تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید
فاطمیه - نسخه قابل چاپ

+- تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید (http://forum.ghorany.com)
+-- انجمن: فرهنگی و هنری (/forum-1.html)
+--- انجمن: شعر (/forum-10.html)
+--- موضوع: فاطمیه (/thread-498.html)

صفحه‌ها: 1 2 3


RE: فاطمیه - safirashgh - ۲۷ ارديبهشت ۱۳۸۹ ۱۰:۴۸ عصر

مسلمانان چرا شب دفن شد صدیقه کبری
چراگم شد نشان قبرآن انسیه حورا
هنوز ازرحلت ختم رسل نگذشته ایامی
نگین خاتم پیغمبران بشکست واویلا


RE: فاطمیه - یوسف زهرا - ۲۷ ارديبهشت ۱۳۸۹ ۱۰:۵۷ عصر

سلام.

در حاشیه برگ شقایق بنویسید
گل تاب فشار در و دیوار ندارد



[split] فاطمیه قصه گوی رنج هاست - hamed - ۲۹ فروردين ۱۳۹۰ ۱۱:۱۰ عصر

آن روز وجود عشق یکسر می سوخت در باغ خلیل هم در آذر می سوخت آتش که زدند بر در خانۀ او تنها به دل علی (ع) ، دل در می سوخت
حاج علی انسانی



RE: فاطمیه قصه گوی رنج هاست.... - نسیم سحر - ۳۱ فروردين ۱۳۹۰ ۰۵:۰۲ عصر

گیرم سفارشات رسول خدا نبود
سیلی زدن به صورت زهرا روا نبود
گیرم حرام بود بر او تسلیت ولی
دیگر حلال کشتن صاحب عزا نبود
گیرم تو را برای رضای خدا زدند
دیگر خدا به کشتن محسن رضا نبود


RE: فاطمیه - safirashgh - ۳۰ فروردين ۱۳۹۱ ۱۲:۱۱ عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

شیعه اینک گوش کن این قصه را تا که در ادراک اری غصه را

نقطه معراج بیت مرتضی است شاْن این خانه ز بنت مصطفی است
از چه رو نیم سوز گشته این درش تار موی کیست مانده بر درش
از چه این خانه چونان ساکت بود بر گمانم که زمان راکت بود
عالمی تیره که در هم گشته است قامت مولا چرا خم گشته است
کودکان سر در گریبان برده ان گوئیا حتی ملائک مرده اند
چیست این بغض شکسته در گلو استین ها در دهان بی گفتگو
بوی عطر فاطمی پر در فضا اشک جاری از نگاه مرتضی
هق هق اهستهء طفلان و دوش می رسد اه حسین هر دم به گوش
جان به تنگ امد مرا اه ای خدا نیست زهرا مادرم جویم کجا
اب میریزد به دست مرتضی حیدر کرار چه می شوید خدا
از کجا خون اب اینجا جاری است داغ نرگس بر رخ که باقی است
پاسخی امد ز اربابم حسین انچه میبینی تو اینک نور عین
لیک بابا غسل" مادر می دهد شستشوی از پای تا سر می دهد
اشک می ریزد که این بازو کجا از ورم گشته کبود و خم چرا
گوش پاره صورت سرخ و کبود این همه نامردمی ها از چه بود
گفت حسن:زینب ز غم غش کرده او یا اخا جان میدهد دیگر مگو
اه زینب "اشک های مرتضی بین حسینش غرق غم "غرق بلا
غصه و نا گفته های مجتبی انچه دیدست در نگاه مرتضی
اشک و خون جاریست از چم علی دفن یک مادر به غربت در شبی
قصه ام پایان و جان بر لب رسید این همه غم در دو عالم کس ندید
نقطهء اغاز کفر و جاهلی چون نشست در خانه نور حق علی


RE: فاطمیه - sobhan12 - ۳۰ فروردين ۱۳۹۱ ۰۲:۴۲ عصر

کاش قلبم به قبرش راه داشت
کاش زهرا هم زیارتگاه داشت
ممنونSigh


RE: فاطمیه - seyedebrahim - ۵ ارديبهشت ۱۳۹۱ ۰۲:۳۸ عصر

امیدوارم تکراری نباش. ای مادر حجاب
ای روح آفتاب چرا پا نمی شوی؟
بانوی بوتراب چرا پا نمی شوی؟
پهلوی من هم از خبر رفتنت شکست
رکنم شده خراب چرا پا نمی شوی؟
با قطره قطره اشک سلامت نموده ام
زهرا بده جواب چرا پا نمی شوی؟
خورشید لطمه دیده ی حیدر بلند شو
بر جمع ما بتاب چرا پا نمی شوی؟
رفتی و روی صورت خود کشیده ای
ای مادر حجاب چرا پا نمی شوی؟
بی تو تمام ثانیه ها دق نموده اند
رفته زمان بر آب چرا پا نمی شوی؟
اینجا خدا هم آمده و گریه می کند
بر اشک بوتراب چرا پا نمی شوی؟
روی کبود تو به نگاهم اشاره کرد
مردم از این خطاب چرا پا نمی شوی؟
می میرد از تنفس دلگیر کوچه ها
این غنچه های ناب چرا پا نمی شوی؟

رحمان نوازنی


RE: فاطمیه - هُدهُد صبا - ۵ ارديبهشت ۱۳۹۱ ۰۳:۱۲ عصر

در کنار قبرت ببین در اعتکافم
کعبه هستی و من گردتو در طوافم
از غمت برآید زسینه آه سردم
بی تو من که دیگر امیر کوچه گردم
کی رود زیادم غم تو که ای مانده بین کوچه ها
از غمت کس خبر نداره زه داغت ای مانده در کوچه ها
کی رود زیادم که زینب دست تورا گرفته بود
یاس نیلوفری کی مرا میبری
وای ازین غم جدایی
CryCryCry
ای گل جوان آتش زدی به جانم
ای پرستوی من رفتی زه آشیانم
ای همه وجودم مرو زه لانه ی من
در غمت خمیدم امیدم
رفیق به خفته زیر گل
ای فرشته رویت چگویم
چه کرده غم هایش به دل
مرتضی، زدوری صبوری، ندارم و بریده ام
یاد روی ماهت ستاره بریزد از دو دیده ام




RE: فاطمیه - hamed - ۶ ارديبهشت ۱۳۹۱ ۱۰:۳۱ صبح

فاطمه! ای که غم از داغ تو، سر می شکند
زیر بار غم تو، کوه کمر می شکند
مرغ حقّ بودی و رفتی سوی باغ ملکوت
جبرئیل است که از داغ تو، پر می شکند


RE: فاطمیه - zeinab - ۷ ارديبهشت ۱۳۹۱ ۰۲:۱۳ عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام
..
((مادر)) دو بخش دارد............"ما" و "در".............................................................................
وقصه یتیمی "ما" از کنار "در" شروع شد.............................................................................

******************************

چه شد غرور تو آقاشکست در کوچه
بگیردست مرا باخودت ببر کوچه

چه شدکه بغض گلوگیر گوشه گیرت کرد؟
کدام حادثه اینگونه پیرت کرد؟

برای مدح تو گویند شعراحساسی
به واژه های در و میخ و کوچه حساسی

چگونه اینهمه غم در دل شماجاشد؟
بگو آن گوشواره عاقبت پیدا شد؟