳۸۹ ۰۸:۳۵ عصر

می زنم امروز در کوی توَلاّیت قدم
تا بگیری دست این افتاده را فردا جواد
در گلستان محمد، نخل سرسبز رضا
میوه قلب علی، ریحانه زهرا جواد


[تصویر:  0002730%20(3).jpg]

یاجواد الائمه! اي خورشيد عشق
اي مولاي جوان من
چه زود غروب کردي!


[تصویر:  Show-43087.aspx]



RE: سلطان علی موسی الرضا (ع) - safirashgh - ۲۳ آبان ۱۳۸۹ ۰۹:۰۷ عصر

[تصویر:  59942570846606287237.jpg]


RE: سلطان علی موسی الرضا (ع) - مشکات - ۹ دي ۱۳۸۹ ۰۷:۱۲ عصر

[تصویر:  8.jpg]

ای راهب کلیسا دیگر مزن به ناقوس *** خاموش کن صدارا، نقاره می زند طوس

آیا مسیح ایران کم داده مرده را جان *** جانی دوباره بردار با ما بیا به پابوس

آنجا که خادمینش از روی زائرینش *** گرد سفر بگیرند با بال ناز طاووس

خورشید آسمان ها در پیش گنبد او *** رنگی ندارد آری چیزی شبیه فانوس

رویای ناتمامم ساعات در حرم بود *** باقی عمر اما افسوس بود و کابوس

وقتی رسیدی آنجا در آن حریم زیبا *** زانو بزن به پای بیدار خفته در طوس..

شاعر:سید حمید برقعی


RE: سلطان علی موسی الرضا (ع) - کبوتر حرم - ۲۲ بهمن ۱۳۸۹ ۰۸:۱۵ عصر

آقا ببخش من كه ترا دوست داشتم

رفتم غريب و خسته ترا جا گذاشتم Cry



آقا ببخش من كه سلامم قبول نيست

تقصير گنبد و تو و اذن دخول نيست Cry



مشكل خود منم كه دلم لنگ مي زند

وقتي به پاي دامنتان چنگ مي زندSigh



.


RE: سلطان علی موسی الرضا (ع) - هُدهُد صبا - ۱۳ اسفند ۱۳۸۹ ۰۱:۱۱ عصر

” قطعه اي از بهشت “

آمدم اي شاه، پناهم بده خط اماني ز گناهم بده
اي حَرمَت ملجأ در ماندگان دور مران از در و، راهم بده
اي گل بي خار گلستان عشق قرب مکاني چو گياهم بده
لايق وصل تو که من نيستم اِذن به يک لحظه نگاهم بده
اي که حَريمت به مَثَل کهرباست شوق وسبک خيزي گاهم بده
تاکه ز عشق تو گدازم چو شمع گرمي جان سوز به آهم بده
لشگرشيطان به کمين من است بي کسم اي، شاه پناهم بده
از صف مژگان نگهي کن به من با نظري، يار و سپاهم بده
در شب اول که به قبرم نهند نور بدان شام سياهم بده
اي که عطا بخش همه عالمي
جمله ی حاجات مرا هم بده


[url=http://dl.softgozar.com/Sound/Piece-of-Heaven.mp3][/url]




RE: سلطان علی موسی الرضا (ع) - کبوتر حرم - ۱۶ اسفند ۱۳۸۹ ۰۱:۳۰ صبح

در حريمت

آهويم

من دست وپا گم كرده ام

ديده ودل

هردو در صحن رضا گم كرده ام

اشكباران است

روي گونه هاي خسته ام

خويش را

در لابلاي

اشكها گم كرده ام

اي پناه بي پناهان

اي

اميد بي كسان

عشق را

در گوشه ايوان طلا گم كرده ام

اين منم

مهمانتان

اي سوره مهر واميد

ديده ودل

هردو

در صحن رضا گم كرده ام




RE: سلطان علی موسی الرضا (ع) - یاس نیلوفری - ۱۶ اسفند ۱۳۸۹ ۰۹:۳۵ عصر

یا رضا حیرونتم
آهوی سرگردونتم
دل من تو رو میخواد
دیوونتنم امام رضا
شمع آل فاطمه
ردم مکن پرونه تم
عالم هستی ز توست
تو خونمم مهمونتم
سر سفرۀ توام
آب زمزم نمیخوام
تشنه سقاخونتم
[تصویر:  1271305525.jpg]
میشه کنج حرمت
گوشۀ قلب من باشه
میشه قلب منو
مثل گنبدت طلا کنی
[تصویر:  gonbadtala2.jpg]



RE: سلطان علی موسی الرضا (ع) - هُدهُد صبا - ۲۴ شهريور ۱۳۹۲ ۱۱:۱۲ صبح

در محضر دوست نامي از ما ببريد

يا مرحمتى، پيامى از ما ببريد

گر قسمتتان زيارت مشهد شد

بر حضرت او سلامي از ما ببريد
Rose

از اصغر چرمي



RE: سلطان علی موسی الرضا (ع) - آشنای غریب - ۲۴ شهريور ۱۳۹۲ ۰۳:۰۸ عصر

[تصویر:  13720651950311.jpg]

زائری بارانی ام،آقا به دادم می رسی؟
بی پناهم خسته ام تنها،به دادم می رسی؟گرچه آهونیستم اما پر از دلتنگی ام ضامن چشمان آهو ها ،به دادم می رسی؟از کبوترها که می پرسم نشانم می دهندگنبد وگلدسته هایت را ،به دادم می رسی ؟ماهی افتاده بر خاکم لبالب تشنگی پهنه آبی ترین دریا،به دادم می رسی؟ماه نورانی شب های سیاه عمر من ،ماه من ای ماه من،آیا به دادم می ر سی؟من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام هشتمین دردانه زهرا ، به دادم می ر سی؟



RE: سلطان علی موسی الرضا (ع) - فاطمه گل - ۲۸ شهريور ۱۳۹۲ ۰۷:۵۸ عصر

شعر مریم سقلاطونی برای امام رضا(ع)




گنبدت از هر کجای شهر سوسو می کند

دست هر آشفته ای را پیش تو رو می کند

در لباس خادمان مهربانت، آفتاب

صبح ها، صحن حرم را آب و جارو می کند

ماه هر شب کنج بست "شیخ حر عاملی"

یاد معصومیت آن بچه آهو می کند

یاد معصومیت آن بچه آهو ...یاد تو

کوچه های شهر را لبریز "یا هو " می کند

باد، هم مثل نگهبان درت... بدو ورود

غصه را از شانه های خسته، پارو می کند

عطر نابی می وزد از کوچه باغ مرقدت

هر که می آید حرم ... این عطر را بو می کند

...خادمی می گفت که... آقا به وقت بدرقه

دست زائر را پر از گل های شب بو می کند