تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید
سخنان حکیمانه با ذكر منبع - نسخه قابل چاپ

+- تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید (http://forum.ghorany.com)
+-- انجمن: فرهنگی و هنری (/forum-1.html)
+--- انجمن: گوناگون (/forum-12.html)
+--- موضوع: سخنان حکیمانه با ذكر منبع (/thread-435.html)

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23


سخن بزرگان - Entezar - ۴ شهريور ۱۳۹۱ ۰۶:۰۷ عصر

کلامی از شیخ بهایی:

آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا:
اگر بسیار کار کند، میگویند احمق است !
اگر کم کار کند، میگویند تنبل است !
اگر بخشش کند، میگویند افراط میکند !
اگر جمع گرا باشد، میگویند بخیل است !
اگر ساکت و خاموش باشد، میگویند لال است !
اگر زبان آوری کند، میگویند وراج و پر گوست !
اگر روزه برآرد و شبها نماز بخواند، میگویند ریا کار است !
و اگر نکند، میگویند کافر است و بی دین !
لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد
و جز از خداوند نباید از کسی ترسید.
پس آنچه باشید که دوست دارید.
شاد باشید، مهم نیست این شادی چگونه قضاوت شود.



سخن بزرگان - Entezar - ۹ شهريور ۱۳۹۱ ۰۸:۴۵ صبح

بیل گیتس:

من در رقابت با هیچکس جز خودم نمیباشم. هدف من مغلوب نمودن آخرین کاری است که انجام داده ام.



سخنان حکیمانه... - Entezar - ۹ شهريور ۱۳۹۱ ۰۸:۴۷ صبح

برای یاد گرفتن آنچه می خواستم بدانم احتیاج به پیری داشتم...
اکنون برای خوب به پا کردن آنچه که می دانم، احتیاج به جوانی دارم...



RE: سخنان حکیمانه - Entezar - ۱۵ دي ۱۳۹۱ ۱۲:۱۸ صبح

بزرگترین درس زندگی اینست که گاهی احمق ها درست می گویند...


RE: سخن بزرگان - Entezar - ۱۵ دي ۱۳۹۱ ۱۲:۲۳ صبح

نیچه:
آنکه می خواهد روزی پریدن آموزد، نخست می باید ایستادن، راه رفتن، دویدن و بالا رفتن آموزد. پرواز را با پرواز آغاز نمی کنند...



RE: سخنان حکیمانه - آشنای غریب - ۲۰ دي ۱۳۹۱ ۰۸:۰۴ عصر

محبت هدیه و ارمغانیست الهی که خداوند متعال در نهاد و سرشت تک تک انسان ها قرار داده اند و انسان را موظف کرده اند این دانه را و این هسته محبت را رشد دهد، پرورش دهد و به ظهور برساند و در جامعه عملا پیاده کند. زیرا محبت از صفات خداوند است.

استاد گرامی حاج حسن پورشبانان


RE: سخنان حکیمانه - آشنای غریب - ۳۰ دي ۱۳۹۱ ۰۵:۵۸ عصر

ای کاش ارزش در نگاه تو باشد نه در چیزی که بدان می نگری.
به سه چیز تکیه نکن: غرور دروغ و عشق . آدم با غرور می تازد، با دروغ می بازد و با عشق میمیرد.
دکتر علی شریعتی


RE: سخن بزرگان - آشنای غریب - ۶ اسفند ۱۳۹۱ ۱۱:۰۴ صبح

خانه تکانی



یاهو
زمستان سرآمد، از فرود سرما و یخبندان خبری نیست، سردی نماند و برفی فرو نخواهد ریخت، مانده های برف ها هم در حال ذوب شدنند، دشت بفرش سبزه مزین شد و شاخساران به برگ و گل، پیله شکسته شود و پروانه بال و پر زنان نزد گل آید و رقصد بسی!
فصل تازگی ها آغاز شود، زمین شاداب و هوا مسرت بار، شور و شعف و نشاط حاکم بر طبیعت و جایگزین خمودگی و سردی ها شود تا آنجا که سایه مبارکش بر سراسباب و وسائل منزل هم بیفتد.
بازار خانه تکانی گرم و تنور خرید و تدارک عید داغ داغ گردد و من یکسال پیرشدم، پیرتر از پیش شدم کهنه و فرتوت شدم. دشت وجودم خسته تر از پیش شده، همچون ترک های زمین های بایر چین و چروک صورتم را پُرکرده و سرو قامتم خمیده و پژمرده تر شده.
مهمتر از همه دلم را چه کنم که سیاه و همچون سنگ شده. پس بر آن شدم خانه دل را گرد گیری کنم، رُفت و روبی نمایم و خانه تکانی کنم. آنرا خراب خراب یافتم. ویرانه ای بیش نبود ظرفی غبار گرفته سرریز از زشتی ها، حسادت، کینه، بدخواهی، کفران، تهمت، غیبت، سخن چینی، افترا و بازی با آبروی دیگران، آبروئی که سال ها با خون دل تحصیل گردیده.
استهزاء و به سخره کشیدن دیگران، تنفر از خویشتن سراسر وجودم را فرا گرفت، همه وجودم فریاد گردید آیا حق داشتی دیگران را گنه کار و خویشتن را پاک بدانی، آیا مگر حاکم دیگران بودی که مقصرشان بدانی و محکومشان نمایی و خود را مبری و بالاتر؟ مگر نه اینست که فقط خداوند آگاه است چه کسی گنه کار و چه کسی پاک است؟ پس من چه کاره بودم؟ آئینه دلم دیگر پاک شدنی نیست و ظرفش ماهیت خود را از دست داده، عصیان و طغّیان مرا به ورطه هلاک کشانده است .
سالها خانه و سرپناهمان را تمیزکردیم، آذین بستیم، تحولاتی در آن ایجاد کردیم و نوروز را عهد گرفتیم امّا از خانه دل غافل گشتیم دل فریاد میزند مرا طاهر کن، همانگونه که آلوده ام نمودی پاکم کن، زنگار از من بردار نهیبش زدم چگونه؟ ندایم کرد برخیز، برخیز دلی را که شکستی آباد کن، مالی را که به حرام خوردی جبران کن! آنرا که سرزنش نمودی دلجوئی کن! آبروئی را که ریختی تامین کن! دروغی را که گفتی استغفار کن! تهمتی را که زدی عذرخواهی کن! نسبتی را که به ناحق دادی اصلاح کن، برخیز، برخیز شاید عید دیگری بیاید و نباشی! و شاید هم فردا دیر باشد! برخیز شاید فرصتی نباشد و موفق به گردگیری و خانه تکانی دل نشوی!
برخیز، برخیز شاید این آخرین فرصت از سوی خداوند مهربانت باشد تا مشمول رحمتش قرار گیری، برخیز برخیز ...
استاد گرامی :حاج حسن پورشبانان



RE: سخنان حکیمانه - آشنای غریب - ۲۲ اسفند ۱۳۹۱ ۰۹:۴۲ صبح

کلمات حکمت‌آموز امیرالمومنین(ع)

نویسنده: امید -
از گفتار باارزش و گرانمایه امیرالمومنین است که:
- هر گفتاری که یاد خدا در آن نباشد، لغو است و هر سکوت بدون فکر، اشتباه است و هر نظر بدون اعتبار زشت است و بی‌معنی.
- کسی که از نفس خود پیروی کند و آن را آزاد بسازد مانند کسی است که خود را فروخته و دربند نموده.
- ادب خوب حاکی از خاندان بزرگوار است.
- دوستی پیوسته‌ترین قرابت‌ها و دانش بزرگوارترین حسب‌هاست.
- اگر انجام کاری موجب رنج و زحمت شود آسوده نشستن از آن مایه فساد است.
- نهایت جود و بخشش در آن است که آدمی از هرگونه آسایش خود دست بردارد.
- آنچه باید پیدا شود، دور نیست و آنچه باید به ظهور رسد، نزدیک است.
- جاهل بودن آدمی – نسبت به- کار خود از بزرگ‌ترین گناهان است.
- پاکدامنی کامل در خرسندی به اندازه کفایت است.
- مهمترین کرامت در آن است که در تنگی و راحتی دوستی را از خاطر نبرند.
- آدم بدکار اگر خشمگین شود از دیگران عیب‌جویی می‌کند و اگر خرسند باشد دروغ می‌گوید و اگر طمع کند، می‌رباید.
- لغزش دوستت را تحمل کن تا در وقت پرش بر دشمنت به کارت آید.
- اعتراف صحیح، بنای گناهان را منهدم می‌سازد.
- مالی که خرج شده و تو را به حال خودت بینا کرده، ضایع نشده.
- بدترین توشه آخرت، آزار بندگان است.
- روزگار دو روز است روزی به سود تو و روزی به زیان تو.. آن روز که به سود تو است، مغرورمشو و روزی که به زیان تو است، شکیبایی کن.
- اگر مرگ شناخته شود، از آرزو کاسته گردد.
- ارزش هر کس به اندازه دانایی است.
- کسی که با خردمندان مشورت کند، به راه خیر هدایت شود.
- کسی که به کم بسازد، از بسیار بی‌نیاز شود و کسی که از بسیار بی‌نیاز نباشد، به چیز پستی نیازمند گردد.
- بهترین عبادت، شکیبایی، خاموشی و انتظار فرج است.
- شکیبایی سه قسم است: صبر بر مصیبت، صبر از معصیت و صبر بر طاعت.
- سه چیز از گنج‌های بهشت است: پنهانی دادن صدقه، مخفی کردن مصیبت و کتمان کردن بیماری.
- کسی که به عهد خود وفا نکند، درصدد قطع دوستی است.
منبع: الارشاد، شیخ مفید


RE: سخن بزرگان - آشنای غریب - ۹ فروردين ۱۳۹۲ ۱۰:۴۴ عصر

شبلی عارف



یا هو
و گفت:
باید یقین به چشم برسد تا چشم بیننده شود.
باید یقین به گوش برسد تا گوش شنوده شود.
باید یقین به زبان برسد تا زبان گوینده شود.
باید یقین به دست برسد تا دست گیرنده شود.
باید یقین به پا برسد تا پا رونده شود.




[ خادمین حضرت خدیجه ]